به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، این اثر روایت یک گوسان از ماجرای عاشقانه بهرام و همای در هنگامه نبرد ایران و روم است. داستان با جشن تیرگان در کاخ فرهاد پدر هُمای و آشنایی بهرام و هُمای آغاز میشود و با خبر تازش کراسوس و نبرد سورن با او در حوالی شهر حران و فراخواندن بهرام ادامه مییابد. در این میان زنی در قامت تیر آرش، روایات خودش را از سرگذشت سرزمین ایران میگوید.
بابک روشنینژاد متولد ۱۳۵۶ مولف کتابهایی چون «رویین»، «از نابهنگامی فرهنگ»، «هنر و مکانیسم پنهان» و «خوابیدن در خیابان» است.
در بخشی از کتاب اپرای «بانوی شهر صد دروازه» آمده است: «زن: باران میبارید و من میرفتم. باران میبارید و من از فراز، دخترکی را بر بالای پلی دیدم که چشمانش را بسته بود و باران به پیشانیاش میخورد. (دختری بر صحنه میدود. میایستد. سر بالا میکند و چشمانش را میبندد.) من مردی دیدم که شهری ویران را میکاوید و آنگاه من آلهی بلندپرواز را دیدم که همبر با باد، با بالهای بزرگاش بر فراز درهای چرخ میزد. آله، همان که پر خویش را به من بخشیده بود. (قالی بزرگی باز میشود. نقش عقاب بر آن) و من از فراز شهرها میگذشتم. آنگاه من مردمی را دیدم با کلمات تاریک. و من از ایشان گذشتم. من بر فراز سرزمین میرفتم و میرفتم. چندان که نهالهای کلمات روشن پیاپی رستند و بالا آمدند و نغمهها و سرودهایی شدند و سرانجام سرزمین به سخن درآمد. و سرزمین سخن گفت از چکامههای سرگذشت و خاطره. (گوسان پیش میآید. باقی در تاریکی.) سکوت.»
نشر عنوان اخیراً کتاب «بانوی شهر صد دروازه» را در ۴۶ صفحه، قطع رقعی و با قیمت ۸۰ هزار تومان عرضه کرده است.
∎