به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اهدای «نشان دکتر عزتالله نگهبان» یک رسم نیک در حوزه باستانشناسی ایران برای «تقدیر از باستانشناسان پیشکسوت» یک اتفاق خوشایند در این حوزه بوده است. از سال ۱۳۹۱ هیئت مدیره انجمن علمی باستانشناسی ایران، یک تبصره به اساسنامه خود اضافه کرد تا براساس آن و پس از انجام بررسیهای کامل هر سال و در پایان سال به یکی از باستانشناس پیشکسوت و فعال، نشانی با نام و عنوان «نشان دکتر عزتالله نگهبان» اهدا شود که بین اهالی باستانشناسان به «نشان پدر باستانشناسی ایران» نیز نامور است. جامعه باستانشناسی ایران با برگزاری این جایزه یاد نگهبان را گرامی میدارند و با یادآوری زحمات او، همه را به اندیشه و تحلیل دوباره تحولات باستانشناسی در ایران دعوت میکنند.
نگاهی به زندگی و فعالیتهای علمی عزّتالله نگهبان
عزتالله نگهبان، باستانشناس سرشناس و بنیانگذار موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران، ۱۰ اسفند سال ۱۳۰۴ خورشیدی در اهواز زاده شد. دو سال بیشتر نداشت که پدرش به عنوان نماینده مردم اهواز در مجلس شورای ملی انتخاب شد و همراه خانواده به تهران آمد. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان جمشید جم (که بعدها ایرج خوانده شد) به پایان رساند. برای دوره دبیرستان، نخست با گذراندن کنکور وارد مدرسه فنی آلمانی (مشهور به مدرسه صنعتی) در تهران شد و در رشته مهندسی برق و مکانیک ثبت نام کرد. پس از یک سال تحصیل در این رشته، با اعلام بسته شدن مدارس خارجی از سوی وزارت معارف وقت، وارد دبیرستان فیروز بهرام شد و تحصیلات متوسطه را در این مدرسه به پایان برد.
در سال ۱۳۲۸ در رشته باستانشناسی از دانشگاه تهران مدرک کارشناسی گرفت و یک سال بعد برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد. او پس از یادگیری تکمیلی زبان انگلیسی در دانشگاه میشیگان، در سال ۱۳۲۹ وارد موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو شد و در سال ۱۳۳۳ با دفاع از رساله خود با عنوان «سیر سفال نخودیرنگ در خوزستان» زیر نظر و راهنمایی «دونالد مک کان» به دریافت درجه کارشناسی ارشد از این دانشگاه موفق شد. نگهبان در طول اقامتش در شیکاگو، با همسرش «میریام لویس میلر» که دانشجوی رشته کتابداری بود آشنا شد و ازدواج کرد.
پس از بازگشت به ایران، کلنل علینقی وزیری از استادان دوره کارشناسی او، به وی پیشنهاد تدریس در دانشگاه تهران را میدهد که با استقبال نگهبان و موافقت دکتر علیاکبر سیاسی رییس دانشکده ادبیات مواجه میشود. با موفقیت در آزمون کتبی و مصاحبه، نگهبان با درجه دانشیار پایه ۱ به استخدام دانشگاه تهران درآمد و دانشگاه شیکاگو نیز مدرک وی را معادل دکتری ارزشیابی کرد. در سال ۱۳۴۵ نیز با اخذ دکترای افتخاری از دانشگاه تهران به درجه استادی ارتقا یافت. از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶، دکتر نگهبان مدیریت گروه باستانشناسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را به عهده داشت.
وی در سال ۱۳۳۶ طرح تاسیس «موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران» را پیشنهاد داد که با موافقت و پشتیبانی کلنل وزیری، موافقت دکتر سیاسی رییس وقت دانشکده ادبیات و پیگیریهای مستمر خود او و با وجود بودجه اندک دانشگاه، در نهایت با موافقت دکتر احمد فرهاد رییس دانشگاه تهران عملاً در سال ۱۳۳۸ کار خود را آغاز کرد و دکتر نگهبان تا سال ۱۳۵۶ عهدهدار ریاست آن بود. او در سال ۱۳۵۴ به ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران منصوب شد و تا زمان بازنشستگی خود در سال ۱۳۵۷ در این سمت باقی ماند.
