سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: در دنیای شگفتانگیز کتابهای کودک، رنگها و خطوط زنده به داستانها جان میبخشند و جهانی تازه خلق میکنند؛ جهانی که در آن کودکان میتوانند پرواز کنند، بخندند و رؤیا ببافند. تصویرگری در این فضای خیالانگیز، فراتر از کشیدن تصاویر زیباست؛ این هنر پلی است میان واژهها و احساسات که تخیل کودک را به سفری بیپایان در میان داستانها دعوت میکند.
هاله قربانی، تصویرگر نامآشنای ادبیات کودک در گفتوگویی، به صراحت بیان کرده بود که نقد آثار را نه تهدید، بلکه فرصتی برای رشد میداند. او با دقت به نقدهایی که از آثارش میشود گوش میدهد و از آنها میآموزد؛ چراکه باور دارد همین نگاه نقادانه میتواند ابزاری قدرتمند برای پیشرفت هنری باشد. این رویکرد انعطافپذیر و یادگیرنده، هاله قربانی را به تصویرگری برجسته تبدیل کرده که تاکنون بیش از ۳۵ کتاب کودک را تصویرگری کرده و افتخاراتی چون نشان نقرهای فهرست لاکپشت پرنده در سال ۱۴۰۱ برای کتاب «نه مثل هر روز» از نشر کتاب «چ» و جایزه تصویرگری اولین جشنواره ملی کتاب کودک و نوجوان برای کتاب «پسر اقیانوس» از نشر افق را در کارنامه خود دارد.
با ترکیبی از خلاقیت، دانش گرافیک و عشقی بیپایان به دنیای کودکان، هاله قربانی توانسته است تصاویری خلق کند که علاوهبر کودکان برای بزرگترها نیز جالب توجه است. در گفتوگویی که در این شماره از پرونده تصویرگران ایرانی کتاب کودک با او داشتهایم، از آغاز مسیر هنری خود، تکنیکهای متنوع تصویرگری، تجربیاتش از تعامل با نویسندگان و دغدغههایش برای معرفی فرهنگهای گوناگون به کودکان جهان صحبت کرده است. این گفتوگو را در ادامه میتوانید بخوانید:
- خانم قربانی، شروع فعالیت تصویرسازی شما از چه زمانی آغاز شد؟ تا به امروز چند کتاب تصویرگری کردهاید و از میان این آثار تصویرگری، کدامیک برایتان خاطرهانگیزتر بوده است؟
در دوران کودکی مثل همه بچهها، دوست داشتم داستان نقاشیهایی را که میکشیدم برای بقیه تعریف کنم. فکر میکنم اولین ارتباط متن با تصویر برای من در آن دوره شکل گرفت. در ادامه در دوران هنرستان و دانشگاه در رشته گرافیک تحصیل کردم که این باعث شد ارتباط من با تصویرسازی قطع نشود. بعد از دانشگاه هم در هنرستان گرافیک درس میدادم و بهترین ساعتهای روز من ساعتهایی بود که با بچهها تصویرسازی کار میکردم. فکر میکنم اولین جایی که به این نتیجه رسیدم که دوست دارم تصویرگر شوم همانجا بود؛ اما بهصورت حرفهای، اولین کتابم در سال ۹۴ چاپ شد.
تا به امروز ۳۵ کتاب چاپشده دارم و حدوداً چند کتاب هم در دست چاپ دارم. بهطور کل بین ۳۵ تا ۴۰ کتاب تا حالا کار کردهام. چون معمولاً روند تولید تصاویر یک کتاب خیلی طولانی میشود هر کتاب برای من تداعیکننده دورانی از زندگیام است. به همین خاطر همه کتابهایم را دوست دارم و به نظرم هر کدامشان بخشی از زندگیام را برای من به تصویر میکشد.
- معمولاً برای تصویرسازی کتاب از چه تکنیکهایی استفاده میکنید؟
معمولاً یک تکنیک مشخص ندارم. اکریلیک و مداد رنگی جزو تکنیکهایی هستند که معمولاً دوست دارم از آنها استفاده کنم؛ اما ماژیک و آبرنگ و اکولین هم تکنیکهایی هستند که تجربه زیادی از کار با آنها دارم. تکنیک دیجیتال هم برای بعضی از کارها استفاده میکنم؛ اما خیلی وسواسی روی اینکه کدام تکنیک سبک شخصی من است، ندارم.
فکر میکنم با توجه به داستان معمولاً تکنیکهایم را انتخاب میکنم و این هیچ ربطی به سلیقه شخصی من ندارد؛ اما اگر بخواهم از بین همه تکنیکها یکی را انتخاب کنم، مداد رنگی بهترین تکنیکی است که فکر میکنم با آن احساس آرامش میگیرم و برایم راهحل بیشتر کتابها است.
- متن داستان چقدر در انتخاب شما برای تصویرگری آن نقش دارد؟ در فرآیند تصویرگری کتاب، چقدر با مؤلف کتاب تعامل دارید و به طور کلی اهمیت تعامل میان نویسنده و تصویرگر را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر من، تعامل نویسنده و تصویرگر یک بخش خیلی مهم است و ناشران هم این اواخر به آن توجه زیادی دارند. من هم از این موضوع استقبال میکنم. در کتابهایی که اخیراً کار کردهام چون هرکدام از آنها از یک واقعیت الهام گرفته بودند، بهنظرم ارتباط بین نویسنده و تصویرگر بخشی جداییناپذیر از کار به شمار میرفته است. من همیشه از این تعامل استفاده کردهام.
