جوان آنلاین: متن پیشرو برگرفته از کتاب «زندگی در کمین» خاطرات رزمندهای به نام مهدی میرزایی ازندریانی است که لحظاتی از عملیات کربلای ۵ و سختیهای آن را در منطقه شلمچه روایت میکند.
به آتش شلمچه خوش آمدید!
سعید اسلامیان، فرمانده محور عملیات بود و بعد از فرمانده لشکر حرف اول و آخر را در منطقه نبرد میزد. با دستور حاج مهدی کیانی حدود یک کیلومتر با تویوتا رفتیم. هشت نفر پشت ماشینسوار شده بودند و بلدچی نیروهای اطلاعات هم کنار راننده نشسته بود. نزد سعید اسلامیان رفتیم. زمانی که پشت خاکریز رسیدیم به صورت نشسته با او روبوسی کردیم. او به محض دیدن ما گفت: برادران عزیز، به جهنم شلمچه خوش اومدین!
یکی از نیروهای اطلاعات عملیات هم پیش اسلامیان بود. او به ما گفت باید ۳۰۰ متر بهصورت نیمخیز روی دژ بدویید. روی این دژ انواع گلوله و موشک شلیک میشد و حدود دو متر از کف زمین فاصله داشت. هیچ راه دیگری غیر از این دژ برای رسیدن به خط مقدم وجود نداشت.
دویدن روی دژ
سعید اسلامیان به ما گفت هر نفر باید با فاصله سه متر از نفر جلویی و بهصورت نیمخیز روی دژ بدود و اگه تیر خوردین، اونجا دراز نکشین، هر جوری شده باید خودتون رو به سنگر اول برسونین.
من نفر چهارم ستون بودم. با سرعت و بهصورت نیمخیز زیر آتش شدید دشمن حرکت کردیم. وقتی میدویدیم، تیرهای دشمن بهجای پای ما میخورد، اما به ما اصابت نمیکرد این هم از عنایات الهی بود. خودمان را به داخل یک سنگر رساندیم. نبرد سختی در منطقه در جریان بود و دشمن هم صد متر بیشتر با ما فاصله نداشت. تمامی نیروها و ادوات زرهی آنها به ویژه تانکها، خمپارههای ۸۱ و ۱۲۰ و توپ ۱۰۶ نزدیک ما بودند، در حالیکه نیروها و ادوات ما به ویژه توپخانه در عقبه بودند و تنها نیروهای رزمی با خمپاره ۸۱ و ۶۰ میلیمتری کنار رزمندگان ما حضور داشتند.
زیر دید دشمن
آنجا حتی آمبولانسی برای انتقال مجروحان به عقب خط وجود نداشت، زیرا هدف گلولههای دشمن قرار میگرفت. همهچیز زیر دید دشمن بود. برای شناسایی منطقه نیازی به دوربین نبود، زیرا فاصله زیادی با دشمن نداشتیم. حدود دو ساعت به شناسایی نیروها و ادوات زرهی آنها از درون سنگر پرداختیم. دشمن در حال آماده شدن برای نبرد بود و ما جابهجایی نیروها و ادوات جنگی آنها را روی جاده مشاهده میکردیم.
تجهیزات جنگی آنها به صورت کاروانی و ستونی وارد منطقه نبرد میشد. شناسایی منطقه نبرد صرفاً برای آشنایی با مکان نبرد، موانع، استحکامات و آرایش نیروهای دشمن بود. این شناسایی، بیشتر شامل نوک کانال پرورش ماهی و مواضع هلالی شکل و پنجضلعی و سنگرهای نونی شکل میشد.
اصابت گلوله به سنگر دفاعی
۱۰ نفر داخل سنگر بودیم. ناگهان دو گلوله توپ ۱۰۶ میلیمتری، مستقیم به سنگر ما اصابت کرد. با اصابت گلولهها گردوخاک و دود بلند شد و مقداری از سقف سنگر روی سر ما ریخت. حین شناسایی سه جنگنده ایرانی به شکل خطرناکی از بالای سنگر ما عبور کردند. این جنگندهها به حدی در ارتفاع پایین حرکت میکردند که نزدیک بود به دکلهای دیدهبانی دشمن برخورد کنند.
پرواز در ارتفاع پایین برای پنهان ماندن از دید رادارهای دشمن بود. سه جنگنده ایرانی، مواضع دشمن و مقر زرهی آنها را بمباران کردند. پدافند هوایی دشمن خیلی دیر متوجه شد. بعد از شناسایی به خط مقدم رفتیم. در خط مقدم رزمندگان تیپ ۴۴ قمربنی هاشم (ع) از استان چهارمحال و بختیاری مستقر شده بود. اولین بار بود که در خط مقدم یک موشک ضدتانک مالیوتکا میدیدیم. این موشک میتوانست یک تانک را منهدم کند. قدرت انفجار آن از آرپیجی بیشتر بود.