نگهبان در طول فعالیت علمی خود در زمینه باستانشناسی گامهای مهم و اثرگذار بسیاری برداشت: تغییر ساختاری اردوهای علمی دانشجویی؛ تا زمان تدریس دکتر نگهبان هیچ برنامهای برای آموزش میدانی دانشجویان باستانشناسی وجود نداشت و تنها برنامه میدانی اردوهای علمی بودند که برای دانشجویان در نظر گرفته میشد و از آنجاییکه این اردوها که بیشتر تفننی بودند در روزهای تعطیلات نوروز برگزار میشد، استقبال چندانی از آنها صورت نمیگرفت و دانشکده هزینه آن را صرف امور دیگری میکرد. او برای نخستین بار مسیرهای بازدید اردوها را که معمولاً اصفهان و شیراز بود، به بررسی و بازدید آثار باستانی کمتر دیدهشده در سایر نقاط کشور هدایت کرد.
تاسیس موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران؛ دومین گام اساسی او بنیادگذاری موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران بود که از ارائه طرح در سال ۱۳۳۶ تا آغاز به کار عملی آن در سال ۱۳۳۸ نزدیک دو سال به طول انجامید. نخستین فعالیت این موسسه شرکت در برنامه بررسی و حفاریهای باستانشناسی موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو در منطقه شاهآباد و ماهیدشت کرمانشاه به سرپرستی «رابرت بریدوود» در سال ۱۳۳۸ بود. این هیأت در سال ۱۳۳۹ و در پایان کار، تمام وسایل و تجهیزات خود را به موسسه باستانشناسی اهدا کرد.
دعوت از باستانشناسان مطرح دنیا برای کار در ایران؛ دکتر نگهبان با دعوت از بریدوود، کارلوفسکی و کالدول، نقشی اساسی در گشودن فصلی جدید و علمی در باستانشناسی پیش از تاریخ ایران ایفا کرد. کاوش در مارلیک، نخستین کاوش مشترک با اداره کل باستانشناسی؛ کاوشهای باستانشناسی در مارلیک (چراغعلی تپه) رودبار، نخستین همکاری مشترک اداره کل باستانشناسی و موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران محسوب میشود که بدون شرکت باستانشناسان خارجی و به سرپرستی دکتر نگهبان به مدت ۱۴ ماه انجام شد.
کاوشهای هفتتپه خوزستان؛ این کاوشها با وجود کارشکنیهای فرانسویان و شخص رومن گیرشمن که مایل به حفاری در آنجا بود، در سال ۱۳۴۴ به سرپرستی نگهبان انجام شد. تلاش برای تصویب قطعنامه محکوم کردن قاچاق و فروش اشیای عتیقه؛ دکتر نگهبان همواره یکی از سرسختترین مدافعان برنامههای منظم کردن فعالیتهای مربوط به باستانشناسی بود و برخی وی را دشمن بزرگ قاچاقچیان و دلالان عتیقه در ایران میدانستند. در پنجمین کنگره بینالمللی باستانشناسی و هنر ایران در سال ۱۳۴۷، دکتر نگهبان نقشی اساسی در تصویب قطعنامهای در محکوم کردن قاچاق و فروش اشیای عتیقه داشت. افزون بر این، در سمت مشاور فنی باستانشناسی در اداره باستانشناسی وقت، سهم عمدهای در جلوگیری از برخی فعالیتهای غیر قانونی در زمینه خرید و فروش و قاچاق اشیای باستانی به خود اختصاص داد.
