شناسهٔ خبر: 70981078 - سرویس فیلم
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

پادکست

رادیو همشهری | کوچه‌گرد ۴۸؛ چرا در بازار راسته و تیمچه داریم؟

بازرگان و تاجر ایرانی همیشه در جایی به تجارت پرداخته‌اند که خریدار بتواند به راحتی کالای او را با آنچه دیگران عرضه می‌کنند، بسنجد و تاجر هرگز گرد مردم‌فریبی نمی‌رفته است. به همین دلیل با تشکیل راسته و تیمچه و سرا زمینه مناسبی برای خریدار فراهم کرده تا بتواند جنس دلخواه خود را با قیمت مناسب بخرد.

صاحب‌خبر -

همشهری آنلاین-لیلا باقری: همیشه برایم سوال بود که چرا در بازار فروشندگان یک کالای خاص در یک راسته و تیمچه و... جمع می‌شوند. راسته بلوفروش‌ها، راسته کفاش‌ها و... یا تیمچه‌هایی که در گذشته همه یک نوع کالا را ارائه می‌کردند.

انگار این فرهنگ در بازار به بیرون هم رخنه کرده و ما خیابان‌هایی داریم که بورس جنس خاصی هستند. بورس لوازم برقی، بورس پارچه‌فروشان و... مردم هم اغلب وقتی خریدی عمده دارند یا می‌خواهند جنسی را با کیفیت خوب و قیمت مناسب بخرند به راسته مورد نظرشان در بازار می‌روند یا به محلی که بورس آن جنس است. به نظر می‌رسد جمع شدن مغازه‌هایی که همگی یک جنس را می‌فروشند بیشتر از اینکه به سود مغازه‌دار باشد به سود مشتری‌ست. چون اگر او در جایی دیگر بود و جزو معدود مغازه‌هایی که آن کالا را ارائه می‌دهد، می‌توانست به هر قیمت و کیفیتی که بخواهد اجناس را بفروشد. اما با بودن کنار هم صنفان دیگرش، گرچه باعث جذب مشتری بیشتر می‌شود ولی دیگر نمی‌تواند گران‌فروشی کند یا جنس بی‌کیفیت بفروشد. جالب اینکه نکته درست همین‌جاست! فروشندگان یک صنف کنار هم جمع می‌شوند تا مشتری بتواند با فراغ بال همه مغازه‌ها را ببیند و جنس مورد دلخواهش را با کیفیت خوب و قیمت مناسب بخرد. این فرهنگ و سنت از دیرباز در بازار وجود داشته است و محمدکریم پیرنیا در توضیح این فرهنگ در «آشنایی با معماری ایرانی» می‌گوید: «پرهیز ایرانی از دروغ، ریاکاری، مردم‌فریبی و به ویژه رباخواری، بازرگان و تاجر ایرانی را از سودجویی و بهره‌برداری ستمکارانه باز می‌داشته است. شاید به همین‌ دلیل ایرانیان توجه زیادی به تجارت نداشتند و رسته تجار و بازرگان در اجتماع ایران باستان پایین‌تر از رسته‌های دیگر بود. داستان لمبک آبکش و آبراهام رباخوار در شاهنامه چنان آمده که انگار بهره‌برداری از سرمایه جز برای تولید، گناهی غیرقابل بخشش است و سود بردن از سرمایه صرف و زراندوزی بدون بخشش، همیشه نکوهش شده و بیزاری مردم ایران را برانگیخته است.» برای همین است که بازرگان و تاجر ایرانی همیشه در جایی به تجارت پرداخته‌اند که خریدار بتواند به راحتی کالای او را با آنچه دیگران عرضه می‌کنند، بسنجد و تاجر هرگز گرد مردم فریبی نمی‌رفته است. به همین دلیل با تشکیل راسته و تیمچه و سرا و... زمینه مناسبی برای خریدار فراهم کرده تا بتواند جنس دلخواه خود را با قیمت مناسب بخرد.

هنوز هم اغلب مغازه‌دارها در هرجای تهران که باشند به بازار تهران می‌آیند و جنس خود را عمده می‌خرند تا کالا با قیمت مناسبی برایشان تمام شود. یا فروشندگان در مترو وقتی می‌خواهند تبلیغ کالایی را بکنند، می‌گویند ارزانتر از مغازه می‌فروشند چون مستقیم از بازار آورده‌اند. خانواده‌ها و افرادی هم که شلوغی زندگی ماشینی تمام مجالشان را پرنکرده است، برای خرید اجناسشان به بازار می‌روند. وقتی دلیل این ارزانی را می‌فهمی، اینکه دور هم جمع شدند تا تو راحت باشی در خرید، بازار برایت دوست‌داشتنی‌تر می‌شود. آنقدر که شاید دیگر کمتر دلت بخواهد به پاساژهای رنگ به رنگی بروی که هرکدام قیمت‌های نجومی را برای اجناس خودشان بیان می‌کنند. اگر هم بهشان «نه» بگویی، در ذهنشان متهم می‌شوی به نشناختن جنس و بی‌سلیقگی یا حتی نداشتن پول کافی در جیب! و همه این افکار را از مدل چشم و ابرو امدنشان و مدل گرفتن جنس و گذاشتنش در ویترین متوجه می‌شوی.

راوی و تدوینگر: عاطفه حسین‌زاده