این اتفاقات تنها گوشهای از شرایط بحرانی حیوانات در باغوحشهای ایران است که هر روز در سایه بیتوجهی و نبود نظارت پیش میرود. اگر گوش شنوا و چشم بینایی باشد، این اتفاقات زنگ خطری جدی برای مسئولان است. شاید وقت آن رسیده که باغوحشها از یک نمایش صرف به مراکز آموزشی و حفاظتی برای حیاتوحش تبدیل شوند، نه مکانهایی برای نمایش درد و رنج حیوانات.
ضرورت رعایت استانداردهای جهانی در طراحی و مدیریت باغوحشها
علیرضا شهرداری، فعال محیط زیست با بیان اینکه بسیاری از منتقدان باغوحشها در ایران به وضعیت نامطلوب و رعایت نکردن استانداردهای جهانی در طراحی و مدیریت این اماکن اشاره دارند، به خبرنگار ما میگوید: در کشورهای پیشرفته، باغوحشها بر اساس استانداردهای مشخصی از جمله طراحی جایگاهها، ایمنی، تغذیه و مراقبت از حیوانات عمل میکنند. طراحی جایگاهها باید به گونهای باشد که علاوه بر امنیت فیزیکی، رفاه حیوانات و جذابیت بصری برای بازدیدکنندگان را نیز در نظر بگیرد. برای مثال در نگهداری حیواناتی مانند خرس وجود پناهگاه برای استراحت یا فرار از نگاه بازدیدکنندگان ضروری است. همچنین شرایط محیطی مانند دما و رطوبت باید به دقت رعایت شود.
او ادامه میدهد: مسئله نگهداری حیوانات، بهویژه خزندگان و دوزیستان در ایران با چالشهای زیادی مواجه است، زیرا این حیوانات به شرایط خاصی مانند دما و رطوبت مشخص نیاز دارند که بیشتر در باغوحشها فراهم نمیشود. برخی خزندگان به نور ماورای بنفش نیاز دارند که باید بهطور مرتب تعویض شود، اما این مسئله معمولاً نادیده گرفته میشود. علاوه بر این در مورد حیوانات بزرگی مانند زرافهها و گورخرها، مشکلاتی از قبیل جایگاههای غیر استاندارد، تغذیه و حملونقل نادرست وجود دارد که حتی موجب مرگ این حیوانات شده است.
به گفته شهرداری، در بسیاری از کشورهای پیشرفته صاحبان باغوحشها باید دورههای تخصصی را بگذرانند و با استانداردهای جهانی آشنا شوند تا حیوانات را به درستی نگهداری کنند. او توضیح میدهد: این استانداردها شامل طراحی جایگاهها، مراقبتهای بهداشتی، تغذیه و ایمنی حیوانات است. اما در ایران بسیاری از مسئولان بدون داشتن دانش تخصصی وارد این حوزه میشوند و از روشهای نادرست استفاده میکنند که موجب مشکلاتی مانند طراحی غیر اصولی جایگاهها، شرایط نادرست برای حیوانات و رعایت نکردن اصول بهداشتی میشود. مشکلات باغوحشها در رسانهها کمتر انعکاس مییابد و این مسائل به رفاه و سلامت حیوانات آسیب میزند، مانند از دست رفتن تمامی کروکدیلهای ایرانی در باغوحش ارم تهران که از لحاظ زیستمحیطی و اکولوژیکی بسیار مهم بود. این اتفاق نه تنها به درستی در رسانهها پوشش داده نشد، بلکه هیچ واکنشی به این تخلفها و مشکلات نشان داده نشد.
وی میافزاید: مشکلات در باغوحشها به همینجا محدود نمیشود. در برخی موارد حیوانات در شرایط نامناسب و غیر استاندارد نگهداری میشوند که سبب آسیب به آنها میشود. بهطور مثال شاهد بودهایم که گربههای جنگلی به دلیل وجود شرایط خطرناک و غیر استاندارد، حیوانات دیگری مانند بچه میمونها را تکهتکه کردهاند. چنین حوادثی نشاندهنده ضعف در طراحی جایگاهها و ناآگاهی از نیازهای حیوانات است. همچنین، بسیاری از پرندگان مانند طوطیها، کاسکوها و کاکادوها که در باغوحشها نگهداری میشوند، بهطور مداوم دچار مرگ و میر میشوند. با وجود اینکه این پرندگان از لحاظ زیستی بسیار حساس هستند، تعداد زیادی از آن ها بهدلیل شرایط بد نگهداری و نبود توجه به نیازهای خاص شان، جان خود را از دست میدهند. از آنجایی که این پرندگان کوچکتر از دیگر حیوانات هستند، مرگ آنها اغلب نادیده گرفته میشود و اخبار آن در رسانهها کمتر منتشر میشود.
