شناسهٔ خبر: 70941983 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

بررسی نامه‌ رهبر انقلاب به جوانان اروپایی در دهمین سالگرد

نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی از آن جهت حائز اهمیت است که ضمن نقد رفتارهای استکباری و ظالمانه قدرت‌های بزرگ، فرصت‌های موجود برای درک حقیقت اسلام و پیوستن به ارزش‌های انسانی را برای جوانان غربی فراهم می‌کرد.

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: امروز دهمین سالگرد نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی است؛ در این نامه، مقام معظم رهبری با نگاهی عمیق و مشفقانه، غرب را از منظر دینی و انسانی مورد نقد قرار دادند و از جوانان خواستند تا با دقت و اندیشه‌ای منصفانه، تمدن غربی را مورد بررسی قرار دهند. این نامه به‌ویژه از آن جهت حائز اهمیت است که ضمن نقد رفتارهای استکباری و ظالمانه قدرت‌های بزرگ، فرصت‌های موجود برای درک حقیقت اسلام و پیوستن به ارزش‌های انسانی را برای جوانان غربی فراهم می‌کرد. رهبر انقلاب با این اقدام‌شان، یک گفتمان جدید در سطح جهانی مطرح کردند که نه تنها نقد تمدن غرب، بلکه دعوت به بازنگری و آگاهی‌بخشی در برابر نسل‌های جدید در جوامع غربی بود.

به گزارش فارس، به همین مناسبت، برای بررسی ابعاد مختلف پیام رهبر معظم انقلاب و تأثیرات آن بر نسل جوان غربی و چگونگی تعامل جوانان ایرانی با این دغدغه‌های جهانی، با حجت‌الاسلام و المسلمین علی ذوعلم رئیس اندیشگاه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی به گفت‌وگو پرداختیم.

با سلام و احترام، با توجه به محتوای و اهمیت بالای نامه رهبر انقلاب به این جوانان، لطفاً بفرمایید هدف اصلی از نوشتن این نامه چه بود و به چه دلایلی حضرت آقا به جوانان غربی توصیه کردند که اسلام را با نگاهی منصفانه و بدون پیشداوری مورد بررسی قرار دهند؟

حضرت آقا، در اول بهمن سال ۹۳، به جوانان اروپا و آمریکای شمالی نامه‌ای نوشتند که آغازگر یک مخاطبه جهانی و یک گفت‌وگوی فراگیر بین اسلام و جوانان غربی بود. در این نامه، رهبر معظم انقلاب اسلامی که مصلح دلسوز مسلمان و مخاطب‌شناسی خبره هستند، وارد این میدان شدند. این نامه به‌واقع شکافی عمیق را که بین واقعیت اسلام و درک آسیب‌دیده جوان غربی از آن وجود دارد، برجسته می‌کنند. نامه‌ای پرمحتوا و پرنکته که هنوز هم قابل تأمل است و سطر به سطر آن حاوی نکاتی ارزشمند است.

به چند نکته درباره این نامه اشاره خواهم کرد؛

نکته اول این است که اعتماد حضرت آقا به وجدان پاک جوان غربی، که برخاسته از انسان‌شناسی عمیق اسلامی است، بسیار مهم و قابل توجه است. به این دلیل که حس حقیقت‌جویی در دل جوانان در هر جامعه‌ای هوشیارتر است، حضرت آقا با امید به بیدار شدن این فطرت در جوانان، علیرغم همه فضاسازی‌ها و ادراک‌سازی‌های غلط، سخن می‌گویند. همچنین، رهبر انقلاب بر این باور هستند که آینده در اختیار جوانان است. این نگاه در فرمایشات ایشان به‌وضوح دیده می‌شود و در اصل اسلام نیز چنین نگاهی به جوانان وجود دارد؛ نگاهی که بر توانمندی‌های آنها تأکید می‌کند، برخلاف سیستم‌های حکومتی که معمولاً سعی دارند جوانان را منفعل فرض کنند و آنها را تنها به‌عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود به کار گیرند. این نگاه در اسلام بسیار قوی است و خود حضرت آقا نیز بر این نگاه بیاناتشان استوار است.

