شناسهٔ خبر: 70878609 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

۴ دلیل اصلی که نتانیاهو را مجبور به تسلیم و آتش‌بس کرد

رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو که از ماه‌های طولانی از پذیرش هر توافقی برای پایان جنگ غزه امتناع می‌کردند، سرانجام مجبور شدند تن به توافق آتش‌بس با مفادی بدهند که پیشتر می‌گفتند قبول‌کردن این مفاد به‌معنای پیروزی حماس و شکست اسرائیل است.

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: سرانجام بعد از ماه‌ها انتظار، «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم اشغالگر و کابینه فاشیست او مجبور شدند با توجه به شرایط بسیار پیچیده‌ای که این رژیم در جنگ غزه با آن مواجه شده بود، تن به توافق آتش‌بس بدهند و خواسته‌های مقاومت فلسطین را بپذیرند.

تسلیم نتانیاهو در توافق آتش‌بس غزه

نگاهی به مفاد توافق آتش‌بس نشان می‌دهد که به‌طورکلی، بند‌های ارائه‌شده در این توافق تا حد زیادی همان بند‌هایی است که حماس ماه‌ها قبل بر آن تأکید داشت و نتانیاهو با اعلام اینکه پذیرش این بند‌ها به‌معنای پیروزی حماس و شکست اسرائیل است، تن به توافق آتش‌بس نمی‌داد.

مقاومت فلسطین در ۲ مه سال گذشته میلادی چشم‌انداز خود را برای راهکاری که منجر به آتش‌بس در نوار غزه می‌شود ارائه کرد و طی آن انعطاف زیادی از خود نشان داد تا درد و رنج ملت فلسطین در نوار غزۀ محاصره‌شده، در سایه تجاوزات وحشیانه و مستمر اشغالگران کمتر شود.

در آن زمان، نتانیاهو طرح حماس را همانند همه طرح‌هایی که پیش از آن هم میانجی‌ها ارائه داده بودند، رد کرد؛ در حالی که این طرح مورد استقبال و پذیرش همه میانجی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی از جمله دولت آمریکا به‌ریاست جو بایدن هم قرار گرفته بود و آن را راهی برای برون‌رفت از بحران پیچیده غزه می‌دانستند، اما مقامات صهیونیست و در رأس آن نتانیاهو که حتی توجهی به وضعیت اسرای اسرائیلی در نوار غزه هم نداشتند و موجب شدند تعدادی از این اسرا در حملات ارتش اسرائیل به غزه کشته شوند، از تن‌دادن به هر توافقی برای پایان جنگ اجتناب می‌کردند.

اما طی سه هفته گذشته، تغییر محسوسی در مواضع رژیم صهیونیستی به‌ویژه شخص نتانیاهو به وجود آمد و او که همواره در مراحل پایانی مذاکرات، همه چیز را به هم می‌زد و مانع توافق می‌شد، مجبور شد از مواضع قبلی خود عقب‌نشینی کند، بنابراین سؤال بزرگی که ذهن بسیاری را بعد از آتش‌بس مشغول کرده، این است که چرا نتانیاهو موضع خود را به این صورت تغییر داد؛ آن هم در شرایطی که هیچ یک از اهداف اعلام‌شده او از جمله آزادی اسرای اسرائیلی از غزه با فشار نظامی، و نابودی حماس محقق نشد.
حتی این بار فشار‌های وزرای فاشیست کابینه نتانیاهو از جمله ایتمار بن گویر و بزالل اسموتریچ و تهدید آنها به استعفا هم نتوانست مواضع نتانیاهو را در زمینه رسیدن به توافق آتش‌بس تغییر دهد.

ناظران امور در این زمینه چهار دلیل اصلی را بررسی می‌کنند که موجب شد نتانیاهو بعد از ماه‌های طولانی لجاجت و خودداری از پذیرش هر توافقی برای آتش‌بس و پایان جنگ، تن به این توافق دهد.

فشار‌های دونالد ترامپ بر نتانیاهو و صهیونیست‌ها

از زمان پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، با وجود اینکه حمایت‌های بی‌حد او از رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو نیازی به توضیح ندارد و برای همگان آشکار است، اما ترامپ به‌شکل جدی تأکید کرد که باید جنگ در غزه متوقف شود. جو بایدن، رئیس جمهور کنونی آمریکا که به‌زودی باید کاخ سفید را ترک کند به‌عنوان یکی از جنایتکاران جنگی اصلی در جنگ غزه، با هدف بهبود وجهه خود میان افکار عمومی آمریکا و جهان، چندین بار اقداماتی برای آتش‌بس در این باریکه انجام داد، اما ازآن‌جایی که هیچ یک از این اقدامات جدی نبودند نتیجه‌ای حاصل نشد.
در این میان ترامپ بعد از به قدرت رسیدن دوباره در کاخ سفید، در وهله نخست با هدف جلب افکار عمومی ایالات متحده و جهان، گام‌های جدی در راستای آتش‌بس در نوار غزه برداشت و همچنین می‌خواست نشان دهد که قدرت او برای تحمیل نظراتش به اسرائیلی‌ها بیشتر از بایدن است.

