شناسهٔ خبر: 70883023 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

گفت‌وگوی «جوان» با عارف افشار کارگردان مستند «ضد قهرمان» به بهانه حضور در جشنواره فیلم فجر

«ضد قهرمان» سرگذشت یک تفکر است

ما دو تفکر را در چند موقعیت خاص نشان می‌دهیم تا مخاطب در مورد آنها قضاوت کند که در چه فضایی چه تصمیماتی گرفته شده و این تصمیمات چه اثری روی جامعه داشته است

صاحب‌خبر -
جوان آنلاین: مستند «ضدقهرمان» با محور قرار دادن برخی تصمیمات جنجالی مرحوم صادق خلخالی در روز‌های ابتدایی انقلاب تولید شده‌است. در این مستند افرادی مانند حجت‌الاسلام ناطق نوری، محمد عطریانفر و شخصی به اسم سید رضا موسوی معروف به رضا کمیته روایت‌شان را از آن ایام و کنش‌های مرحوم خلخالی در مقام اولین حاکم شرع انقلاب مطرح می‌کنند. عارف افشار، کارگردان مستند ضد قهرمان معتقد است که اثرش یک مستند پرتره نیست و صرفاً بخشی از تاریخ ابتدای انقلاب و سرگذشت یک تفکر را بررسی کرده‌است. چند روز پیش هیئت داوران آثار مستند سینمایی جشنواره فیلم فجر ۴۳، مستند ضد قهرمان را به همراه ۱۰ مستند دیگر برای کسب سیمرغ بلورین این بخش معرفی کردند. به همین دلیل «جوان» در گفت‌و‌گو با این مستندساز به بررسی ابعاد مختلف این مستند و برخی انتقاداتی که نسبت به آن مطرح می‌شود، پرداخته است. 
 
انگیزه اصلی و دلیل تولید مستند ضد قهرمان چه بود؟
ما به دنبال این بودیم که این بخش از تاریخ را به نسل جدید برسانیم، از طرفی به دلیل وجود اتفاقات مختلف نمی‌توانیم در مورد آن روز‌ها یک نگاه تخت و تک‌بعدی داشته‌باشیم، به نظرم اینگونه نبوده و من فکر می‌کنم اگر ما طی ۱۰ سال آینده چندین مستند دیگر راجع به دو سال ابتدایی انقلاب بسازیم، باز هم یک بخش‌های ناگفته‌ای وجود دارد. 
 
وجه تسمیه مستند چیست و چطور به این اسم رسیدید؟
همیشه روال کار من این گونه است که وقتی می‌خواهم یک اثر بسازم، در دل کار‌های پژوهشی که انجام می‌دهم، به چند برجستگی اساسی مواجه می‌شوم، حالا این می‌تواند یک واقعیت باشد یا یک رفتار یا نقل قول باشد. یکی از اتفاقات بسیار مهمی که در طول تحقیق و پژوهش این کار برایم پیش آمد، مسئله شعار‌هایی بود که علیه شهید بهشتی گفته می‌شد. البته قبلاً به خاطر کار‌های دیگری از اختلاف‌نظر شهید بهشتی با بنی‌صدر خبر داشتم، اما هیچ‌وقت از این زاویه و با این جزئیات ریز وارد ماجرا نشده‌بودم، اینجا بود که متوجه شدم افراد دیگری هم درگیر این اختلافات بودند. در دل این ماجرا من به یک کانسپتی (طرح و ایده) رسیدم و آن هم این است که بالاخره در یک دوره زمانی یک جمعی وجود داشته که قهرمان آنها آقای خلخالی بوده. در حقیقت آقای خلخالی یک نمادی از آن طرز تفکر و جریان بوده (منظورم جریان سیاسی نیست)، اما در همان زمان یک نقطه مقابلی هم وجود داشته که مخالف این جریان بوده تا جایی که علیه شهید بهشتی شعار می‌دادند، این همان کانسپتی است که ما را به اسم مستند رساند. البته من معتقدم که همچنان ضد قهرمان‌ها وجود دارند. 
می‌توانیم بگوییم که این مستند بر اساس کنش‌های مرحوم خلخالی جلو می‌رود و به نوعی دال مرکزی این اثر محسوب می‌شود؟
خلخالیسم؛ بالاخره آقای خلخالی در آن زمان دارای محبوبیت بوده، اما اینکه اقلیت بودند یا اکثریت بحث دیگری است، اما ما دنبال این بودیم که بگوییم آقای خلخالی در یک دوره‌ای قهرمان بوده و ضد قهرمان کسانی مثل شهید بهشتی و شهید قدوسی بودند، ولی در گذر زمان همان قهرمان به ضد قهرمان تبدیل می‌شود. ما در این مستند تفکری را که خلخالی نماد آن بوده است، روایت کردیم. ما دو تفکر را در چند موقعیت خاص نشان می‌دهیم تا مخاطب در مورد آنها قضاوت کند که در چه فضایی چه تصمیماتی گرفته شده‌است و این تصمیمات چه اثری روی جامعه داشته است را نمایش بدهیم. من به‌عنوان مستند‌ساز سرگذشت یک تفکر را روایت و برررسی کردم که نماد آن مرحوم خلخالی بود. 
 