هدف از نوشتن این نامه، ایجاد تأمل و درنگ در مخاطبان جوان است، به‌ویژه در دو مورد اساسی: نخست، دعوت به شناخت اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر (ص)، و دوم، دعوت به اندیشیدن در مورد تاریخ غرب و نوع مواجهه آن با بحران‌های جهانی و مسائل دردآور. حضرت آقا در نامه خود به این نکته اشاره می‌کنند که روشنفکران غربی در مواجهه با مسائل جهانی، تأخیر زیادی در درک حقیقت دارند. ایشان تعبیر می‌کنند که بیداری وجدان غرب نسبت به حقایق، همواره با تأخیرهای چندین‌ساله بوده و گاهی صدها ساله همراه بوده است.

این نکته خیلی مهم است در نامه رهبر انقلاب که اتفاقا در قضیه فلسطین، دیدیم که این تاخیر چند ده ساله اتفاق افتاد. جوانان غربی پس از چندین دهه تازه متوجه فجایع رژیم صهیونیستی در فلسطین شدند.

اگرچه ممکن است این توجه محدود یا کم‌عمق باشد، اما این بارقه‌ها از بیداری در جهان غرب، بسیار حائز اهمیت است و نشان می‌دهد که انقلاب اسلامی در ایجاد آگاهی و بیداری در غرب تأثیراتی داشته است؛ این تأثیرات البته باید عمق بیشتری پیدا کند.

حوادث اخیر مانند جنایات رژیم صهیونیستی و حمایت دولت‌های غربی از آن، و قبل تر از آن مانند ماجرای داعش و... چه تاثیری در بیداری آنها داشت؟

سنت الهی این است که تامل و فطرت در انسان ها همچنان زنده باشد و بتواند جرقه هایی بزند؛ هر مقداری که جبهه کفر و استکبار تلاش بیشتری میکند در پوشاندن حقایق، علاوه بر آن کسانی هستند که در اینجا توجه بیشتری پیدا میکنند بر حقیقت؛ یعنی خود خاصیت واژگون نمایی در جبهه استکبار، تنبه دادن و آگاهی بخشی به جوان‌ها است که آنها ناخواسته این را زمینه سازی میکنند.

یعنی وقتی بین واقعیت‌ها با برداشت ها، شکاف خیلی بیشتری پیدا میشود یک جرق‌ای و تنبهی در مخاطب ایجاد میکند که این را ما واقعا در صحنه چند ماه گذشته شاهد بودیم.

هدف این نامه ایجاد پلی از اندیشه و انصاف برای پر کردن شکاف‌ها بود

حس حقیقت‌جویی، عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی در همه انسان‌ها وجود دارد، و در جوامع غربی نیز این ویژگی‌ها وجود دارد.

در نامه حضرت آقا، تأکید بر این خاستگاه امید به جوانان غربی دیده می‌شود.

اگرچه نظام حکمرانی غربی استبدادی و استکباری است و ساختار قدرت در جهان امروز مانع از شناخت اسلام برای بسیاری از مردم می‌شود، اما حس حقیقت‌جویی در دل جوانان و وجدان‌های بیدار خود را نشان میدهد.

قطعا یکی از جنبه‌های امیدبخش در مواجهه با انحطاط غرب و سقوط نظام استکباری همین حقیقت‌جویی و بیداری است. نباید تصور کنیم که حتماً یک جنگ بزرگ بین جبهه مظلومین و مستضعفین با استکبار خواهد شد. بلکه از درون خود جوامع غرب، وجدان‌های بیدار، بیدارتر میشوند و در واقع گام‌های بزرگی به سوی حقیقت برداشته و به آن آگاه خواهند شد.

در این نامه، دعوتی آشکار از جوانان برای اندیشیدن و آگاهی‌بخشی به خود و پیرامونشان وجود دارد. در این نامه، ایشان تأکید داشتند که هر یک از جوانان می‌توانند با مطالعه قرآن و سیره پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، به شناختی عمیق‌تر از اسلام دست یابند و آن را با محیط خود در میان بگذارند. هدف از این دعوت، ایجاد پلی از اندیشه و انصاف برای پر کردن شکاف‌های موجود است. این تعبیر خیلی مهمی است.