همچنین تحلیلگران بر این باورند که ترامپ می‌خواهد در دوره جدید ریاست‌جمهوری خود در آمریکا، در پرونده‌های مهم دیگری در سراسر جهان متمرکز شود که مهمتر از جنگ در غزه است؛ به‌ویژه پرونده اقتصاد جهانی و تنش‌هایی که آمریکا در این زمینه با چین دارد. پرونده جنگ روسیه و اوکراین کنار مجموعه‌ای از پرونده‌های داخلی به‌ویژه بعد از بحران عمیق آتش‌سوزی در آمریکا از جمله دیگر موضوعاتی است که ترامپ سعی دارد روی آنها تمرکز کند.

به این ترتیب نتانیاهو که خیلی روی به قدرت رسیدن ترامپ حساب کرده بود و تصور می‌کرد که با حمایت‌های او می‌تواند به اهداف جنگی اعلام‌شده‌اش در غزه برسد، متوجه شد که ترامپ تمایلی به ادامه این جنگ ندارد و اگر نتانیاهو بخواهد جنگ را در غزه ادامه دهد وارد بحران‌هایی با ترامپ می‌شود.
بنابراین نتانیاهو سعی کرد با هدف حفظ آینده سیاسی خود، از مخالفت با تصمیمات ترامپ اجتناب کند.

فشار تشکیلات نظامی رژیم صهیونیستی برای پایان جنگ

هرچند تشکیلات نظامی رژیم صهیونیستی اساساً یک نهاد اجرایی به‌شمار می‌رود و کاملاً تابع دستورات کابینه است، اما این نهاد از زمان تأسیس بیشترین بودجه کابینه اسرائیل را به خود اختصاص داده و از زمان آغاز اشغالگری صهیونیست‌ها در اراضی فلسطین، به‌عنوان بازوی ضربتی کابینه عملکرد است.

نهاد نظامی رژیم صهیونیستی که در زمان تأسیس اعلام کرده بود، هدف آن محافظت از همه اسرائیلی‌ها و همچنین همه یهودیان در سراسر جهان است، بعد از مشاهده ناتوانی خود در محافظت از جبهه داخلی رژیم صهیونیستی و گسترش روزافزون تلفات انسانی میان اسرائیلی‌ها، کابینه این رژیم را برای توقف جنگ تحت فشار قرار داد.

اغلب اعضای نهاد نظامی رژیم صهیونیستی همانند یوآو گالانت، وزیر جنگ سابق و هرتزی هالیوی، رئیس ستاد ارتش طبق تحقیقاتی که صهیونیست‌ها انجام داده‌اند، از عاملان اصلی شکست اسرائیل در عملیات هفت اکتبر ۲۰۲۳ حماس هستند. طی سال‌های گذشته شواهد زیادی از سقوط نظریه توهمی اسرائیل مبنی بر «ارتش اسطوره‌ای و شکست‌ناپذیر» این رژیم مشاهده شده بود و در جنگ غزه هم بار دیگر ناتوانی ارتش اسرائیل و به‌طورکلی نهاد نظامی این رژیم در تحمیل معادلات خود اثبات شد.

ارتش رژیم صهیونیستی با وجود برخورداری از حمایت‌های نامحدود آمریکا و حملات هوایی وحشیانه‌ای که با بمب‌های سنگین و مرگبار ایالات متحده علیه غیرنظامیان بی‌دفاع انجام می‌داد، اما نتوانست به اهداف خود برسد و علاوه بر زمین‌گیر شدن نیروی زمینی ارتش اسرائیل در غزه و لبنان، نیروی هوایی این رژیم هم با وجود برخورداری از تشکیلات پدافندی چندلایه و نیز سامانه‌های پدافندی گران‌قیمت آمریکا همچون «تاد» نتوانست در برابر موشک‌ها و پهپاد‌های مقاومت موفقیتی از خود نشان دهد و برای اولین بار جبهه داخلی صهیونیست‌ها از ۱۵ ماه گذشته زیر آتش حملات موشکی و پهپادی جبهه‌های مختلف مقاومت از جمله حزب‌الله و یمن قرار گرفت.

رکود و شکست‌های میدانی ارتش صهیونیستی

با گذشت ۹ ماه از عملیات زمینی رژیم صهیونیستی در نوار غزه و به‌ویژه دو ماه بعد از آغاز حمله زمینی این رژیم به شهر رفح در جنوب نوار غزه که در آن زمان ارتش اسرائیل، این عملیات را «مادر همه نبردها» معرفی می‌کرد، عملیات‌های ارتش اسرائیل در مناطق مختلف نوار غزه دچار وضعیت شدیدی از رکود شد.

