یکشنبه ۳۰ دیماه اتفاقی در ورزش ایران رخ داد که خیلیها از آن به سادگی گذشتند. خیلیها هم اصلاً متوجه رخ دادن آن نشدند، اتفاقی که درسهای زیادی برای مدیران ورزش کشور داشت. اتفاقی که اگر خیلی از چسبیدههای ورزش متوجه چگونگی رخ دادن آن شده باشند شاید همین امروز بساط خود را از ورزش جمع کنند و بروند تا جایشان را مدیران جوان و کاربلد بگیرند. روز یکشنبه مجمع عمومی فوقالعاده فدراسیون والیبال وقتی با پیشنهاد میلاد تقوی، رئیس فدراسیون مبنی بر ریاست افتخاری محمدرضا داورزنی روبهرو شد به طور قاطع به آن پاسخ منفی داد و حتی یک نفر هم در این مجمع دست خود را به علامت رأی مثبت بالا نیاورد، مسئلهای که حرفهای زیادی برای گفتن داشت. شاید برخی ادعا کنند که والیبال برخورد ناجوانمردانهای با داورزنی داشت، چون به هر حال والیبال موفقیتهای زیادی را با او تجربه کرده، اما واقعیت این است که اوضاع و احوال نابسامان این روزهای والیبال را هم میتوان به حساب مدیریت داورزنی نوشت.
این حرف ما نیست، رأی قاطع مجمع عمومی والیبال و انتقاد مربیان و پیشکسوتان والیبال ایران این را فریاد میزند. فریاد میزند که آهای کتوشلوارپوشهای ورزش نمیتوان تا ابد رئیس ماند، باید روزی خودتان به این نتیجه برسید که وقت رفتن شده است. باید خودتان قبل از آنکه اینگونه دست رد به سینهتان بزنند و تمام افتخاراتتان را زیر سؤال ببرند، بروید تا فکر نو و مدیریت نو کار را ادامه دهد.
اتفاقی که برای داورزنی افتاد، هرچند برای وجهه او خوب نبود، اما برای والیبال یک نقطه عطف به حساب میآید. داورزنی با والیبال افتخارات زیادی به دست آورده، اما در ادامه نتوانست مدیریت درستی بر والیبال داشته باشد و رفتهرفته تبدیل شد به چسبیده والیبال و حتی ورزش، چسبیدهای که هر بار با تکرار خاطرات گذشته و قهرمانیهای قبلی سعی در ماندن داشت غافل از اینکه والیبال ایران با خوابیدن در باد افتخارات گذشته امروز همه چیز را از دست داده است. رأی منفی مجمع عمومی والیبال به ریاست افتخاری داورزنی، رأی به آینده والیبال بود. رأیی که باید سرمشق بقیه فدراسیونها هم باشد. ورزش ایران مدیرانی، چون محمد داورزنی کم ندارد. لازم به ذکر اسامیشان نیست، چراکه همه خوب میدانند از کدام مدیران حرف میزنیم، همانهایی که مانند داورزنی دوست دارند همچنان از افتخارات گذشته حرف در میان باشد. همانها که حتی درصدی از افتخارات داورزنی را طی یکی، دو دهه اخیر ندارند، یاد گرفتهاند که افتخارات دیگران را به نام خودشان بزنند، اما همچنان به ورزش چسبیدهاند. والیبال داورزنی را پس زد، چون به این نتیجه رسیده که باید تفکر نو پا به میدان بگذارد. ورزش کشور و بقیه رشتهها هم باید در این مسیر شجاعانه گام بگذارند.
نکته اصلی درست همینجاست؛ ورزش کشور سالهاست که دچار یک دور باطل از حضور مدیرانی شده که بیشتر آنها امتحان خود را به بدترین شکل ممکن پس دادهاند، اما هنوز هم پرمدعا خود را نسخه نجاتبخش ورزش معرفی میکنند، در حالی که فکر و اندیشه جوان و چارهساز برای ورزش کشور سالهاست پشت حضور بیفایده آنها در ورزش تلف میشود.
فریدون حسن
یک «نه» بهموقع و درست
یکشنبه ۳۰ دیماه اتفاقی در ورزش ایران رخ داد که خیلیها از آن به سادگی گذشتند. خیلیها هم اصلاً متوجه رخ دادن آن نشدند، اتفاقی که درسهای زیادی برای مدیران ورزش کشور داشت
صاحبخبر -
∎