باید یادآور شد خبر زرد و روزنامهنگاری زرد از رهگذر ترجمه وارد ادبیات روزنامهنگاری ما شده و برای این اصطلاح غربی هنوز تعریف روشن و جامع و مانعی نداریم و فقط با سنجه تجربه حرفهای است که میتوان درباره کم و کیف چنین دادهای اظهارنظر کرد. اینکه علاقهمندان به خبر زرد پرشمارند و طیف گستردهای دارند یا تنوع سلیقه مخاطبان به انتشار اینگونه خبرهای تفننی نیاز دارد، نبایدما رابه سوی پوششدادن حداکثری چنین خبرهایی ببردو ازنشراخبارمتین، وزین و جدی فاصلهبگیریم. مخاطبان هر جامعه از نظر من، سلیقههایشان متفاوت است و به این نوع خبر نیاز دارند، پس نباید تا جایی که میشود، خبر زرد، نادیده گرفته یا پسزده شود. بنابراین باید به خبر زرد هم به جای خود، توجه نشان داد و از انتشار آن هیچ ترس و واهمهاینداشت.
البته در همه رسانهها چنین خبرهایی نشر میشود که عموما نیز دارای منبع یا بدون منبع یا برآیندی از دادههای موثق و غیرموثق است. در چنین فضایی البته باید حساب اینگونه دادهها را از آگهی و تبلیغ کنار گذاشت.این موضوع که باید متناسب با شرایط زمان و مکان به نشر داده و خبر پرداخت، از ضرورتهای بایسته روزنامهنگاری است؛ مثلا در دوران بحران یا جنگ، گاهی نمیتوان برخی خبرها را با منبع موثق پخش کرد، حتی برای تضعیف روحیه دشمن، ضروری است با انتشار اطلاعات نادرست و برای به اشتباهانداختن دشمن، سر بزنگاه به نشر خبرهای نادرست یا ناموثق اقدام کرد و اما مخاطب باید چه کاری انجام دهد تا ضمن پوششدادن به نیازهایش، برآمدن کنجکاویاش و آگاهشدنش از موضوعی خاص، بتواند اخبار را از یکدیگر تفکیک کند و تحت تأثیر اخبار ناروا و نادرست و خبرهای سویهدار بهویژه در فضای جنگ نرم فرهنگی قرار نگیرد؟ نخست بایستی رسانه به شناسایی نیاز و سلیقه مخاطبان بپردازد. دوم رسانه بایستی اولویتها را درست دریابد، زیرا دادههای خبری، سرگرمکننده، آموزشی و... در فضاهای گوناگون دارای تأثیروبرد متفاوتی است.همین نیازسنجی و دستهبندی حرفهای دادهها درساختارهای قابل ارائه و مخاطبپسند در جای مناسبش باعث میشود مخاطب نیز متناسب با نیاز و اهداف خود به سمت رسانهای برود که برگزیده و به نیازهایش پاسخ درست و درمان میدهد. اگرچه انتخاب نوع رسانه، بستگی به هدف مخاطب و میزان استفاده او از رسانه دارد اما آن چیزی که امروزه در اینباره موضوعی بنیادین بهشمار میرود، «سواد رسانهای» است، یعنی مخاطبان و رسانهها باید به شکلی توأمان بکوشند و با روندی روزآمد، سواد رسانهای خود را افزایش دهند و هرچه بهروزتر کنند.
از یکسو مخاطب اگر بتواند در استفاده ازرسانهها هدف خود رامشخص و زمانش رامدیریت کند، بخشی ازسوادرسانهای را دریافت کرده است. از دیگرسو اگر زمان وهدف برای مخاطب نوعی، چندان مهم نباشد و به هر رسانهای سرک بکشد، نشان از نداشتن سواد رسانهای است؛ بسیاری از مردم ایران در استفاده از رسانه بهخاطر نداشتن همین سواد رسانهای لازم به افراط و تفریط دچار میشوند.مخصوصا زمانی که به فضای مجازی و کانالها، سایتها و...میپردازند. در این میان اگر زمان از دست برود معمولا دچاراعتیاد میشوندکه این مشکل درجامعه ایرانی که بهراستی هنوزیک جامعه شفاهی است،بیشتراحساسمیشود و خودنماییمیکند.
البته در همه رسانهها چنین خبرهایی نشر میشود که عموما نیز دارای منبع یا بدون منبع یا برآیندی از دادههای موثق و غیرموثق است. در چنین فضایی البته باید حساب اینگونه دادهها را از آگهی و تبلیغ کنار گذاشت.این موضوع که باید متناسب با شرایط زمان و مکان به نشر داده و خبر پرداخت، از ضرورتهای بایسته روزنامهنگاری است؛ مثلا در دوران بحران یا جنگ، گاهی نمیتوان برخی خبرها را با منبع موثق پخش کرد، حتی برای تضعیف روحیه دشمن، ضروری است با انتشار اطلاعات نادرست و برای به اشتباهانداختن دشمن، سر بزنگاه به نشر خبرهای نادرست یا ناموثق اقدام کرد و اما مخاطب باید چه کاری انجام دهد تا ضمن پوششدادن به نیازهایش، برآمدن کنجکاویاش و آگاهشدنش از موضوعی خاص، بتواند اخبار را از یکدیگر تفکیک کند و تحت تأثیر اخبار ناروا و نادرست و خبرهای سویهدار بهویژه در فضای جنگ نرم فرهنگی قرار نگیرد؟ نخست بایستی رسانه به شناسایی نیاز و سلیقه مخاطبان بپردازد. دوم رسانه بایستی اولویتها را درست دریابد، زیرا دادههای خبری، سرگرمکننده، آموزشی و... در فضاهای گوناگون دارای تأثیروبرد متفاوتی است.همین نیازسنجی و دستهبندی حرفهای دادهها درساختارهای قابل ارائه و مخاطبپسند در جای مناسبش باعث میشود مخاطب نیز متناسب با نیاز و اهداف خود به سمت رسانهای برود که برگزیده و به نیازهایش پاسخ درست و درمان میدهد. اگرچه انتخاب نوع رسانه، بستگی به هدف مخاطب و میزان استفاده او از رسانه دارد اما آن چیزی که امروزه در اینباره موضوعی بنیادین بهشمار میرود، «سواد رسانهای» است، یعنی مخاطبان و رسانهها باید به شکلی توأمان بکوشند و با روندی روزآمد، سواد رسانهای خود را افزایش دهند و هرچه بهروزتر کنند.
از یکسو مخاطب اگر بتواند در استفاده ازرسانهها هدف خود رامشخص و زمانش رامدیریت کند، بخشی ازسوادرسانهای را دریافت کرده است. از دیگرسو اگر زمان وهدف برای مخاطب نوعی، چندان مهم نباشد و به هر رسانهای سرک بکشد، نشان از نداشتن سواد رسانهای است؛ بسیاری از مردم ایران در استفاده از رسانه بهخاطر نداشتن همین سواد رسانهای لازم به افراط و تفریط دچار میشوند.مخصوصا زمانی که به فضای مجازی و کانالها، سایتها و...میپردازند. در این میان اگر زمان از دست برود معمولا دچاراعتیاد میشوندکه این مشکل درجامعه ایرانی که بهراستی هنوزیک جامعه شفاهی است،بیشتراحساسمیشود و خودنماییمیکند.