تاسیس نخستین پایگاه مستقل دائمی کاوش برای دانشجویان دانشگاه تهران؛ به اعتراف بیشتر باستانشناسان ایرانی، مهمترین سهم دکتر نگهبان در پیشبرد باستانشناسی کشور، ایجاد کارگاه دائمی در دشت قزوین برای فعالیتهای باستانشناختی دانشگاه تهران و تربیت دانشجو در این کارگاه است. وی در زمستان سال ۱۳۴۸ موفق به کسب مجوز و بودجه لازم برای تعمیر کاروانسرای مخروبه «محمدآباد خره» در قزوین شد. این مکان سپس به کانونی برای پژوهشهای مستمر و درازمدت باستانشناختی دانشگاه تهران تبدیل شد که دانشجویان، با شرکت در انواع فعالیتهای میدانی، برای آموزش باستانشناسی کشور در آن شرکت میکردند. این برنامه پیشرو تا به امروز نیز در همین مکان ادامه دارد.
تحول نظام آموزشی دانشجویان باستانشناسی؛ دکتر نگهبان در تابستان سال ۱۳۴۹ پیشنهادی را در گروه باستانشناسی دانشگاه تهران مطرح کرد که به موجب آن دروس عملی الزامی برای دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد در برنامههای درسی دانشجویان باستانشناسی گنجانده میشد، به طوریکه بدون گذراندن این دروس هیچ دانشجویی فار التحصیل شناخته نمیشد. اولین گروه دانشجویان باستانشناسی و تاریخ هنر برای کارآموزی در ترم اول سال تحصیلی ۵۰-۱۳۴۹ در بررسی و حفاری دشت قزوین شرکت کردند که این برنامه بدون وقفه تا سال تحصیلی ۵۹-۱۳۵۸ ادامه داشت.
دکتر نگهبان در سال ۱۳۵۷ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و به فیلادلفیا نقل مکان کرد. وی فارغ از برنامه تدریس و امور اداری، تا آخر عمر اوقات خود را به چاپ گزارش نهایی فعالیتهای باستانشناختی اختصاص داد، به ویژه نتایج کاوشهای باستانشناختی در چراغعلی تپه مارلیک، تپه زاغه دشت قزوین، هفتتپه خوزستان و نیز مروری بر ۵۰ سال باستانشناسی ایران از جمله شاخصترین کارهای علمی او به شمار میروند. علاوه بر شرکت، ارائه مقاله و سخنرانی در دهها همایش داخلی و بینالمللی، از او نوشتههای زیادی در قالب گزارش، مقاله و یادداشت به زبان فارسی و انگلیسی به جای مانده است.
در دوره مدیریت نگهبان در گروه باستانشناسی و موسسه باستانشناسی، «مجله تخصصی مارلیک» در دو شماره منتشر شد که شماره سوم آن با نام «کند و کاو» بعدها هم چاپ شد، اما پس از آن به کلی تعطیل شد. به خاطر نقش بسیار مهم و تاثیرگذار نگهبان در تاریخ تحولات و ساختار باستانشناسی ایران از او به عنوان «پدر باستانشناسی ایران» یاد میشود نگهبان در ۱۶ بهمن ۱۳۸۷ پس از طی دورهای چند ساله از عوارض بیماری ناشی از تصادف، در آمریکا درگذشت.
کتاب مروری بر پنجاه سال باستان شناسی ایران
سرگذشت و تاریخچه باستانشناسی ایران، با دورهی زمانی که تا کنون هنوز صد سال نشده، شامل موارد فراوان و متنوعی است. این موارد از جنبههای مختلف و تا جهتهای گوناگون را شامل میشوند؛ از جمله اخبار تاریخی، داستانهای واقعی، فعالیتهای مرتبط با یافتهیابیها، تجارتهای باستانی، مطالبه علمی، تحقیقات مختلف، حفاظت و حفاریهای باستانی، تشکیل جلسات و موسسات باستانشناسی در داخل و خارج، تأسیس موزهها، مرمت آثار باستانی و مکانهای تاریخی و بسیاری موارد دیگر.
