شناسهٔ خبر: 70991080 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

حقوقمان را نمی‌داد کشتیمش!

بعد از مطرح شدن شکایت، مأموران پلیس راهی ساختمان مورد نظر شدند و در این‌باره تحقیق کردند. کارگران در جریان تحقیقات انجام شده مدعی شدند از حمیدرضا خبری ندارند

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین:‌سه کارگر که به اتهام قتل کارفرمایشان بازداشت شده‌اند، مدعی هستند به خاطر پرداخت نشدن حقوقشان با مقتول درگیر شده و حادثه رقم خورده است. 
دو سال قبل زنی به مأموران پلیس خبر داد که شوهرش گم شده‌است. او گفت: شوهرم حمیدرضا، سرکارگر ساختمانی در حال ساخت است. روز گذشته مثل همیشه سر کار رفت، اما دیگر برنگشت. هر چه با گوشی تلفن همراهش تماس گرفتم خاموش بود، برای همین نگران شدم و به محل کارش رفتم و سراغش را از کارگرانی که مشغول کار بودند، گرفتم. آنها گفتند چند روزی است که حمیدرضا به آنجا نرفته و از او خبری ندارند. بعد با دوستان و بستگان هم تماس گرفتم، کسی از شوهرم خبر نداشت برای همین تصمیم گرفتم به پلیس خبر دهم. 

 آغاز تحقیقات
بعد از مطرح شدن شکایت، مأموران پلیس راهی ساختمان مورد نظر شدند و در این‌باره تحقیق کردند. کارگران در جریان تحقیقات انجام شده مدعی شدند از حمیدرضا خبری ندارند. سه کارگر به نام‌های غلامرضا، محسن و کریم در جریان بررسی‌های بعد به قتل اعتراف کردند. آنها گفتند به خاطر پرداخت نشدن حقوقشان با حمیدرضا درگیر شدند و حادثه قتل اتفاق افتاد. بعد هم جسد را به بیابان‌های شهر بردند و دفن کردند. با اطلاعاتی که سه متهم در اختیار پلیس گذاشتند، مأموران راهی محل شدند و بقایای جسد را کشف و به پزشکی قانونی منتقل کردند. متهمان در بازجویی‌های بعدی به قتل اعتراف کردند و صحنه جرم را هم بازسازی کردند. با کامل شدن بررسی‌ها، بازپرس متهمان را مجرم شناخت و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. 

 محاکمه
در جلسه رسیدگی به پرونده بعد از اینکه اولیای‌دم گفتند خواسته‌شان قصاص عاملان حادثه است، کریم در جایگاه قرار گرفت و گفت ما قصد کشتن حمیدرضا را نداشتیم. او سرکارگر بود و از کارفرما پول گرفته‌بود، اما حاضر نمی‌شد حقوق ما را بدهد. چندبار به او گفتم حقوقمان را بدهد، اما توجه نمی‌کرد. روز حادثه هم داشتیم غذا می‌خوردیم که دوباره موضوع حقوق را مطرح کردیم و خواستیم طلب ما را بدهد، اما به جای اینکه پول را بدهد، شروع به داد و بیداد کرد که ما هم عصبانی و با او درگیر شدیم. من و محسن با بیل به او ضربه زدیم که روی زمین افتاد و از هوش رفت. بعد دیدیم که نفس نمی‌کشد که فهمیدم فوت شده‌است. از اتفاقی که افتاده بود، ترسیده بودیم. منتظر شدیم و نیمه شب غلامرضا جسد را داخل گونی گذاشت و از ساختمان بیرون برد. در ادامه دو متهم دیگر در جایگاه حاضر شدند و حرف‌های کریم را تأیید کردند. هیئت قضایی بعد از شنیدن آخرین دفاع متهمان، وارد شور شد و کریم و محسن به قصاص محکوم شدند. رأی صادر شده در دیوان عالی کشور بررسی و از سوی قضات دیوان عالی کشور نقض شد و از دادگاه درخواست شد تحقیقات بیشتری درباره پنهان کردن جسد انجام شود. بعد از آن بود که پرونده به دادسرا ارجاع و تحقیقات مورد نظر انجام شد و سه متهم دوباره به میز محاکمه بازگشتند. در جلسه رسیدگی به پرونده محسن و کریم اتهام قتل را قبول کردند، اما گفتند در انتقال جسد نقش نداشتند و غلامرضا جسد را به تنهایی دفن کرده‌است. هیئت قضایی بعد از شنیدن دفاعیات متهمان وارد شور شد.