- آیا تا به حال پیش آمده که تصویرگری کتابی به شما سپرده شود که درباره جزئیات یا ویژگیهای مؤلفهای در تصویر، اطلاعی نداشته باشید یا با آن آشنا نباشید؟ در این موارد چه رویکردی دارید؟ آیا برای تصویرسازی کتابها پژوهش و تحقیقاتی درباره مؤلفههای موجود در تصویری که خلق میکنید، انجام میدهید یا صرفاً به خیال خودتان اکتفا میکنید؟
همانطور که در پاسخ به سؤال قبلیتان گفتم، این موضوع خیلی اتفاق میفتد؛ چون بیشتر کتابها از یک واقعیت یا یک اتفاق واقعی الهام گرفتهاند. حالا ممکن است من از آن محیط جغرافیایی یا آن مردمی که کتاب دربارهشان صحبت میکند، اطلاعات تصویری و حتی اطلاعات علمی نداشته باشم. معمولاً خودم تحقیقی انجام میدهم و نویسنده هم معمولاً اطلاعاتی در اختیارم قرار میدهد. در این میان، یک تعامل شکل میگیرد و من هیچوقت فقط به ذهن خودم اتکا نمیکنم.
اگر کتاب تخیلی باشد، دوست دارم با ذهن خودم آن را جلو ببرم؛ اما اگر کتاب تخیلی نباشد و براساس واقعیت باشد، با وسواس خاصی سعی میکنم تصاویر و اطلاعات آن را پیدا کنم و در کارهایم به کار ببرم و در تصاویرم وارد کنم. فکر میکنم در کتابهای واقعی هیچوقت از خیال خودم استفاده نکردهام.
- چطور و چه زمانی با کتاب و کتابخوانی آشنا شدید؟ یادتان هست اولین کتاب کودکی که خواندید چه بوده؟ هنوز هم خارج از فضای کار در حوزه تصویرسازی، برای خودتان کتاب کودک میخوانید؟
تصویری که از کودکیهایم یادم میآید، یک کتابی بود که خیلی دوستش داشتم. تصویرسازش یادم نمیآید؛ اما درباره تصاویر کتاب یادم است که یک دختر در داستان برای خودش عروسکهای کاغذی درست میکرد. این کتاب خیلی من را تحتتأثیر قرار داد. اکنون به واسطه دختر کوچکی که دارم و شغلی که کنار تصویرگری دارم یعنی تدریس نقاشی و تصویرسازی به بچهها، ارتباط من با کتاب کودک حفظ شده است.
یکی از بخشهای لذتبخش زندگیام وجود دخترم است. دختر من ۸ ساله است و الان دیگر میتواند خودش کتاب بخواند؛ اما هنوز هم گاهی اوقات وقتی را به این اختصاص میدهیم که باهم کتاب بخوانیم تا من برایش کتاب بخوانم و این برایم خیلی جذاب است و سعی میکنم این بخش را برای خودم نگه دارم؛ کمااینکه من معلم بچهها هستم و فکر میکنم این ارتباطم با آنها و ارتباطم با کتاب کودک از من جدانشدنی است.
- اگر بخواهید پنج کتابی که خودتان تصویرگری آنها را دوست دارید به کودکان و نوجوانان معرفی کنید، از چه کتابهایی یاد میکنید؟
من همه کتابهایم را دوست دارم؛ اما کتابهایی که این اواخر کار کردم و میدانم در دسترستر هستند، مثل کتاب «دوتوک»، «پسر اقیانوس»، «جهان مال من است» و «ماه ماهی» و «نه مثل هرروز» را معرفی کنم.
- کسب نشان لاکپشت نقرهای و برگزیدهشدن در جشنواره ملی و بینالمللی کتاب کودک و نوجوان چه احساسی برای شما داشت و چه تأثیری بر زندگی حرفهای شما گذاشته است؟
فکر میکنم آن قسمت از جوایز ارزشمند است که تو به عنوان هنرمند احساس میکنی پا در مسیر درستی گذاشتی و سعی میکنی قدمهای بعدیات را با احتیاط بیشتری برداری. به نظر من گرفتن جایزه جشنواره ملی کتاب کودک یا نشان نقرهای لاکپشت پرنده برای من چنین هدفی را بهدنبال دارد؛ یعنی اینکه به من میگوید مسیرت درست بوده است و از این به بعد باید با احتیاط بیشتری حرکت کنی.
- چشمانداز و رویای شما در دنیای تصویرگری کتاب کودک چیست؟
من رویاهای زیادی در دنیای تصویرگری دارم. دوست دارم با نشرهای خیلی حرفهای در سراسر دنیا کار کنم تا بچههای بیشتری من را بشناسند. همچنین، دوست دارم به همین اندازه که برای کشور خودم کتابهای فرهنگی و بومی کار کردهام، بتوانم برای اقوام مختلف در سراسر دنیا نیز همین کار را ادامه دهم. رویاهای زیادی در سر دارم اما فکر میکنم یکی از قشنگترین رویاهایم و یکی از بزرگترین کارهایی که دوست دارم انجام بدهم این است که در هر بخش جغرافیایی از دنیا، یک کتاب بومی که نمایانگر اثر من باشد، منتشر شود.
- چه نکات و توصیههایی برای کودکان و نوجوانانی که علاقهمند به شروع حرفه تصویرسازی و تصویرگری هستند، دارید؟
به نظرم تصویرگری کتاب به تلاش بسیار بسیار زیاد و همچنین صبر و حوصله فراوانی نیاز دارد. این صبر و حوصلهای که میگویم باید برای سالهای متمادی همراهشان باشد تا بتوانند وارد این مسیر شوند، در آن بمانند و در آن کار کنند. بهترین توصیه من برای بچهها این است که علاوهبر داشتن استعداد و مهارت، باید صبر، حوصله و تلاش مضاعف را هم در نظر بگیرند.
∎