به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، این روزها نه فقط اوقات فراغت که بخش زیادی از زمان کودکان و نوجوانان صرف بازی موبایلی یا رایانهای و به اصطلاح معروف، «گیم» میشود؛ و این یعنی بازی و سرگرمی در حال شکل دادن به شخصیت کودکان است. تا همین الان برخی از بچهها متاثر از این فضا، از فرهنگ ایرانی – اسلامی فاصله گرفتهاند و لازم است متناسب با این تقاضای نسلهای جدید، محتواهایی درخور تولید کرد. در این زمینه با مهدی امیر وافقی، مجری برنامه «هشت» شبکه امید و فعالرسانهای همراه شدیم تا نظر او را جویا شویم و درباره کارهایی که لازم است برای بومیسازی گیم در ایران انجام دهیم، به گفتگو نشستیم.
بازی فقط سرگرمی نیست
«بازی دیگر تنها یک سرگرمی نیست»؛ این جملهای بود که امیرواقفی در مورد نقش بازی در تربیت کودکان به آن اشاره کرد و افزود: «بازی، یک موقع سرگرمی یا تفریح بود و با ادبیاتی تحت عنوان «بازی است دیگر»، تعبیر میشد. یعنی پوچی و بیمحتوایی در کنارش نهفته بود. ولی این تصور حداقل در سالهای اخیر بسیار متفاوت شده است؛ از این جهت که ابزار بازی دیگر خیلی فردی و شخصی شده است. یک موقعی بچهها در کوچه و خیابان فعالیت فیزیکی داشتند و بازی میکردند، ولی الان مدتهاست که حتی شاید پشت کنسول هم ننشینند، دستشان یک موبایل است و دارند با موبایل کاملاً شخصی وقت میگذرانند. تقریباً دهه ۷۰ یا حتی شاید اواخر دهه ۷۰ اینقدر داشتن کنسول فراگیر نبود. آن موقع با میکروسکا یا پلی استیشن، شروع میشد. نسلهای اولیهاش آنقدر فراگیر نبود. در هر خانهای وجود نداشت، به علاوه اینکه دسترسی به آن بسیار سخت بود و والدین هم خیلی راحت میتوانستند در صفحه نمایش تلویزیون آن را رصد کنند. ولی با فراگیر شدن کنسولها و در اتاق رفتن بچهها و کوچک شدنش و تبدیل شدنش به موبایل، آرامآرام نقش ارتباطی والدین با آن مدیوم، یعنی بازی، هم تغییر کرد، خیلی از مواقع اصلاً دیگر از بازیهایی که بچهها میکنند، نه اینکه مطلع نباشیم، اصلاً نمیدانیم چنین بازیهایی هست. الان ما در این نسل قرار داریم و به این دلیل، دنیای کودک با دنیای والد و حتی مربیان و معلمانش تفاوت پیدا کرده است. اگر مربی دست به گیم نباشد، طبیعتا با بچهها فصل مشترکی ندارد. و این یعنی اینکه اصلاً تربیت در نقطه دیگری، رقم میخورد. وقتی این اتفاق میافتد، شما نمیتوانید گفتگو، یا فصل مشترک یا انتقال پیامی داشته باشید.»
مسئله کودک و نوجوان را جدی بگیریم
امیروافقی اشارهای به الگوی تربیت کودکان در کشور خودمان در مقایسه با دیگر کشورها دارد و دراینباره گفت: «من در سفری که پارسال به چین داشتم، به نکته جالبی رسیدم؛ تربیت کودکان در چین به واسطه اینکه پدر و مادر سر کار میروند و با بچهها ارتباط درستی ندارند، عمدتاً توسط پدربزرگ و مادربزرگ رقم میخورد. این جنس تربیت موجب میشود بخشهایی از فرهنگ سنتیشان حفظ شود درحالی که ما اینجا آن را کاملاً رها کردهایم. موبایل یا یک کنسول، هر کاری که میکند، دارد پیش میرود. به همراه اینکه، والدین دیگر حوصله شنیدن حرف کودک، بگو مگو کردن، گفتگو کردن، مذاکره کردن و گفتوشنود ندارند. عمدتاً برای از سر باز کردن، موبایل را دست بچه میدهند تا خود را خلاص کنند. این هم چالشی در کنار دیگر مشکلات است که متأسفانه وجود دارد و این را در ذهن متبادر میکند که متأسفانه مسئله کودک و نوجوان چندان جدی گرفته نشده و این موجب میشود نسلهای بعدی را آرامآرام، از دست بدهیم.»
