به گزارش خبرنگار جام‌جم، تحقیقات جنایی این پرونده از اوایل سال۱۴۰۱ و با گزارش ناپدید شدن مرد ۴۰ ساله به نام مهرداد آغاز شد. همسر مهرداد درشکایت خود گفت: همسرم سرکارگر یک ساختمان نیمه کاره است. دو روز قبل به محل کارش رفت و دیگر بازنگشت. تلفن همراهش هم خاموش است. به محل کارش رفتم اما کارگران هم از او بی‌خبر بودند. احتمال می‌دهم بلایی سر او آمده است.
پس از این شکایت ماموران راهی محل کار مهرداد شدند اما کارگران اطلاعی از سرنوشت این مرد نداشتند و گفتند چند روزی است سرکارگر به ساختمان نیمه‌کاره نیامده است.درحالی که کارگران منکر اطلاع از سرنوشت مهرداد بودند بررسی تلفن همراهش نشان داد آخرین باردرساختمان آنتن دهی داشته است.باکشف این سرنخ سه کارگر به نام‌های امیر،سعیدوحمید دستگیرشدند. امیروسعید در تحقیقات به قتل اعتراف کردند و مدعی شدند باکمک حمیدجسد را درحاشیه شهردفن کرده‌اند. پس از اعتراف متهمان،ماموران بقایای جسد مهرداد را کشف و به پزشکی قانونی منتقل کردند. در معاینات مشخص شد او با ضربه جسم سخت به سرش به قتل رسیده است.باتکمیل تحقیقات پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهمان در شعبه سیزدهم پای میز محاکمه قرار گرفتند.
در ابتدای جلسه اولیای دم برای قاتلان درخواست قصاص کردند. سپس امیر درجایگاه قرار گرفت و گفت: مهرداد از کارفرما پول گرفته بود اما حقوق ما را نمی‌داد. چند بار از او خواستیم حقوق ما را بدهد. آخرین بار موقع غذا خوردن حقوق‌مان را خواستیم که شروع به داد و فریاد کرد. عصبانی شدیم و او را کتک زدیم. من و سعید با بیل به سرش ضربه زدیم و وقتی به خودمان آمدیم، مهرداد مرده بود. نیمه شب، حمید جسد را داخل گونی گذاشت و به بیابان برد و دفن کرد. سعید هم با قبول اتهامش گفت: در اوج عصبانیت با بیل مهرداد را زدیم. حمید هم مدعی شد؛ من در قتل نقشی نداشتم. وقتی متوجه مرگ او شدم از ترس با آنها همکاری کردم و جسد را دفن کردم و حرفی به کسی نزدم. پس از دفاعیات متهمان و وکلای آنها قضات وارد شور شدند و امیر و سعید را به قصاص محکوم کردند. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد اما قضات عالی‌رتبه دیوان عالی کشور حکم را نقض کردند. پرونده دوباره به دادگاه بازگشت تا قضات درباره اخفای ادله جرم و جسد تحقیقات بیشتری انجام دهند. با تکمیل تحقیقات بار دیگر سه متهم در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند. در این جلسه امیر و سعید اتهام قتل را قبول کردند اما منکر دست داشتن و مخفی کردن جسد و ادله جرم شدند. آنها مدعی شدند حمید به تنهایی جسد را مخفی کرده بود. حمید هم در دفاعیاتش گفت: من به خاطر دوستانم سکوت کردم و به کسی حرفی نزدم. پس از دفاعیات متهمان قضات دوباره برای صدور حکم وارد شور شدند.
پس از این شکایت ماموران راهی محل کار مهرداد شدند اما کارگران اطلاعی از سرنوشت این مرد نداشتند و گفتند چند روزی است سرکارگر به ساختمان نیمه‌کاره نیامده است.درحالی که کارگران منکر اطلاع از سرنوشت مهرداد بودند بررسی تلفن همراهش نشان داد آخرین باردرساختمان آنتن دهی داشته است.باکشف این سرنخ سه کارگر به نام‌های امیر،سعیدوحمید دستگیرشدند. امیروسعید در تحقیقات به قتل اعتراف کردند و مدعی شدند باکمک حمیدجسد را درحاشیه شهردفن کرده‌اند. پس از اعتراف متهمان،ماموران بقایای جسد مهرداد را کشف و به پزشکی قانونی منتقل کردند. در معاینات مشخص شد او با ضربه جسم سخت به سرش به قتل رسیده است.باتکمیل تحقیقات پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهمان در شعبه سیزدهم پای میز محاکمه قرار گرفتند.
در ابتدای جلسه اولیای دم برای قاتلان درخواست قصاص کردند. سپس امیر درجایگاه قرار گرفت و گفت: مهرداد از کارفرما پول گرفته بود اما حقوق ما را نمی‌داد. چند بار از او خواستیم حقوق ما را بدهد. آخرین بار موقع غذا خوردن حقوق‌مان را خواستیم که شروع به داد و فریاد کرد. عصبانی شدیم و او را کتک زدیم. من و سعید با بیل به سرش ضربه زدیم و وقتی به خودمان آمدیم، مهرداد مرده بود. نیمه شب، حمید جسد را داخل گونی گذاشت و به بیابان برد و دفن کرد. سعید هم با قبول اتهامش گفت: در اوج عصبانیت با بیل مهرداد را زدیم. حمید هم مدعی شد؛ من در قتل نقشی نداشتم. وقتی متوجه مرگ او شدم از ترس با آنها همکاری کردم و جسد را دفن کردم و حرفی به کسی نزدم. پس از دفاعیات متهمان و وکلای آنها قضات وارد شور شدند و امیر و سعید را به قصاص محکوم کردند. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد اما قضات عالی‌رتبه دیوان عالی کشور حکم را نقض کردند. پرونده دوباره به دادگاه بازگشت تا قضات درباره اخفای ادله جرم و جسد تحقیقات بیشتری انجام دهند. با تکمیل تحقیقات بار دیگر سه متهم در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند. در این جلسه امیر و سعید اتهام قتل را قبول کردند اما منکر دست داشتن و مخفی کردن جسد و ادله جرم شدند. آنها مدعی شدند حمید به تنهایی جسد را مخفی کرده بود. حمید هم در دفاعیاتش گفت: من به خاطر دوستانم سکوت کردم و به کسی حرفی نزدم. پس از دفاعیات متهمان قضات دوباره برای صدور حکم وارد شور شدند.