یعنی ما نیاز داریم به اندیشیدن، منتهی اندیشه منصفانه که حتما جواب خواهد داد. اگر چه زمانی نیز سپری شود ولی اصل مسئله مسلم است که این بیداری فراگیر خواهد شد.

این روند چه میزان طول خواهد کشید؟ آیا سرنوشتی همچون انقلاب اسلامی خواهد داشت؟

فرایندی که در جامعه خودمان در انقلاب اسلامی داشته‌ایم برایمان خیلی نمونه ارزشمندی است؛ یعنی رژیم پهلوی با واژگونه نمایی، تحریف و ظاهر نمایی نسبت به اسلام زمینه ای فراهم کرد که این زمینه ناخود آگاه به تامل بیشتر خود جوانان و اغشار دانجشو و طلبه منتهی شد و تلاش کسانی که در جامعه با همه موانع و همه سختی ها سعی کردند که این روشنگری را انجام دهند به ثمر نشست.

این فرآیند، فرآیندی از درون جامعه و بیداری آگاهانه از درون است که پیامبران در طول تاریخ در تلاش برای انتقال آن بوده‌اند. این فرآیند از درون به آگاهی و بلوغ اجتماعی منتهی می‌شود و تمامی تلاش‌های بیرونی می‌توانند تنها زمینه‌ساز این آگاهی باشند و البته این زمینه سازی بسیار مهم است.

اینکه چقدر زمان می‌برد بستگی دارد به اولاً تلاشی که در زمینه‌سازان، فرهنگ‌سازان و روشنفکران و تلاش‌های رسانه‌ای خود جبهه حق انجام می‌شود. تشکلیابی جوانانی که در غرب به این آگاهی و بصیرت می‌رسند، بسیار مهم است. البته تمام این تلاش‌ها در صورتی جواب خواهد داد که ابزارهای شهوت و غفلت که در غرب دائماً تلاش می‌کنند تا جوانان را از مسیر درست دور کنند، با آن‌ها مقابله شود.

باید ببینیم که به هر حال میلیاردها دلار در هر سال صرف این می‌شود که زمینه‌های غفلت و ناآگاهی و پناه بردن به ابزارهای شهوانی در جوامع با ابزارهای مختلف ایجاد کنند.

در مقابل این وضعیت، تقویت مقاومت درونی و ایستادگی جوانان در برابر این عوامل بسیار حائز اهمیت است. این نکته بسیار مهم است که بتواند زمان تأثیرگذاری گسترده و کلان این مسیر را رقم بزند.

جوان غربی امروز برای ما یک فرصت است

نکته‌ای که باید به آن توجه کنیم، مبنای معرفت‌شناختی، فلسفی و دینی ماست، در خصوص نگاه به تمدن امروز غرب. اگر ما تمدن امروز غرب را نقد می‌کنیم، اگر فلسفه‌های غربی را مورد انتقاد عقلانی و منطقی قرار می‌دهیم و اگر در مقابل با استکبار غربی به یک ستیز و جدال پایان‌ناپذیر معتقدیم که جدال حق و باطل است، ولی از این نکته نیز غفلت نمی‌کنیم که در غرب فرصت‌هایی برای ما وجود دارد که از نظر انتقال اندیشه اسلامی مغتنم است.

یعنی جوان غربی امروز برای ما یک فرصت است، فرصتی که می‌تواند از طریق همین دعوت‌ها و امتداد و تعمیق این دعوت‌ها، به یک شناخت حقیقی از اسلام برسد. خود به خود این شناخت در نهایت به یک گرایش به حقیقت منتهی خواهد شد که نویدبخش تحولات تمدنی خواهد بود.