این کتاب به سه بخش اصلی تقسیم میشود: در بخش اول، ماجراها و رویدادهای مرتبط با باستانشناسی ایران از گذشته تا کنون را تشکیل میدهند. در این قسمت، نگاهی به اخبار و داستانهای تاریخی، فعالیتهای گنجیابی، تجارت عتیقه، تبادلات غیرقانونی، حفاریهای علمی، بازرسیهای باستانشناسی از سوی اعضای ایرانی و خارجی، تشکیل مجموعههای خصوصی، تأسیس موزهها و حفاظت و مرمت آثار باستانی میشود. همه این موارد، ارتباطهای چندجانبهای را به وجود آوردهاند که در این کتاب به بررسی جزئیات و تأثیرات مثبت و منفی این ارتباطها میپردازیم.
در بخش دوم، ما مجموعه پنجاه ساله باستانشناسی ایران را با دقت و اختصاص به نگاه میگیریم. این دوران، با آغاز تشکیلات باستانشناسی در کشور از سال ۱۳۳۹ شمسی و شروع همکاری نویسنده با این تشکیلات تا به امروز پیگیری شده است.
نخستین نشان باستانشناسی به «محمدیوسف کیانی»
نشان عزتالله نگهبان در سال ۱۳۹۱ برای نخستینبار به «محمدیوسف کیانی» اهدا شد. محمدیوسف کیانی (زاده ۱۳۱۷ در بابل - درگذشته ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ در تهران) نویسنده، پژوهشگر و استاد باستانشناسی دانشگاه تهران بود. کیانی در سال ۱۳۱۷ در بابل زاده شد. وی در سال ۱۳۴۲ با درجه کارشناسی باستانشناسی و تاریخ هنر از دانشگاه تهران، و یک سال بعد با مدرک کارشناسی تاریخ از همان دانشگاه فارغالتحصیل شد. او کارشناسی ارشد باستانشناسی را در سال ۱۳۴۴ در همان دانشگاه کسب کرد و برای ادامه تحصیل به دانشگاه لندن رفت و در سال ۱۳۴۹ با مدرک دکتری رشته باستانشناسی و تاریخ هنر اسلامی از آن دانشگاه فارغالتحصیل شد.
وی پس از پایان دوره کارشناسی در وزارت فرهنگ و هنر وقت از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷ مشغول فعالیت در سمتهای کارشناس امور باستانشناسی و رئیس موزه هنرهای ایران بود. وی مسئولیت نمایشگاههای بینالمللی هنرهای جهان اسلام لندن در سال ۱۹۷۳، هنرهای ایران توکیو در سال ۱۹۷۶ و هنرهای ایران عهد ساسانی نیویورک در سال ۱۹۷۷ را نیز بر عهده داشتهاست. در زمان زندگانی او کتابی با عنوان باستانشناسی ایران در دوره اسلامی (۴۳ مقاله در بزرگداشت استاد محمدیوسف کیانی) در بزرگداشت او در دانشگاه بوعلی همدان منتشر شد.کیانی در ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ درگذشت و پس از تشیع در موزه ملی ایران توسط دوستان، همکاران و شاگردانش، در گلزار شهدای شهمیرزاد دفن شد.
دومین نشان باستانشناسی به «محمود موسوی»
۲۰ مهرماه ۹۳ دومین نشان عزتالله نگهبان از سوی جامعه علمی باستانشناسی ایران به دومین باستانشناس برازنده این نشان، مرحوم «محمود موسوی» اهدا شد.
پس از تأسیس سازمان میراث فرهنگی کشور در سال ۱۳۶۴، او نخستین مدیر پژوهشهای باستانشناسی سازمان میراث فرهنگی بود. او نخستین گردهمایی باستانشناسی ایران را پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۳ در قلعه شوش برگزار و مدیریت کرد. محمود موسوی مسئولیت تسویه حساب با هیئتهای فرانسوی، آلمانی و ایتالیایی را در سال ۱۳۶۳ از طرف مرکز باستانشناسی ایران عهدهدار بود. پیش از انقلاب او سرپرست هیئتهای باستانشناسی و ناظر بر کار بررسی و کاوش هیئتهای باستانشناسی خارجی بود. او سالها در دانشگاه میراث فرهنگی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و دانشگاه افسری امام علی به تدریس باستانشناسی و تاریخ هنر پرداخت.
