شناسهٔ خبر: 70962842 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

معدن‌کاوی که به حفاظت از یوزپلنگ ایرانی روی آورد

ثبت تصویر هلیا در دوربین‌های تله‌ای میاندشت پس از مدت‌ها بی‌خبری، از چند جهت خوشحال‌کننده است. با وجود مخاطرات بی‌شمار یوزپلنگ‌ها در ایران هم هلیا، ماده زایای منطقه، زنده است و هم میاندشت پس از سال‌ها شاهد حضور یوزهاست.

صاحب‌خبر -
معدن‌کاوی که به حفاظت از یوزپلنگ ایرانی روی آورد کامبیز معظمی، متخصص معدن‌کاوی که به حفاظت از یوزپلنگ ایرانی روی آورد

همشهری آنلاین- زهرا رفیعی: سال‌ها بود که میاندشت دوربین‌گذاری می‌شد و یوزی در آن ثبت نمی‌شد؛ اما با مجموعه اقداماتی که پایه اصلی آن مشارکت بخش خصوصی در امر حفاظت است، بالاخره یوز به این محدوده بازگشت و امید می‌رود که همین‌جا بماند. جمعیت یوزپلنگ آسیایی بسیار کم است و اگر از مخاطراتی مثل جاده و سگ‌های گله جان سالم به در ببرد، شاید گرفتار درون‌آمیزی‌های خانوادگی و اختلالات ژنتیک شود. بااین‌حال عده‌ای همچنان با دلایل و مستندات، بسیار امیدوارند. بخش خصوصی در قالب تفاهمنامه‌های همکاری، در آخرین زیستگاه‌های یوز در حوالی توران، میاندشت و خوش‌ییلاق به‌دنبال فراهم‌کردن حداقل‌های مورد نیاز یوزپلنگ‌ها یعنی آب، غذا و امنیت است. یکی از کسانی که در سال‌های اخیر به‌صورت داوطلبانه برای حفاظت از یوزپلنگ آسیایی پا به میدان گذاشته، یک فعال حوزه معدن(متخصص امور معدنی) است که فکر می‌کند اگر امروز کاری نکنیم، فردا جز حسرت حاصلی برای کشور نخواهیم داشت. یوزپلنگ برای کامبیز معظمی به‌مانند دماوند بخشی از هویت ایران است که باید به هر طریقی که می‌توان برایش باید کاری کرد. او در یک‌سال گذشته بیش از ۵میلیارد تومان برای حفاظت از زیستگاه یوزپلنگ هزینه کرده‌است و همچنان معتقد است که دیر نشده.

چه شد که یوزپلنگ را برای حفاظت انتخاب کردید؟ بیشتر داوطلبان حفاظت از زیستگاه به‌دنبال گونه‌هایی هستند که بتوان در کنار حفاظت از آنها بهره‌برداری اقتصادی کرد.

از سال ۱۳۷۰مدیر پروژه معدن بوکسیت جاجرم شدم و کم‌کم متوجه شدم که جاجرم، میاندشت محدوده پل‌ابریشم، عباس‌آباد و خوش‌ییلاق یکی از زیستگاه‌های مهم یوزپلنگ ایرانی است. یکی‌دوبار توانسته بودم شخصا در این مناطق یوزپلنگ ببینم. یک‌بار هم توانسته بودم در معادن اطراف بافق ۶یوز را در یک قاب به تصویر بکشم. در مدت کمی یوز در محدوده استان یزد به‌طور کامل منقرض شد! و دیدم اگر دست نجنبانیم باقیمانده‌های یوزهای ایران هم به‌طور کلی از بین خواهند رفت. این شد که به کمک سازمان حفاظت محیط‌زیست وارد کار حفاظت از یوزپلنگ با روش‌های مختلف شدم. در ابتدا طرح توجیهی قرق اختصاصی جاجرم (محدوده کوهستانی اوزوم و بهار در ضلع شمالی پناهگاه حیات‌وحش میاندشت) را به تصویب اداره‌کل محیط‌زیست خراسان‌شمالی رساندیم. هنوز این طرح در شورای‌عالی حفاظت محیط‌زیست به تصویب نرسیده‌است و هیچ‌گونه بهره‌برداری - آنچنان که در قرق‌های اختصاصی رخ می‌دهد - از این منطقه انجام نمی‌شود. امور مربوط به حفاظت این منطقه که به‌عنوان سپر حفاظتی میاندشت عمل می‌کند به‌صورت داوطلبانه و با هزینه شخصی، ولی به نمایندگی از سازمان حفاظت محیط‌زیست در حال اجراست. تأثیر حفاظت از منطقه اوزوم و بهار را که چسبیده به پناهگاه حیات‌وحش میاندشت است، می‌توانید در سال‌های اخیر به‌خصوص یک‌سال اخیر به‌خوبی در ۲چیز ببینید. اول اینکه در تمام سرشماری‌های منطقه حفاظت‌شده میاندشت پس از انقلاب تا سال۱۳۹۶، تعداد آهو هرگز بیش از یک‌هزار رأس نبوده‌است؛ اما پس از اقدامات حفاظتی منطقه اوزوم و بهار، در سال گذشته ۵هزار رأس آهو به‌عنوان طعمه اصلی یوز سرشماری شد. دیگر اینکه در یک‌سال اخیر بارها مشاهده یوز در محدوده جاجرم گزارش شده‌است. در سال۱۴۰۰ متوجه شدم که کار داوطلبانه‌ای را که من در اوزوم و بهار انجام می‌دهم، عده‌ای دیگر در نقاط مختلف کشور انجام می‌دهند. با کمک مدیران وقت سازمان حفاظت محیط‌زیست، یک انجمن صنفی تشکیل دادیم که هم‌اکنون ۱۵عضو رسمی دارد. البته تعداد افرادی که خودجوش در امور حفاظتی فعالیت می‌کنند بیشتر است و امیدواریم که در قالب انجمن صنفی بتوانیم پوشش حداکثری در کل کشور داشته باشیم. در سال۱۴۰۱ این انجمن صنفی-کارفرمایی در وزارت تعاون ثبت شد.