یک نگاه تمدنی ایجاب می‌کند که ما به همه ظرفیت‌ها و قابلیت‌هایی که می‌توانند با نگاه تمدنی انقلاب اسلامی همراه شوند، توجه جدی کنیم. نباید تصور کنیم که اگر در غرب فساد، فحشا و نمادهای گریز از معنویت بسیار برجسته است، این به معنای از بین رفتن تمامی ظرفیت‌ها در آن جامعه است. نه، ظرفیت‌های فطری در جوانان هنوز وجود دارد و این ظرفیت‌ها باید مغتنم شمرده شوند. باید با آن‌ها گفتگو کنیم و از طریق بستر تأمل‌برانگیزی که در جوانان غربی و حتی جوانان در سایر نقاط جهان ایجاد می‌شود، آگاهی‌رسانی کنیم. چرا که این پیام رهبر انقلاب پیامی است به تمام جوانان جهان.

به این ترتیب، هر جوانی در هر نقطه‌ای از عالم می‌تواند مخاطب این پیام رهبر معظم انقلاب باشد و با مطالعه منصفانه و کنشگری مسئولانه در قبال جامعه خود، به اصلاح تمدنی وضع موجود کمک کند.

در مقابل تمدن امروز غرب، هم نگاه نقادانه و هم نگاهی فرصت‌جویانه داشته باشیم

این بینش عمیق رهبر انقلاب از اصول قرآنی و الهی سرچشمه می‌گیرد که در مواجهه با تمدن آسیب‌زده امروز غرب، نه ظرفیت‌های آن را نادیده نمی‌گیرد و نه در برابر آن تسلیم نمی‌شود. ما باید در مقابل تمدن امروز غرب، هم نگاه نقادانه داشته باشیم و هم نگاهی فرصت‌جویانه. در مقابله با استکبار که جبهه باطلی را در ساختار قدرت امروز شکل داده است و قدرت‌های بزرگ تنها به دنبال استثمار جهان هستند، قطعاً باید با آن مقابله‌ای آشناپذیر داشته باشیم و هرگز با رژیم استکباری امروز جهان سر سازش نخواهیم داشت. این حقیقتی است که باید همواره در ذهن داشته باشیم..

اما در کنار این مقابله با استکبار، نباید از فرصت‌هایی که در جوامع تحت سلطه این قدرت‌ها وجود دارد غافل شویم. باید این فرصت‌ها را مغتنم شمرده و از آن‌ها بهره‌برداری کنیم. همانطور که پیامبر اسلام در مواجهه با سران تمدن بزرگ آن زمان، راهی برای نفوذ فکر اسلامی باز کردند و اجازه ندادند که هیمنه استکباری آن‌ها مردم را از اسلام دور کند، ما نیز باید همین سیره را در مواجهه با تمدن غرب امروز دنبال کنیم..

به همین دلیل، بحث گفتمان‌سازی، تبیین و جهاد تبیین در این عرصه‌ها اهمیت بسیاری پیدا می‌کند. در واقع، این گفتمان‌سازی یک مصداق جهانی و گسترده پیدا کرده است. شاید بتوان گفت که این نامه‌ها و پیام‌های رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی، نمونه‌ای از همان تبیین عمیق و تأمل‌برانگیز است که می‌تواند برای ما نیز الگویی باشد.

از شما جوانان انقلابی و پیشتاز این عرصه خواسته می‌شود که با استفاده از ابزارهای موجود، در مسیر گفتگو و دعوت به اندیشیدن در جوامع غربی پیشگام باشید.

یکی از رسالت‌های مهم جوانان انقلابی و متعهد در کشور ما این است که وارد بدنه ارتباط جوامع با یکدیگر شوند. آنها می‌توانند با توجه به ابزارهایی که امروز در اختیار دارند، راه گفتگو، دعوت و ایجاد تعمل در جامعه هموار کنند. این نباید تنها وظیفه دستگاه حاکمیتی باشد، بلکه باید از سوی جوانان و فعالان فرهنگی نیز پیگیری شود. این ارتباطات می‌تواند یکی از مصادیق حلقه میانی باشد که در بیانات پیشین رهبر انقلاب مطرح شد؛ ارتباطاتی که بین جوانان ایرانی و جوانان سایر کشورهای اسلامی و حتی جوانان غیرمسلمان برقرار می‌شود تا زمینه‌ساز آگاهی و بیداری بیشتر در جوامع مختلف باشد.

برچسب‌ها: