شناسهٔ خبر: 70906235 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

شاعر خراسانی در گفت‌وگو با ایبنا:

شعر آیینی باید به میان مردم راه پیدا کند/ لزوم حساسیت شاعران بر فضای شعر

خراسان‌رضوی - شاعر خراسانی گفت: شعر آیینی آنگاه که به کوچ، خیابان، مجلس، هیئت و عزاداری راه پیدا کند و به کمک فرهنگ بیاید؛ رسالت خود یعنی ایجاد شور و نشاط در شادی و عزای مردم را انجام داده است.

صاحب‌خبر -

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – ساحل رضائی: این شاعر دهه شصتی خراسانی، متولد پاییز سال ۱۳۶۵ در مشهد و دارای مدرک کارشناسی علوم تربیتی از دانشگاه و همچنین دانش‌آموخته تحصیلات حوزوی است. «الهه بیات مختاری» تاکنون در جشنواره‌های ادبی بسیاری جوایز و افتخاراتی کسب کرده و تعداد زیادی از اشعارش در مجموعه‌ها و نشریه‌های فراوانی چاپ و منتشر شده، اما هنوز مجموعه شعر مستقلی از او چاپ نشده است. آنگونه که خودش می‌گوید، اولین شعرش را در سنین کودکی در حیاط بزرگ خانه پدری‌اش سرود. زمانی که با صدای بلند شعر می‌خواند و دور حیاط می‌چرخید، در یکی از روزها، ناگاه شعری موزون از روحش ساطع می‌شود:

به کلون بسته در نگاه می‌کردم

به قاب شکسته‌ات نگاه می‌کردم

دلم به غروب سرد پاییزها خیره بماند

و در انتظار تو به خواب می‌رفتم

الهه بیات مختاری اینگونه توصیف می‌کند: در آن روز ناگاه همانجا، همان لحظه انگار اتفاقی در من رخ داده بود. حس می‌کردم کلمات به سمت دهانم هجوم می‌آورند تا شعر شوم. لیست کارنامه افتخارات وی هم بسیار بلند است؛ منتخب جشنواره فرهنگی هنری شهرداری مشهد در رشته شعر در سال ۱۳۸۵، برگزیده جشنواره بین‌المللی شعر امام رضا در سال‌های متوالی و دوره‌های مختلف در سال‌های ۱۳۸۵، ۱۳۸۸، ۱۳۹۰، ۱۳۹۵، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳. برگزیده کنگره شعر امام علی در لرستان و اصفهان در سال ۱۳۸۶، برگزیده جشنواره فرهنگی هنری حوزه علمیه خراسان در سال ۱۳۸۶ در مشهد و ۱۴۰۲ در قم، برگزیده دوره‌های متوالی جشنواره شعر رضوی در مشهد از سال ۸۵ تا ۹۰، برگزیده کنگره ملی علمدار در سال ۸۵ در مشهد، برگزیده جشنواره گویش‌های محلی خراسان طرقبه در سال ۱۴۰۱، برگزیده کنگره ملی دریای عمان (شهید نوروزی) ساری در سال ۱۴۰۱، برگزیده کنگره ملی صحیفه سجادیه در سال ۱۴۰۲ در بندرعباس، برگزیده جشنواره ملی فرهنگی هنری وعده صادق در تهران سال ۱۴۰۳. با این بانوی شاعر خراسانی، در خصوص وضعیت ادبیات و شعر در خراسان و همچنین تفاوت‌های میان شعر آیینی با شعر هیئت به گفت‌وگو نشستیم؛

این شاعر مشهدی با بیان اینکه پس از کسب مقام در مسابقات شعر دانش‌آموزی وارد جلسات شعر شدم، گفت: پس از کسب مقام در مسابقات شعر دانش‌آموزی بود که به دعوت حوزه هنری وارد جلسه شعری شدم. آن زمان حدود ۱۸ سال سن داشتم. در حال حاضر هم جسته گریخته به جلسات شعر مشهد می‌روم، اما بیشتر ترجیحم این است که فرصتی را برای خودم فراهم بیاورم تا شعرهای تازه‌تری بگویم.

شعر آیینی باید به میان مردم راه پیدا کند/ لزوم حساسیت شاعران بر فضای شعر

وی افزود: عباس ساعی اولین کسی بودند که من در ابتدای جوانی با ایشان به واسطه شعر و ادبیات مواجه شدم. ایشان به نوعی اولین استاد و مشوق من در این حوزه بودند و شرکت در کارگاه‌های شعرشان در آن روزها برای من از بهترین لحظه‌های جهان بود.

بیات مختاری ادامه داد: گمان نمی‌کنم تا امروز سعی کرده باشم چه در فرم، چه در محتوا و چه در بازی‌های کلامی و زبانی از روی دست شاعر دیگری نگاه کرده باشم و از حال و هوای شعر او تأثیر بگیرم. شعر من همیشه خودش بوده است، همان که تراوش کرده به سینه قلم و به ساحت کاغذ جاری شده است. زبان من، کلمات من و سبک خراسانی آمیخته و ریخته در واژه‌های من همه بیانگر خود واقعی من هستند.

این شاعر مشهدی افزود: عمده شعرهای من در قالب غزل سروده شده و همواره در هوای آیینی و عاشقانه باهم و به موازات هم قدم زده‌ام. یکی از افتخارات من این است که به من اجازه داده شده تا برای خاندان آب و آینه، اهل بیت عصمت و طهارت بسرایم.

شعر آیینی ورود به دنیای اصالت روح و معنا شدن است

بیات مختاری درباره تجربه‌اش در آیینی سرودن بیان کرد: شعر آیینی، شعر آینگی، شعر زلالی، شعر از این طرف آینه به آن طرف رفتن و وارد دنیای اصالت روح و معنا شدن است. شعر آیینی قدم زدن در هوای خوش و لطیف و عشق بازی با چهارده آینه جهان، چهارده چراغ، چهارده کل نور واحد و… است.

وی افزود: شعر آیینی شعر حبل المتین است. وقتی در دستت آن رشته گرامی باشد و چنگ زده باشی به آن سلاله بقا و رفت و آمد روح در اطراف این وجودهای مقدس رخ داده باشد ناخودآگاه مدح و مرثیه از سر ارادت و عشق در کلام و شعر رخ خواهد داد و این عرض ارادت چون رسالتی روی دوش شاعر خواهد بود.

بانوی شاعر خراسانی درباره جایگاه شعر آیینی در ادبیات فارسی گفت: ایرانیان از دیرباز همواره ارادت و توسل و توجه خودشان به خاندان اهل بیت را در همه امور زندگی نشان داده‌اند. هنر نیز از این قاعده مستثنی نبوده است و خاصه در شعر، همیشه این عشق و توجه و ارادت ساری و جاری دیده شده است.

در خراسان فضا برای شعر آیینی همیشه مهیاتر بوده است

وی خاطرنشان کرد: تاریخ نشان داده که شعر آیینی همیشه در اوج بوده و درخشیده است. این را می‌توان از آثار فاخر به جا مانده، از نمونه‌های شعر آیینی در تاریخ ادبیات ایران ثابت کرد. قند مکرر است اگر بگوییم ترجیع‌بند محتشم که با قامت برافراشته همچنان از نمونه‌های بی بدیل و به یادماندنی در زمره ادبیات آیینی است و حتی قبل‌تر و خیلی قبل‌تر از آن، ما همواره در کلام و شعر ادیبان به نام این لب و خاک، عرض ارادت شاعرانه به این خاندان را بی‌شمار داشته‌ایم. در کلام ستاره‌های درخشان شعر و ادب متعدد موجود و موزون یافت می‌شود.

بیات مختاری ادامه داد: خوشبختانه در خراسان فضا برای شعر آیینی همیشه مهیاتر بوده است و همچنین حمایت هم گسترده‌تر بوده است. نهادهای فرهنگی مختلف همواره بر این کوشیده‌اند تا در کنار سایر امور فرهنگی، چتر حمایتی ویژه‌ای برای شعر آیینی، مجزا از کل ادبیات فراهم کنند و این جای خوشحالی دارد که به شعر آیینی به عنوان فصلی ویژه در ادبیات و هنر توجه شده است.

شاعر مشهدی افزود: شعر آیینی آن گاه که به کوچه و خیابان و مجلس و هیئت و عزاداری راه پیدا کند و به کمک فرهنگ بیاید و رسالت خود را یعنی ایجاد شور و نشاط در شادی و عزای این مردم داشته باشد، به طور ملموس در مولودی‌ها و روضه‌ها و سینه‌زنی‌ها شکل بارزتری به خودش می‌گیرد و آنجاست که شعر از تراز محفل و انجمن ادبی فراتر رفته و به سطح اجتماع عامه مردم وارد شده است. شعر همیشه جزئی از زندگی مردم ایران بوده است.