به‌عنوان یک بیزینس؟

ببنید؛ برای رسیدن به پایداری در حفاظت از حیات‌وحش نه‌تنها مسائل زیست‌محیطی، بلکه مسائل اجتماعی، فنی و اقتصادی نیز باید همزمان دیده شود. الان در شرایطی هستیم که به صرف دوستدار محیط‌زیست بودن و ایثار و... نمی‌توان به حفاظت از حیات‌وحش و زیستگاه‌ها و... پرداخت. توسعه پایدار بدون درنظرگرفتن مسائل اقتصادی ذی‌نفعان به جایی نخواهد رسید. وقتی علاقه اعضای انجمن صنفی به سازمان منتقل شد، معاونت محیط طبیعی سازمان پای کار آمد و مدل‌های حفاظتی متنوعی پیشنهاد شد.

منظورتان تفاهمنامه‌ای است که با سازمان حفاظت محیط‌زیست بسته‌اید؟

زیستگاه فعلی یوز در ۳محدوده خلاصه می‌شود: ذخیره‌گاه زیست‌کره خارتوران در جنوب، پناهگاه حیات‌وحش خوش‌ییلاق در شمال‌غرب و پناهگاه حیات‌وحش میاندشت در شمال‌غرب. بین اینها، محدوده‌ای ۴۵۰هزار هکتاری وجود دارد (یوزکنام) که در آن فعالیت‌های معدنی می‌شود و جاده تهران-مشهد از آن می‌گذرد و البته محل تردد یوز است و در گذشته حیات‌وحشی غنی داشته‌است؛ یعنی روزگاری در این محدوده کل و ‌بز، آهو، گور، جبیر، کاراکال، پلنگ، گرگ و کفتار زیست می‌کرده‌است؛ اما امروزه فقط به تعداد خیلی کم آهو در آن وجود دارد. طی تفاهمنامه‌ای پنج‌ساله که انجمن حفاظت‌گاه‌های خصوصی با سازمان حفاظت محیط‌زیست منعقد کرد، قرار شد حفاظت از این منطقه به‌طور کلی و حفاظت از یوزپلنگ به‌طور اخص تحت دستورالعمل‌هایی که سازمان تعیین کرده بود انجام شود. در قالب این قرارداد هیچ‌گونه بهره‌برداری از این محدوده به‌معنای شکار صورت نخواهد گرفت.

فکر می‌کنید یوزها در محدوده یوزکنام بمانند و از خطر تصادف در امان باشند؟

این منطقه کریدور عبور یوزهاست و به‌نظر می‌رسد که مکان زادآوری یوزها نیز شده‌است. کاهش طعمه و کاهش امنیت در زیستگاه توران ایجاب می‌کند که یوزها جابه‌جا شوند و یوزهای نر هم علاوه بر این به‌دنبال قلمروهای جدید هستند. حفاظت از این منطقه البته لزوما منجر به کاهش تردد یوزها از جاده تهران-مشهد نمی‌شود و مخاطره جاده را برای آنها حذف نمی‌کند؛ ولی فکر می‌کنیم اگر این محدوده حفاظت شود، ممکن است برخی از جمعیت‌های یوز بدون احساس نیاز به تردد در جنوب توران در همین جا ماندگار شوند. ضمن اینکه حفاظت از این منطقه به قدری نتیجه‌بخش بوده که باعث شده «فِقِه» که چند سالی خبری از او نبود، در یوزکنام دیده شود؛ هلیا در دوربین‌های تله‌ای ثبت شود و چند هفته پیش یک یوز ماده با ۲توله‌اش مشاهده شود. اینها در حالی است که آخرین مشاهدات یوز در میاندشت مربوط به ۷، ۸سال پیش است.