سرگردان میان سنت و مدرنیته
امیرواقفی در مورد اینکه چقدر گامهایی که برای تولید محتوا در مورد کودک و نوجوان برداشته شده، موثر بوده نیز گفت: «معضل ما در این مورد خیلی ریشهای است. یکی از دوستان ما که معلم یکی از معروفترین مدارس مذهبی تهران است، حدود ۱۰ سال پیش میگفت که «ما برای پدر و مادر بودن تربیت نشدهایم.» آفت اینکه ما بلد نیستیم چگونه والدگری کنیم و پدر و مادر باشیم، در نسل بعدی دیده میشود. پدر و مادر ما عمدتاً به واسطه آن آموزههایی که از والدینشان داشتند، چون هنوز چندان مدرن تربیت نشده بودند، تاحدی سنتی ما را تربیت میکردند، ولی الان پدران و مادران، در چندگانگی گیر کردهاند؛ آزادی تربیت، رهایی، یا برعکس بستن محیط، همه اینها برای ما فضای متفاوتی رقم زده است. در بحران کرونا سرعت فراگیر شدن سرگرمیهای انفرادی، خصوصاً از نوع کامپیوتری و موبایلی، افزایش یافت. این اتفاق فراگیر باعث شد تعامل بچهها با دیگران کم شود. آسیب فرزندان کرونا و نوجوانانی که از کرونا بیرون آمدند را سالهای بعد در جامعهمان میبینیم. همانطور که الان حتی در بازار کار هم داریم نتایج این تربیت متفاوت را شاهده میکنیم.»
او در ادامه اضافه کرد: «مهمترین آموزه و تنها دستاویزی که والدین یا مربیان برای تعامل با کودکان و نوجوانان دارند، ارتباط است. به این معنی که باید مراقب باشند نخ ارتباط بینشان گسسته نشود و بهترین راه برقراری ارتباط در بازی رقم میخورد؛ اینکه پیرامون بازی، حداقل گفتگو کنند و همزبانی با بچهها را در همبازی شدن، بیاموزند. متاسفانه به واسطه مشکلاتی که امروز جامعه دارد و عمده خانوادهها درگیر معیشت شدهاند، خیلی به تربیت بچهها نمیپردازند و در فضای حاکمیت هم متاسفانه این مسئله خیلی مورد توجه نیست. واقعیت این است که در وزارت ارشاد اصلا در این مورد، دیالوگی اتفاق نمیافتد، اگر هم باشد خیلی صدایش پایین است. البته مجموعههایی مثل سازمان تبلیغات اسلامی، کارهایی را شروع کردهاند، ولی چون دیر شروع شده، خیلی در این فضا عقبیم. این تاخیر باعث شده که دو یا سه نسل، قربانی شوند.»
محدودیت بازار صنعت گیم ایران
امیرواقفی درباره محتواهای بازی و توسعه این صنعت در کشور نیز نکاتی دارد. او دراینباره گفت: «ما به واسطه خودزنی که در کشور خودمان داریم، فرصت توسعه بازی را از خودمان گرفتهایم. حتی معدود مجموعههایی که بازیهای کامپیوتری – ولو متوسط، به واسطه بضاعتشان – تولید شده را هم محدود کردهایم. همانها را هم بد تبلیغ میکنیم و برای توسعه آنها برنامهریزی نداریم. مجموعه این عوامل موجب شدهاند بازار صنعت گیم ایران برای بازیهای ایرانی خیلی محدود شوند. از طرف دیگر، یک سری سیاستهای نادرست هم شکل گرفت که باعث شد، صنعت گیم در ایران برای تولید هم خیلی توان نداشته باشد و نتواند خودش را با پلتفرمها و صنعت روز دنیا بهروز کند.»