شناسهٔ خبر: 70980566 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

درس‌های تکان‌دهنده از یک داستان عبرت‌آمیز

آیت‌الله العظمی گلپایگانی با نقل داستانی عبرت‌آموز، بر اهمیت مبارزه منفی با رذایل اخلاقی تأکید می‌کنند. ایشان نشان می‌دهند که چگونه حسادت می‌تواند انسان را حتی در لحظات پایانی زندگی به گمراهی بکشاند.

صاحب‌خبر -

گروه فرهنگ دفاع‌پرس: این حکایت تکان‌دهنده از آیت‌الله العظمی گلپایگانی، پنجره‌ای به سوی مبارزه با رذایل اخلاقی می‌گشاید. داستانی که نشان می‌دهد چگونه حسادت، حتی در بستر بیماری و نزدیک به مرگ نیز می‌تواند قلب انسان را تسخیر کند و او را به ورطه سقوط بکشاند.

بنابر روایتی، در درس آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری هم درس و هم‌بحثی داشتم. این شخص در سن پیری بیمار شده بود ـ که در همان بیماری هم به رحمت خدا رفت ـ و من به عیادتش رفتم.

بعد این بیمار به من گفت که ـ نعوذ بالله ـ ظلمی که خدا به من کرده، به هیچ کس نکرده است.

گفتم: چطور؟

گفت: برای اینکه من و شما هر دو هم‌شاگردی درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم بودیم؛ حالا شما مرجع و معروف شدی، ولی من نه نامی و نه رسمی دارم و نه کسی مرا می‌شناسد.

ببینید آدمی که در پایان عمر در بستر بیماری و نزدیک حالت احتضار است، اما موفق نشده است خودش را تهذیب کند، اینجور حسادت می‌ورزد.

آنوقت این حسادت به کجا می‌رسد؟ به اینکه خدای متعال را ظالم ببیند. بعد خدای ناکرده انسان با این حالت بخواهد خدا را ملاقات کند. این مربوط به این است که انسان خودش را رها کرده و به فکر اصلاح نفس خودش نبوده است.

بنابراین، یکی از راه‌های اصلاح نفس، مبارزه‌ی منفی کردن با این صفات نفسانی است که به تدریج آن حالت مرتفع می‌شود و ظاهر و باطنش مانند هم می‌شود.

منبع: کتاب پند‌های سعادت، جلد یک

انتهای پیام/ 801