شعر هیئت شعری به نظم نزدیک‌تر است

وی افزود: شعر در معنای عام خود کلام خیال انگیز و موزونی است که از صنایع ادبی بهره برده است و شعر هیئت، جاری کردن تاریخ زندگی حضرات معصومین و عرض ارادت‌هاست در این چهارچوب. شعر هیئت شعر مردمی‌تری است. سهل و ممتنع‌تر، شاید به نظم نزدیک‌تر و فاصله‌دارتر از شعر. شعر هیئت شعری است که از کودک ۶ ساله عزادار و سینه‌زن تا پیرمرد ۷۰ ساله با آن ارتباط می‌گیرد و اشک می‌ریزد. البته این بدان معنی نیست که شعر از معیارهای شاعرانگی خود عقب نشینی کند و چون تحت عنوان شعر هئیت قرار گرفته است و باید همگانی شود خالی از شگفتی‌های شاعرانه باشد. نمونه ملموس قوی و کاربردی شعر به نهایت شعر که همواره در عزاداری‌ها از زمان صفویه تا کنون کاربرد داشته، اشعار محتشم در رثای اباعبدالله است.

بیات مختاری یادآور شد: اگر می‌خواهیم شعر هیئت ما فاخر باشد و از گزندها و برخی سروده‌های ضعیف در امان بماند، بهتر است که شاعر همیشه در این میدان حرکت کند. شاعر شعر آیینی غیرت و حساسیت داشته باشد بر فضای شعر هئیت و وفاق هئیت و شاعران اصلی‌ترین عامل برای این مهم است و همچنین تلاش برای تشکیل جامعه شاعران و مداحان از همین دغدغه‌ها اتفاق افتاد.

شاعر خراسانی ادامه داد: حضور حضرات معصومین در لحظات سرودن شعر، فوق‌العاده‌ترین لحظات سرودن شعر آیینی است. همان لحظه‌هایی که تو هم می‌سرایی و هم می‌گدازی و در میانه سرودنت، گویی مجلس روضه‌ای برپاست، آنجاست که حس می‌کنی دارند نگاهت می‌کنند و نورشان بر کلماتت تابیده است.

شعر آینه انعکاس دنیای شاعر است

وی ادامه داد: شعر تریبون شاعر است. از کوزه همان برون تراود که در اوست. شعر هرکس آیینه انعکاس دنیای اوست. اینکه به قطع و یقین بگوییم حرف اصلی شعر چیست کمی دشوارتر است. اما با اغماض حرف اصلی شعر الهه بیات مختاری یافتن خویش است و جستجوی خویشتن.

بیات مختاری خاطرنشان کرد: سال‌هاست که مترصد فرصتی برای چاپ کتاب هستم اما هنوز این زمان دست نداده و شرایط برای آراستن اشعار به زیور طبع فراهم نیامده است.

این شاعر خراسانی در خصوص دغدغه‌هایش برای وضعیت کنونی ادبیات خراسان گفت: از مسئولین نهادهای فرهنگی و هنری انتظار می‌رود که متولی فرهنگ در همه سطوحش باشند. شعر نیز یکی از آن‌هاست. تولیت فرهنگی شعر حس می‌شود در این سال‌های اخیر جنبه تشریفاتی و رزومه کاری به خود گرفته است و بیشتر در قالب برگزاری شب شعرهای مناسبتی، آن هم انگشت‌شمار پیش می‌رود و دیگر از آن شور و رونق و آبادانی شعر در خراسان که عزلش سرآمد بود و شعرش زبانزد خبری نیست.

نگفته بودی که هیئت غم چه می‌کند با زبان شعرم

در پایان گفت‌وگو، الهه بیات مختاری یک نمونه از اشعار خود را تقدیم خوانندگان ایبنا کرد:

به سرمه‌دان گلو دو چشمم نشسته از استکان بریزد

که هرچه را خورده‌ام به جز غم به پیش چشم از دهان بریزد

نگفته بودی که هیئت غم چه می‌کند با زبان شعرم

چنان خراشد رخ هجا را که گریه در شایگان بریزد

اگر برقصم به وزن دوری به ناله‌ام کل کشد صبوری

اگر بگریم ردیف‌ها را به صورت واژگان بریزد

شبی درازم که شانه‌اش را بلندی مویه‌ها شکسته

لبم که خون دل از دهانم فقط به شرح بیان بریزد

پیمبر بی کتاب و مصحف کجا به غیر از غزل نشیند

که دود جامانده از سرش را در آیه‌های دخان بریزد

به محفل انس با شراب از جهان به دورم به خویش نزدیک

ازین فراق و وصال خوش‌تر کدام دست این چنان بریزد

دم کهن سالگی غم را به دست ساقی چنان بگیرد

که حسرت عمر رفته را در پیاله‌های جوان بریزد

به عشق بازی تازه باید ببازم این کهنه آبرو را

که تشت رسوایی‌ام کماکان ز بام شب ناگهان بریزد

که عشق این درد آفریده گلوی در خنده بریده

شکر به کنج دهان گذارد نمک به زخم زبان بریزد

چه در مراعات بی‌نظیری چقدر ای مرگ سربه زیری

بلند کن سایه سرت را که بر سرم آسمان بریزد