چالشهای نظارتی و آموزشی در باغوحشهای ایران
شهرداری خاطرنشان میکند: در ایران سازمان محیط زیست مسئول نظارت بر باغوحشها است، اما کمبود دانش تخصصی در میان ناظران و مسئولان این مجموعهها وجود دارد. بسیاری از مسئولان فقط در زمینههایی خاص مانند گربهسانان تجربه دارند و از تخصص در نگهداری دیگر گونهها مانند خزندگان برخوردار نیستند. این کمبود دانش منجر به بیتوجهی به نیازهای خاص حیوانات و رعایت نکردن استانداردهای علمی در نگهداری آنها میشود. در کشورهای پیشرفته، مسئولان باغوحشها با توجه به تخصص و پس از گذراندن دورههای علمی انتخاب میشوند، ولی در ایران اغلب بهدلیل علاقه شخصی یا روابط فامیلی مسئولیت میپذیرند که این موضوع موجب نادیده گرفتن رفاه حیوانات میشود. یکی از نمونههای بارز این مشکلات، فیلمی است که در چند سالاخیر در فضای مجازی پخش شد و توجه زیادی را جلب کرد. در آن فیلم نگهبان قفس در حالی که یک میله آهنی در دست دارد، با خانمی بحث میکند و خانم از او میپرسد: «چرا شیر را میزنی؟» در حالی که خون از بینی شیر جاری است، نگهبان در پاسخ به اعتراض خانم میگوید: «اینقدر میزنمش تا خون بالا بیاره». این رفتار نه تنها موجب آسیبهای جسمی به شیر میشود، بلکه نشاندهنده بیتوجهی و نبود درک صحیح از نیازهای حیوانات است.
او میافزاید: در بسیاری از باغوحشهای ایران، توجه بیشتری به گونههای جذاب مانند شیرها و فیلها میشود، در حالی که سایر گونهها در شرایط ناپایدار و بدون نظارت دقیق باقی میمانند. این وضعیت منجر به تلف شدن گونههای ارزشمند و در خطر انقراض شده است. مسئولان باغوحشها معمولاً به جنبههای مالی و ظاهری توجه دارند و به رفاه حیوانات اهمیت نمیدهند. برای بهبود شرایط، ضروری است نظارتها جدیتر شوند و مسئولان بر اساس تخصص و تجربه منصوب شوند. همچنین، آموزش کارکنان برای رعایت استانداردهای جهانی و جلوگیری از خشونت علیه حیوانات ضروری است.
این فعال محیط زیست درباره کمبود نظارت و نبود شفافیت در فرآیندهای نگهداری و واگذاری حیوانات اینگونه میگوید: برخی باغوحشها حیواناتی را دریافت میکنند که یا باید به طبیعت بازگردند یا برای اهداف حفاظتی باید در شرایط خاص نگهداری شوند، اما در برخی موارد بهطور غیر قانونی از منابع دیگر تهیه میشوند. این وضعیت موجب میشود حیوانات جدید وارد مجموعهها شوند بدون اینکه تاریخچه یا شواهدی از آنها موجود باشد. برای جلوگیری از این مشکلات، استفاده از سیستمهای ردیابی مانند میکروچیپ ضروری است. این سیستمها به شناسایی دقیق حیوانات کمک میکنند و میتوانند جلوی تخلفات و سواستفادهها را بگیرند و شفافیت در فرآیندهای واگذاری و نگهداری حیوانات را افزایش دهند.
قاچاق حیات وحش و تولیدمثل بیرویه
شهرداری معتقد است: ایران ظرفیت زیادی برای داشتن تعداد زیاد باغوحشها ندارد و باید به سمت کاهش تعداد این مجموعهها و بهبود کیفیت نگهداری حیوانات حرکت کند. تنها تعداد محدودی باغوحش باید با رعایت استانداردهای جهانی و تحت نظارت سازمان محیط زیست فعالیت کنند. این سازمان باید نظارت دقیقی بر انتقال و نگهداری گونهها، به ویژه گونههای در خطر انقراض، داشته باشد و از تخلفات جلوگیری کند. مشکلات بسیاری از باغوحشها به تأسیس آنها توسط افراد غیرمتخصص و بیتوجهی به استانداردها برمیگردد.
او یکی از مشکلات اصلی باغوحشهای ایران را قاچاق حیات وحش و تولید مثل بیرویه تلقی میکند و میگوید: در برخی از باغوحشها، گربهسانانی مانند شیر و ببر بهطور غیر طبیعی و زیاد تولید مثل میکنند که این تولهها نه تنها برای طبیعت مناسب نیستند، بلکه مشکلات ژنتیکی و زیستی دارند. همچنین آنها گونه بومی کشور ما نیستند و قابلیت رهاسازی ندارند. برخی باغوحشها اغلب تولهها را بهطور عمدی برای فروش به بازار سیاه تولید میکنند که منجر به قاچاق حیوانات میشود. همچنین پرندگان مهاجر زیادی صید و از صیادان خریداری میشوند و بهطور غیر قانونی وارد مجموعهها میشوند. این مسائل نیازمند نظارت دقیق و قوانین سختگیرانه برای جلوگیری از تخلفات است.