سومین نشان باستانشناسی به «محمدرحیم صراف»
سومین نشان عزتالله نگهبان نیز در ۲۹ بهمن ۹۳ به «محمدرحیم صراف» باستانشناس پیشکسوت ایران و از شاگردان زندهیاد عزتالله نگهبان اهدا شد.
«محمدرحیم صراف» در ۲۳ آبان ۱۳۱۸ در شهر خوی به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سعدی تبریز آغاز کرد و تحصیلات خود را در مدرسه حافظ و دبیرستان دارالفنون تهران ادامه داد.
وی در سال ۱۳۳۹ پس از اخذ دیپلم، در آزمون رشته باستانشناسی پذیرفته شد و سال ۱۳۴۲ دانشنامهی کارشناسی باستانشناسی را دریافت کرد. او سپس به تحصیل در مقطع کارشناسیارشد باستانشناسی پرداخت و سپس در سال ۱۳۵۰ از سوی دولت ایران برای گذراندن تحصیلات عالی به آلمان اعزام شد و در سالهای ۵۶-۱۳۵۱ موفق به اخذ درجه دکترای باستانشناسس از دانشگاه مونیخ آلمان در موسسه باستانشناسی آسیای نزدیک شد.
دکتر صراف پس از بازگشت به ایران و پایان تحصیل در آلمان، تحقیقات تخصصی را در مرکز باستانشناسی دنبال کرد و با تشکیل سازمان میراث فرهنگی به عنوان عضو هیئت علمی معاونت پژوهشی آن سازمان به فعالیتهای پژوهشی پرداخت. وی همچنین در زمینه باستانشناسی «ایران و میانرودان» در دانشگاه تهران، دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه آزاد اسلامی به تربیت دانشجو پرداخته است و همچنین مقالهها و کتابهای بسیاری در زمینهی باستانشناسی نوشته است که میتوان از کتاب «نقوش برجستهی ایلامی و مذهب قوم ایلام» یاد کرد.
محمدرحیم صراف علاوه بر نگارش، ترجمه کتابهایی مانند «سومر و اکد»، «هنر بینالنهرین باستان: هنر کلاسیک خاور نزدیک» را به فارسی ترجمه کرده است. او همچنین در کاوشهای باستانشناسی «بمپور»، «تل ابلیس»، «هفت تپه» و «بیشابور» شرکت داشته و سالها سرپرستی کاوشهای تپه هگمتانه را به دوش داشته است.
چهارمین نشان باستانشناسی به «حکمتالله ملاصالحی»
چهارمین نشان زندهیاد دکتر عزتالله نگهبان چهارشنبه ۱۲ اسفندماه به دکتر «حکمتالله ملاصالحی» که در سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۴ شاگرد عزتالله نگهبان در دانشگاه بوده است، داده شد.
حکمتالله ملاصالحی (زاده ۱۳۲۹ در طالقان) استاد تمام دانشگاه تهران و مدرس مدعو دانشگاه آتن و نخستین پژوهشگری است که مباحث عمیق و دشوار دانش نوظهور «فلسفه باستانشناسی» را در ایران پیریزی کرده است. در سال ۱۳۲۹ در شهرستان طالقان زاده شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را به تناوب در طالقان و تهران سپری کرد و در سال ۱۳۴۹ موفق به دریافت دیپلم ادبی از دبیرستان پهلوی تهران شد. در همان سال در کنکور سراسری شرکت کرد و در سال ۱۳۵۳ در رشته باستانشناسی و هنر از دانشگاه تهران لیسانس گرفت. در سال ۱۳۵۴ با تشویق و یاری مهرداد بهار، سیمین دانشور و یوسف مجیدزاده به یونان رفت و در سال ۱۳۶۴ موفق به دریافت دکتری باستانشناسی و تاریخ با درجه عالی از دانشکده فلسفه دانشگاه آتن شد.