هر زمان که ارتش رژیم صهیونیستی از پاک‌سازی یک منطقه در غزه و خروج نیرو‌های مقاومت از آن خبر می‌داد، بلافاصله رزمندگان حماس و سایر گروه‌های مقاومت فلسطین سیطره خود را بر این منطقه پس می‌گرفتند. عملیات‌هایی هم که نیروی زمینی ارتش اسرائیل در محور‌های مختلف نوار غزه انجام می‌داد، متمرکز بر ویرانی ساختمان‌ها و زیرساخت‌های غیرنظامی به‌دور از اهداف اعلام‌شده جنگی بود.

ارتش صهیونیستی اعلام کرده بود که هدف آن از انجام عملیات زمینی در غزه، نابودی گردان‌های حماس است؛ اما چند ماه جنگ زمینی در محور‌های مختلف غزه نشان داد که حماس و بقیه گروه‌های مقاومت فلسطین توانایی نظامی و عملیاتی خود را حفظ کرده‌اند، همچنین رسانه‌های عبری بار‌ها گزارش دادند که حماس موفق به جذب نیرو‌های جدید شده است.

به این ترتیب، رزمندگان مقاومت فلسطین در سراسر نوار غزه به نبرد با اشغالگران صهیونیست ادامه دادند و حتی حملات موشکی از غزه به‌سمت شهرک‌های اطراف آن و نیز مرکز فلسطین اشغالی هم ادامه یافت. تاکتیک‌هایی که رزمندگان مقاومت به‌ویژه در نبرد‌های فردی علیه نظامیان صهیونیست به‌کار می‌بردند موجب شد نیروی زمینی ارتش اسرائیل عملاً در برابر نیرو‌های مقاومت فلج شود.

گسترش تلفات صهیونیست‌ها

بارزترین وضعیت ناتوانی نیروی زمینی ارتش صهیونیستی در مقابله با رزمندگان مقاومت فلسطین، مربوط به نبرد ۱۰۰ روزه در شمال نوار غزه است؛ جایی که طبق گزارش ارتش اسرائیل حدود ۶۰ نظامی و افسر این رژیم در شمال غزه طی مدت کوتاهی کشته و صد‌ها نفر هم زخمی شدند، این در حالی است که ارتش اشغالگر در سایه سانسور نظامی شدید، آمار دقیق تلفات خود را ارائه نمی‌دهد.

با گسترش تلفات جانی نظامیان صهیونیست در شمال نوار غزه، فشار‌های داخلی اسرائیلی‌ها به‌ویژه خانواده‌های نیرو‌های ارتش بر کابینه این رژیم جهت پایان دادن به جنگ بیشتر شد و آنها اعلام کردند که ادامه جنگ یعنی آماده کردن قبر‌های بیشتر برای نظامیان ارتش اسرائیل.

این تلفات سنگین صهیونیست‌ها در منطقه‌ای اتفاق افتاد که رژیم اشغالگر از بیش از سه ماه گذشته آنجا را تحت محاصره‌ای خفقان آور و حملات وحشیانه هوایی قرار داده و حتی بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتی را هم با خاک یکسان کرد. رژیم صهیونیستی برای اجرای طرح موسوم به ژنرال‌ها در شمال نوار غزه، از هیچ جنایت ضدبشری در این منطقه دریغ نکرد؛ از جمله بمباران گسترده هوایی و استفاده بی‌سابقه از ربات‌های انفجاری به‌ویژه در ورودی بیمارستان‌ها.

اما با وجود این، صهیونیست‌ها نتوانستند به هدفی که در شمال غزه داشتند برسند و ساکنان این باریکه ترک سرزمین خود را نپذیرفتند و مقاومت هم با قدرت در آنجا ماند.

اکنون در آستانه اجرایی شدن توافق آتش‌بس غزه، محافل عبری اذعان می‌کنند که دیگر هرگز اسرائیلی‌ها نمی‌توانند به وضعیت سابق برگردند و آینده روشنی در انتظار آنها نیست.

نوار غزه هم از زمان اشغالگری صهیونیست‌ها در فلسطین اشغالی بار‌ها در معرض تجاوزات ویرانگر اسرائیل قرار گرفته است، اما هر بار اشغالگران با مقاومت سرسخت اهالی غزه مواجه شدند و نتوانستند به هدف خود در شهرک‌سازی داخل غزه برسند. در سال ۲۰۰۵ رژیم اشغالگر مجبور به برچیدن شهرک نتساریم در مرکز نوار غزه به‌همراه ۲۰ شهرک دیگر در جنوب و شمال این باریکه شد و به‌طور یک‌جانبه از غزه عقب‌نشینی کرد.

این بار هم به‌نظر می‌رسد که همین سناریو در حال تکرار است و صهیونیست‌ها دوباره مجبور به برچیدن تأسیساتی شده‌اند که تصور می‌کردند قرار است برای همیشه در غزه بمانند.