به سؤال اولم برمی‌گردم؛ چرا یوزپلنگ؟

از نظر من یوز مثل دماوند یک نماد ملی است. من فکر می‌کنم که یوز مثل یک تکه خاک میهن است و اگر یک ملتی استحقاق نداشته باشد نه‌تنها خاک، که زبان، هویت و نمادهای ملی‌اش را نیز از دست می‌دهد. آنچه من را به حفاظت از محیط‌زیست و یوزپلنگ تشویق کرده، احساس وظیفه ملی‌ام برای حفاظت از باقیمانده هویت ایرانی‌ام است. یوز در خطر انقراض است و انگار کسی برایش مهم نیست و برایش کاری نمی‌کند. اگر در سطح حکمرانی برای حیات‌وحش و به‌خصوص گونه‌های در معرض انقراض مانند یوزپلنگ استراتژی نداشته باشیم، استحقاق‌مان را برای داشتن آن از دست می‌دهیم. هر ایرانی که کوچک‌ترین رگ میهن‌پرستی‌ دارد باید بجنبد؛ چراکه بخشی از هویت ملی ما در خطر است. مسئله من فقط این ۱۷قلاده یوز نیست. حیوانات زیادی در معرض خطر انقراض‌اند و ما هنوز استراتژی و نقشه راهی برای حفاظت از آنها نداریم.

استراتژی پیشنهادی شما چیست؟

به نظر من پس از اینکه مشخص کردیم حیوانات در معرض انقراض کدامند، باید مناطق ضربه‌گیر و پشتیبان حیات‌وحش را مشخص کنیم و از توانایی‌های دولتی و بخش خصوصی برای حفاظت از آنها استفاده کنیم. ما ناگزیریم به سمت توسعه قرق‌های اختصاصی به‌صورت تخصصی با عدد و آمارهای واقعی‌ برویم. ۲۰سال است که شکار به‌صورت کلی ممنوع شده‌است و قرار بوده که در این فاصله کاری برای حفاظت و افزایش جمعیت آنها انجام دهیم. به‌جرأت می‌گویم که جمعیت حیات‌وحش به اندازه ۵درصد سال‌های قبل از انقلاب است و ما همان کاری را که با خاک و هوا کرده‌ایم، با حیات‌وحش هم انجام داده‌ایم، و عده‌ای فقط می‌گویند شکار بد است.

معدن‌کاوی که به حفاظت از یوزپلنگ ایرانی روی آورد یوزپلنگی به نام ابریشم

فکر نمی‌کنید برای یوزپلنگ ایرانی دیر شده باشد؟

سعدی می‌گوید به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل، که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم. آنچه در وسعم است انجام می‌دهم؛ امیدوارم که به نتیجه برسم. بله، ممکن است دیر شده باشد؛ ولی من معتقدم اگر بدانیم که چه کار می‌خواهیم بکنیم می‌توانیم امیدوار باشیم.

معدن‌کاوی که به حفاظت از یوزپلنگ ایرانی روی آورد محدوده تقریبی یوزکنام

زیرساخت‌هایی که در یوزکنام ایجاد شد

براساس تفاهمنامه‌ای که با سازمان حفاظت محیط‌زیست منعقد شده، در یک‌سال گذشته (منتهی به دی‌ماه ۱۴۰۳) انجمن صنفی کارفرمایی حفاظت‌گاه‌های خصوصی حیات‌وحش اقدامات شاخصی چون به‌کارگیری ۸نیروی همیار، تامین ۸دستگاه موتورسیکلت و یک دستگاه خودرو به‌منظور گشت و کنترل، تشکیل و تجهیز ۲مقر حفاظتی در ۲استان سمنان (فیروزآباد) و خراسان‌شمالی (صادق‌آباد)، نصب دوربین تله‌ای در ۵نقطه و ثبت بیش از ۴۰هزار تصویر، تجهیز نیروهای یوزبان به دوربین‌های چشمی و عکاسی و شناسایی، و بهسازی و راه‌اندازی ۶منبع آبی به‌منظور تامین آب مورد نیاز حیات‌وحش انجام داده‌است.