اوباور داشت که اگر ایرانیان بتوانند ریشههای فرهنگی خود را بازشناسند، میتوانند با پیوند دادن آن به هویت جدید دینی خود، دوباره ملتی سرافراز و از بند اسارت خلفا رها شوند. بخش مهمی از این ریشههای فرهنگی در آداب و رسوم و شیوههای برپا ماندن زیست اجتماعی ایرانیان متجلی است و یکی از ارکان این زیست اجتماعی، تقدس نهاد خانواده و احترام به رکن آن یعنی زن در جایگاه مادری است.در شاهنامه برخلاف آنچه برخی کمسوادان در فضای مجازی رایج کردهاند، زن نه موجودی منفعل، حاشیهای و توسریخور؛ بلکه انسانی کنشگر و فعال در زمینههای مختلف است. در روزگاری که جوامع پیچیدگی و اختلاط امروزی را نداشتهاند، ازدواج در دایره خویشان و هم قبیلهها بوده، چرا که نژاد و خون اهمیتی بسیار داشته است اما در همین وضعیت میبینیم در شاهنامه، زنان و مردانی هستند که با پیوندی عاشقانه، این استیلای سنت قبیلهای را میشکنند و سببساز داستانی جدید در زندگی قوم خویش میشوند. زنانی در شاهنامه داستان زندگی آنها آمده که در رویدادهای اجتماعی و سیاسی نقش فعالی دارند و حتی زمام زندگی خود را به دست میگیرند. رودابه گیسوی خود را از فراز بام کاخ فرو میریزد تا زال از آن بالا رود، تهمینه خود رستم را بهعنوان شوی برمیگزیند، جریره همسر سیاوش در خونخواهی از شوهر مقتولش دست از جان میشوید، فرنگیس وفاداری به شوهرش را تا پای جان حفظ میکند، شیرین مرگ را بر بیوفایی ترجیح میدهد و... البته در میان همه این شخصیتهای مهم، زنی نادرستکار چون سودابه نیز هست که پاس مهر و وفاداری را نمیدارد و چهرهای ناشایست در میان زنان شاهنامه دارد.
از دیگر سوی، دراثر بزرگ فردوسی اهمیت زناشویی، ازدواج و زندگی مشترک بارهاتکرار شده و این اثر، آیینه تمامنمای آیینهای ایرانی در ازدواج است. از اذن گرفتن پسر از پدر گرفته تا اذن گرفتن پدر از شاه، نقش واسطههای ازدواج در ایجاد پیوند میان جوانان، دعا کردن والدین برای رستگاری فرزندان، آداب خواستگاری، رونمایی طلبکردن خانواده عروس از داماد، هدیه دادن عروس به داماد و البته جشنها و بزمهای باشکوه به خجستگی پیوند جوانان با هم در جایجای این کتاب سترگ آمده است. همچنین در اهمیت به دنیا آمدن فرزند و آداب ویژه ایرانیان به این مناسبت نشانههای زیادی است.سام وقتی نوه استثناییاش رستم به دنیا آمد، جشنی بزرگ برپا کرده و بینوایان شهر را با هدیههای بسیار نواخت. ریشههای استواری خانواده در ایران باستان را نیز میتوان در شاهنامه بسیار جست.برای مثال در این کتاب، مهرورزی زن و شوهر به یکدیگر و اطاعتپذیری فرزندان از والدین بارها مورد تأکید قرار گرفته و فرزندانی که از دستور والدین سرپیچی میکردهاند مورد نکوهش قرار گرفتهاند.فردوسی خود مردی خانواده دوست نیز بوده است. در تمام زندگی به همسرش که زنی خودساخته بوده، وفادار بود که به اعتقاد برخی از اهل تحقیق او در مقدمه داستان بیژن و منیژه همسر خویش را با زبانی شاعرانه ستوده است.
از دیگر سوی، دراثر بزرگ فردوسی اهمیت زناشویی، ازدواج و زندگی مشترک بارهاتکرار شده و این اثر، آیینه تمامنمای آیینهای ایرانی در ازدواج است. از اذن گرفتن پسر از پدر گرفته تا اذن گرفتن پدر از شاه، نقش واسطههای ازدواج در ایجاد پیوند میان جوانان، دعا کردن والدین برای رستگاری فرزندان، آداب خواستگاری، رونمایی طلبکردن خانواده عروس از داماد، هدیه دادن عروس به داماد و البته جشنها و بزمهای باشکوه به خجستگی پیوند جوانان با هم در جایجای این کتاب سترگ آمده است. همچنین در اهمیت به دنیا آمدن فرزند و آداب ویژه ایرانیان به این مناسبت نشانههای زیادی است.سام وقتی نوه استثناییاش رستم به دنیا آمد، جشنی بزرگ برپا کرده و بینوایان شهر را با هدیههای بسیار نواخت. ریشههای استواری خانواده در ایران باستان را نیز میتوان در شاهنامه بسیار جست.برای مثال در این کتاب، مهرورزی زن و شوهر به یکدیگر و اطاعتپذیری فرزندان از والدین بارها مورد تأکید قرار گرفته و فرزندانی که از دستور والدین سرپیچی میکردهاند مورد نکوهش قرار گرفتهاند.فردوسی خود مردی خانواده دوست نیز بوده است. در تمام زندگی به همسرش که زنی خودساخته بوده، وفادار بود که به اعتقاد برخی از اهل تحقیق او در مقدمه داستان بیژن و منیژه همسر خویش را با زبانی شاعرانه ستوده است.