«تحلیلی بر مرگ در تمدن مینوسی - مسینی بر مبنای شواهد باستان شناختی» عنوان پایاننامه دکتری او بود. ملاصالحی پس از دریافت دکتری، چند ترم در دانشگاههای آتن و سالونیک دعوت به ارائه سخنرانیهای ترمی شد و به موازات آن، دو سال نیز در رایزنی فرهنگی ایران در آتن به تدریس پرداخت و سپس برای ادامه مطالعات و تحصیل در مقطع پسادکتری باستانشناسی به لندن رفت. وی پس از یک سال اقامت در لندن، از سوی دانشگاه تهران برای تدریس به ایران دعوت شد. ملاصالحی در سالهای پایانی دهه شصت به ایران آمد و ضمن تدریس و همکاری علمی و عملی با گروه باستانشناسی دانشگاه تهران در مطالعات میدانی دشت قزوین، به ریاست مؤسسه باستانشناسی دانشگاه تهران انتخاب شد.
پنجمین نشان باستانشناسی به «مهدی رهبر» و «وستا سرخوش»
استاد مهدی رهبر در سال ۱۳۱۶ خورشیدی در سمنان به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در سمنان گذراند. سپس در سال ۱۳۳۶ با احراز رتبه اول از دانشسرای عالی دانشآموخته شد. وی در سال ۱۳۴۴ وارد دانشگاه تهران شد و در رشته باستانشناسی به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۴۸ با احراز رتبه اول از دانشگاه دانشآموخته شد و با بورسی که دولت یونان در اختیار دانشگاه قرار داده بود، به آتن سفر کرد و در دانشگاه آتن به تحصیل پرداخت.
استاد رهبر با باستانشناسانی چون کایلر یانگ در بررسی باستانشناسی منطقه کنگاور، ادوارد کیل در کاوش قلعه یزدگرد کرمانشاه، سهایچی ماسودا در کاوش محوطه سنگ چخماق سمنان، ژان پرو در کاوش شوش، حسین بختیاری در کاوش جزیره هرمز همکاری کرده بود. وی همچنین سرپرست بررسیها و کاوشهای محوطههای بیستون کرمانشاه، خورهه استان مرکزی، چشمه غلام ویس کرمانشاه، گلالک شوشتر، حسینآباد شوش، گورستان هخامنشی دوسران زنجان، شغاب بوشهر، چغازنبیل خوزستان، بندیان درگز خراسان و… بوده است و مقالههای بسیاری درباره باستانشناسی ایران به رشته نگارش درآورده است.
پنجمین نشان عزتالله نگهبان، به «وستا سرخوش»، موزهدار ایرانی موزه بریتانیا در سال ۹۶ اختصاص یافت.
وستا سرخوش کرتیس مجری سکه های خاورمیانه در موزه بریتانیا است. او مدیر مشترک پروژه بین المللی سکه پارتی، Sylloge Nummorum Parthicorum (SNP) و سردبیر مشترک سری SNP است. کورتیس مدیر افتخاری انستیتوی مطالعات انگلیس است. او با جان کورتیس مدیر عامل بنیاد میراث ایران و موزه نگهبان پروژه های ویژه خاورمیانه ازدواج کرده است. کورتیس چهار بار در پنل های خبره In Our Time شرکت کرده است. «اسطورههای ایرانی»، «پارتیان»، «جهان اسطورهها»، «پیدایش امپراتوری ایران»، «برآمدن اسلام»، «ساسانیان» و… از جمله کتابهای وستا سرخوش است.
ششمین نشان باستانشناسی به «فخری دانشپور پرور»
ششمین نشان عزتاله نگهبان در سال ۹۸ به فخری دانشپور پرور رسید. فخری دانشپور پرور در خیابان ری تهران به دنیا آمد، با گرفتن دو دیپلم علوم طبیعی و ادبی، در سال ۱۳۳۷ در وزارت فرهنگ یا آموزش و پرورش استخدام شد و هشت سال بعد تحصیل خود را در رشتهی باستانشناسی دانشگاه تهران آغاز کرد و این آغاز تحول مهمی در زندگی او بود. او دوره فوق لیسانس با رتبه نخست بین دانشجویان ادبیات و علومانسانی به پایان رساند و از دانشگاه و وزارت فرهنگ سابق در جشن فارغالتحصیلی حکم و مدال درجه یک فرهنگی به او اهدا شد.