برخی منتقدان مستند ضد قهرمان را به خاطر سمت و سوی آن و نحوه روایت یکسویه راویان از سوژه اصلی، اثری یک طرفه می‌دانند پاسخ شما به این مسئله چیست؟
کسانی را که در جریان تولید کار‌های تاریخی و مستند به سراغ‌شان می‌رویم برای‌شان دو شرط قائلیم، شرط اول این است که در برش تاریخی که می‌خواهیم آن را روایت کنیم، آن فرد باید نفر اصلی باشد و شرط دوم‌مان این است که آن شخص شاهد زنده‌ای از آن واقعه باشد. انتخاب‌ها اساساً بر این مبنا صورت گرفته‌است. من به دنبال برگزار کردن مناظره سیاسی بین افراد نبودم، بلکه یک مستند در مورد یک بازه زمانی خاص از ابتدای انقلاب ساختم. ضمن اینکه من بر اساس پژوهشی که قبل از کار انجام می‌دهم راوی را به چالش می‌کشم و اینکه راوی مستند سوژه من نیست، ضمن اینکه من در همان لحظه گرفتن مصاحبه حرف‌های راوی را با منابع پژوهشی خودم تطبیق می‌دهم و صحت‌سنجی می‌کنم. در واقع من به مستند بودن یا نبودن روایت راویان باید بپردازم که این کار انجام شده‌است. 
 
با توجه به انتقاداتی که در مورد این اثر مطرح می‌شود فکر می‌کنید که این مستند وجه تکاملی و قسمت دوم یا سومی خواهد داشت تا به ابهامات آن پاسخ بدهد؟
به نظرم این مستند یک قسمت دوم یا سومی دارد که باید ساخته بشود. 
 
یکی از بخش‌های چالشی این مستند بحث مجازات هویدا نخست وزیر سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی است، واکنش‌ها نسبت به جنس پرداخت‌تان به هویدا چطور بود، احتمالاً با این انتقاد مواجه نشدید که در پی تطهیر این شخصیت بودید؟
در مستند سه کیس متفاوت و سه برخورد متفاوت را داریم و اساساً دنبال سفید و سیاه کردن آدم‌ها نیستم. من نه قاضی‌ام و نه تحلیلگر؛ یک فیلمسازم. در این فیلم هم نشان می‌دهم که ببینید ما سه شخصیت متفاوت داریم؛ یکی‌شان وزیر بهداری بوده، دیگری نخست‌وزیر و سومی مقام ارشد دستگاه نظامی- امنیتی حکومت پهلوی. همه چیزشان با هم فرق دارد. هر سه، اما در ایام حکومت پهلوی زندانی شده بودند و نه در دوران انقلاب. شاهدان زنده و نفر‌های اول روایت، می‌خواهند بگویند بنای انقلاب این نبوده که شبیه تفکر آقای خلخالی رفتار کند. می‌خواهند از معایب آن نوع رفتار و فرصت‌هایی که از دست رفته صحبت کنند. آنها از تهدید‌هایی که از دل آن نوع برخورد بر ما عارض شد، صحبت می‌کنند. همه چیز عیان و آشکار است. خود آقای رفیق‌دوست نقل می‌کند هویدا شخصاً تماس گرفته و درخواست کرده که اطلاعات را در اختیار ما بگذارد. بالاخره هویدا یکی از افراد ارشد و رده بالای حکومت پهلوی بوده اینکه امروز حکم بدهیم و فردا صبح او را مجازات کنیم کار درستی نیست، این با کدام منطقی جور در می‌آید؟ یا اینکه از حرف‌های آنها ساعت‌ها برنامه تلویزیونی تولید کنیم و کتاب‌های متعدد چاپ کنیم مانند اقدامی که در مورد فردوست اتفاق افتاد و کتاب خاطراتش منبع موثقی برای نسل‌های بعدی انقلاب است تا بدانند چه اتفاقاتی در حکومت پهلوی افتاده است.