قدس؛ با یک نگاه کلی به نقشه جغرافیایی غرب آسیا، پوشش گیاهی و مراکز جمعیتی، بهسادگی میتوان نقشی که منابع آبی بر این پهنه جغرافیایی بهجا گذاشته را مشاهده کرد. چه آنجا که در امتداد یک رودخانه دائمی، شهرهای بزرگ و بسترهای تمدن بشری متولد شده و رشد یافتهاند، چه آن گاه که دامنه کوهی سترگ، منابع آبی مورد نیاز برای یک پایتخت باستانی چون «دمشق» را فراهم آورده است.
در این میان، سرزمین «شام» به شکل عام و آنچه امروز به عنوان «سوریه» شناخته میشود، شرایط به مراتب ویژهتری دارد. جمعیت و وسعت زیاد سوریه در مقابل همسایگان جنوبی خود مانند «لبنان»، «اردن» و «فلسطین» (اعم از آزاد و در اشغال)، شرایط اقلیمی خشک، نیمهخشک و بیابانهای وسیعی که بخش اعظم خاک سوریه را تشکیل دادهاند، در کنار محدود بودن منابع آبی داخلی و وابستگی بیش از ۳۴درصدی به منابع آبی فرامرزی (رودهای بینالمللی) همه و همه در یک شرایط عادی، سوریه را مستعد تأثر شدید از مناسبات هیدروپلتیکی و فشارها و تنشهایی کرده است که سایر بازیگران در مقیاسهای مختلف از محلی و منطقهای تا جهانی برای نیل به اهداف خود، اعمال میکنند.
در همسایگی شمالی، «رژیم حاکم بر فلات آناتولی» و از حامیان اصلی جریان جدید حاکم بر سوریه، مدتهای مدیدی است که با پروژههای عظیم سدسازی بر سرچشمههای فرات، شریان اصلی حیات در همسایههای جنوبی را در دست گرفته و در عین حال، هماکنون در حال نبردی نیابتی و سنگین برای تسلط بر یک منبع آبی بزرگ دیگر در مناطق کردنشین، یعنی سد «تشرین» است و هر روز مدعیات و خبرهایی از دست به دست شدن این موقعیت راهبردی میان طرفین به گوش میرسد.
در جنوب اما اوضاع بهمراتب فاجعهبارتر است. پس از پیشرویهای سریع و معنادار رژیم اسرائیل و اشغال بخشهای وسیعی از خاک سوریه و تسلط بر «کوه شیخ» به عنوان مرتفعترین ناهمواری حوزه شامات و سرچشمه بسیاری از رودهای دائمی و فصلی در آن حوضه آبریز، خبرها از تسلط این رژیم وحشی بر چندین سد مهم ازجمله سد «المنطره» در استان «قنیطره» به عنوان بزرگترین سد جنوب سوریه حکایت دارد و صد البته که ماهیت و سرشت رژیم صهیونیستی و جنایاتی که با در دست داشتن یک منبع آبی اینچنین مهمی میتواند رقم بزند، آخرین چیزی است که نیاز به توضیح و تبیین دارد!
بنابراین وضعیت فعلی سوریه، فارغ از تمام مخاطراتی که با آن روبهرو بوده و هر یک در جایگاه خود از اهمیتی بالا برخوردار است، از منظر هیدروپلتیکی، بیش از هر چیز یادآور یک گروگان بیدفاع، بیسلاح و البته بدون اراده، در مقابل گروگانگیرهایی متوهم، زیادهخواه و اشغالگر از شمال و جنوب است که احتمال هرگونه استقلال در رأی و عمل را از این واحد جغرافیایی- سیاسی سلب کرده و به چیزی کمتر از یک «بَرده مطیع» راضی نخواهند بود. امری که در محل تزاحم منافع دو گروگانگیر یاد شده و سایر خردهجبهههای درگیر، احتمالاً در آیندهای نه چندان دور منجر به منازعاتی خواهد شد که قربانی آن عبارت است از «سوریه؛ گروگان آب».