وی از نخستین زنان باستانشناس ایران است که در سال ۱۹۷۱ در تایوان چین در رشته هنر تحصیل کرد و سپس در دانشگاه تهران به تدریس هنر و تاریخ چین پرداخت. او برای تاسیس مرکز مطالعات چینشناسی در ایران بسیار تلاش کرده و زمانی طولانی از عمر خود را به مطالعه تاریخ چین و ایران اختصاص داده است.
دانشپرور پور درباره دورهی زندگی خود میگوید: «در آن زمان سه بورسیه تحصیلی به گروه باستانشناسی تعلق گرفته بود و سه دانشجو برتر فوق لیسانس میتوانستند برای مقطع دکتری به سه کشور مورد نظر رفته و مشغول تحصیل شوند و من به تشویق استادم «سیمین دانشور» کشور چین را انتخاب کردم، دانشور در آن زمان مدیریت باستان شناسی را بر عهده داشت. او مرا خیلی تشویق کرد و به من گفت که بعد از فارغ التحصیلی از چین باید جانشین او شوم.»
دانشپور عازم سفر به چین شد، اما در آن زمان کشور چین رشته باستانشناسی در مقطع دکتری نداشت، بنابراین وی رشته تاریخ را برای ادامه تحصیل انتخاب میکند. او در نامهای به سیمین دانشور و عزت الله نگهبان موقعیتاش را شرح میدهد که هر دو به او میگویند: «مهم تحصیلات در فرهنگ و هنر چین است.» او بعد از فارغالتحصیلی سالها به تدریس هنر چین و هند میپردازد. ۵۳ سال از زندگی خود را وقف کار و تحصیل کرده و حالا سه سال است در هند زندگی و پژوهش میکند.
هفتمین نشان باستانشناسی به «ناصر نوروززاده چگینی»
هفتمین نشان به استاد «ناصر نوروززاده چگینی»، باستانشناس پیشکسوت و فرهیخته ایران به پاس حدود پنجاه سال فعالیت علمی، آموزشی، پژوهشی و اجرایی در عرصه باستانشناسی و میراث فرهنگی ایران اهدا شد.
چگینی در سال ۱۳۳۲ در قزوین متولد شد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه در قزوین با قبولی در رشته باستان شناسی دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۰ به تهران آمد و در سال ۱۳۵۵ موفق به اخذ مدرک کارشناسی این رشته شد. در سال ۱۳۵۶ برای ادامه تحصیل در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی وابسته به دانشگاه تهران به انگلستان رفت اما اوضاع سیاسی ایران که مصادف با پیروزی انقلاب بود، او را بر آن داشت تا به میهن خویش بازگردد و در امر آموزش کشور خود سهیم باشد. چگینی سال ۱۳۶۱ به استخدام موزه ملی به عنوان مسؤول بخش تاریخی و لرستان درآمد و پس از آن با عنوان موزه دار بخش تاریخی به مدت هشت سال به این کار مشغول بود.
در سال ۱۳۷۳ به سمت مدیر پژوهشهای باستانشناسی سازمان میراث فرهنگی انتخاب شد و در پی آن با پژوهشکده شدن این بخش در سازمان با همین سمت ادامه کار داد. او اولین رئیس پژوهشکده باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی است که تا اواخر سال ۷۹ این سمت را برعهده داشت و همچنان نیز به عنوان کارشناس بخش تاریخی در این بخش مسؤولیتهایی برعهده دارد.
هفتمین دوره «نشان دکتر عزتالله نگهبان» و دومین دوره «جایزه کتاب دکتر نگهبان» به همت انجمن علمی باستانشناسی ایران و با همکاری پژوهشگاه میراثفرهنگی، گردشگری، پژوهشکده باستانشناسی و موزه ملی ایران، برگزار شد.
∎