شناسهٔ خبر: 70912786 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

اندیشکده استیمسون:

آیا تهران و واشنگتن سیاست مدیریت تنش را در پیش خواهند گرفت؟

تهران-ایرنا- با توجه به ترکیب کنگره ایالات متحده، به نظر می رسد هر توافقی که توسط دولت جدید با ایران حاصل شود، احتمالا با مخالفت کمتری در ساختار سیاسی آمریکا مواجه خواهد شد.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، اندیشکده آمریکا استیمسون در گزارشی با عنوان «نگاه خوش بینانه به دور دوم ریاست جمهوری ترامپ» نوشت: بر اساس تجربه تاریخی، چارچوب های نظری و اطلاعات فعلی، دوره دوم دونالد ترامپ این پتانسیل را دارد که او عملگراتر و موثرتر از دوره اول خود ظاهر شود.

نتایج انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری نشان داد که نفوذ ترامپ و رویکرد غیرمتعارف او به سیاست، عمیقا در جامعه آمریکا طنین انداز است.

دونالد ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود از رویکردهای سنتی سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده انتقاد کرد و سعی کرد خود را از روسای جمهور قبلی متمایز کند. بسیاری در ایالات متحده ریاست جمهوری او را یک ناهنجاری می دانستند و انتظار داشتند که کشور در نهایت به مسیر متعارف و بوروکراتیک خود بازگردد. حتی اعضای با نفوذ حزب جمهوری خواه و همچنین دموکرات ها و دادگاه ها به دنبال مهار اقدامات او بودند.

هنگامی که جو بایدن به قدرت رسید، اعتقاد عمومی بر این بود که «دوران ترامپ» به پایان رسیده و شرایط نشان دهنده بازگشت آمریکا به حالت عادی است. با این حال، نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ نشان داد که نفوذ ترامپ و رویکرد غیرمتعارف او به سیاست، عمیقا در جامعه آمریکا طنین انداز است.

سیاست خارجی دوره اول ترامپ، به ویژه در خاورمیانه، نشان داد که دونالد ترامپ ترجیح می دهد مسائل را از طریق روابط شخصی حل کند.

سیاست خارجی دوره اول ترامپ، به ویژه در خاورمیانه، نشان داد که او ترجیح می دهد مسائل را از طریق روابط شخصی حل کند. او بر تماس مستقیم و بدون واسطه با رهبران خاورمیانه تأکید داشت و خود را به عنوان شخصیتی که این توانمندی را دارد که اوضاع را دگرگون کنند معرفی کرد، شاید چیزی شبیه به شخصیت رونالد ریگان که راه را برای پایان جنگ سرد هموار کرد.

ترامپ حتی شعار ریگان «آمریکا را دوباره قدرتمند کنید» را احیا کرد و بر تمایل او برای تغییر شکل رهبری جهانی ایالات متحده تأکید کرد. رویکرد ترامپ می تواند در زمینه فرهنگ سیاسی غالب منطقه که عمدتا اقتدارگرا است، موثرتر از بایدن باشد. این گرایش حتی در میان رهبرانی که دنباله روی غرب هستند نیز ادامه دارد. به عنوان مثال، بشار اسد، رهبر اخیرا برکنار شده سوریه، در لندن در رشته چشم پزشکی تحصیل کرد، اما زمانی که جانشین پدرش به عنوان حاکم سوریه شد، گرایش های اقتدارگرایانه را دنبال کرد.

سایر رهبران منطقه، از جمله محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه و همچنین طالبان افغانستان، سبک حکومتی مشترکی دارند که ریشه در اقتدارگرایی دارد. روابط بین این رهبران اغلب توسط پویایی های شخصی و عاطفی شکل می گیرد تا منافع نهادی یا ملی. در نتیجه، هویت های مذهبی، قومی، نژادی و زبانی نقش بسزایی در تعیین نزدیکی و خصومت بین ملت ها دارند.

در اینجا، رویکرد شخصی ترامپ به سیاست ممکن است به خوبی با تمایلات رهبران خاورمیانه همسو باشد و به طور بالقوه سیاست های موثرتری را در طول ریاست جمهوری او امکان پذیر کند. ترامپ با اولویت دادن به منافع اقتصادی و نفوذ بر ترویج حقوق بشر یا آزادی های مدنی، استراتژی هایی را که چین در سال های اخیر در قبال منطقه دنبال کرده است، منعکس می کند.

بی تفاوتی آشکار او نسبت به حوادثی مانند قتل «جمال خاشقجی»، روزنامه نگار در کنسولگری عربستان سعودی در ترکیه نشان دهنده این رویکرد عملگرایانه است. با انتخاب مجدد ترامپ و اعمال نفوذ سیاسی بیشتر، انتظار می رود که سیاست خارجی ایالات متحده حتی بیشتر شخصیت محور شود.

ابتکاراتی مانند گسترش پیمان ابراهیم که روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و چندین کشور عربی برقرار کرد، و تضمین پیوستن عربستان سعودی به این توافقات، احتمالا به روابط شخصی ترامپ با رهبران منطقه بستگی دارد. از آنجایی که مقامات ایرانی گاهی روابط بهتری با جمهوری خواهان داشتند، احتمال تمایل ایران به توافق با ترامپ بیشتر می شود.

انتخاب اکثریت حامی ترامپ در کنگره، هر توافقی که توسط دولت ترامپ مذاکره شود، احتمالا با مخالفت کمتری در ساختار سیاسی ایالات متحده مواجه خواهد شد.

نویسنده در ادامه با اشاره به اینکه روابط بین ایالات متحده و ایران از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ با خصومت مشخص شده و هر دو طرف در بهترین حالت توانسته اند تنش ها را کنترل کنند ادعا می کند که تهران و واشنگتن به این نتیجه رسیده اند که عدم ایجاد رابطه بسیار پرهزینه خواهد بود. این امر به ویژه برای فردی مانند ترامپ مهم است که گفته است جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای برای او اولویت دارد. ( تهران همواره هرگونه تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای را رد کرده و بر ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای خود تاکید دارد.)

از دیدگاه ایران نیز به نظر می رسد دلایل منطقی برای دستیابی به توافق وجود دارد. دولت رئیس جمهور مسعود پزشکیان رویکرد انعطاف پذیرتری را در پیش گرفته و وضعیت امنیتی منطقه در کنار تحریم های اقتصادی، تلاش ها برای رسیدن به توافق را جدی تر کرده است. تهران نگران است که هر توافقی ممکن است مانند توافقات قبلی پایدار نباشد.

با این حال، با توجه به انتخاب اکثریت حامی ترامپ در کنگره، هر توافقی که توسط دولت ترامپ مذاکره شود، احتمالا با مخالفت کمتری در ساختار سیاسی ایالات متحده مواجه خواهد شد. با این حال، عدم تمایل ( رژیم اسرائیل) به دستیابی به هر گونه توافق با ایران در کنار پیشینه ترامپ در ترور سردار قاسم سلیمانی، موانع عمده ای برای دستیابی به توافق احتمالی است.

باید دید که طرفین در نهایت چه مسیری را برای مدیریت این تنش ها در پیش خواهند گرفت. به طور خلاصه، دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ می تواند رویکردی هدفمندتر و عملگرایانه تر در خاورمیانه به همراه داشته باشد و از همسویی او با فرهنگ سیاسی اقتدارگرای منطقه برای پیشبرد منافع ایالات متحده استفاده کند.