شناسهٔ خبر: 70875801 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: انتخاب | لینک خبر

خاطرات سفیر شاه در لبنان؛ قسمت اول

نخستین ساختمان ساواک کجا بود؟/ آیا آمریکا در شکل گیری ساواک نقش داشت؟/نخستین موسسان و روسای ساواک چه کسانی بودند؟

به هیچ وجه، آمریکائی‌ها اصولاً تا وقتی که ساواک تشکیل شد در جریان امر گذاشته شاید بعد از آنکه سرهنگ واکر اعتراض کرده بود برای آنکه آن‌ها را نرنجانند اطلاعات جنبی به ان‌ها داده‌اند ولی از ابتدای امر که ساواک تشکیل شد و البته هنوز به اسم ساواک نبود و جلساتی به عنوان امنیتی تشکیل می‌شد و در آن جلسات به هیچ وجه امریکائی‌ها نه دستی داشتند نه نظارتی و نه حتی توصیه می‌کردند.

صاحب‌خبر -
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: منصور قدر، یکی از چهره های بلندپایه ساواک و سفیر ایران در لبنان و اردن بود. حضور او در لبنان همزمان با فعالیت های امام موسی صدر و شهید چمران در این کشور بود که باعث شکل گیری خاطرات تاریخی قابل توجهی از آن دوره شده است. تاریخ شفاهی هاروارد در گفتگویی با منصور قدر، بخش‌هایی از خاطرات او را جمع اوری کرده که روزانه بخش‌هایی از آن را منتشر خواهیم کرد:

(لازم به ذکر است که درهم ریختگی برخی از جملات ناشی از گفتگوی شفاهی محمد یگانه با مصاحبه کننده است. تا حد عدم مداخله‌ی مستقیم در متن، برخی از مشکلات متنی اصلاح شده است.)

سؤال: برگردیم به آغاز و تاریخچه تشکیل ساواک که فکر کنم شما در ابتدای امر ارتباطی با این جریان داشتید لطف کنید و بفرمائید که چطور این جریان آغاز شد و عواملی که باعث ایجاد آن شدند چه بود و چگونگی تشکیلاتش و ارتباطی که تا آنجایی که من درک می‌کنم در داخل این تشکیلات بود

آقای قدر: در مورد تشکیل ساواک جسته و گریخته در رکن ۲ شنیده می‌شد که یک کمیسیون‌هایی در فرمانداری نظامی که آن موقع فرماندار نظامی سرتیپ بختیار بود تشکیل می‌شود و گاه گاهی هم علوی کیا که در معاون رکن ۲ بود در آنجا شرکت می‌کند. البته بنام ساواک شناخته نمی‌شد ما نمی‌دانستیم که اصلاً این تشکیلات چه هست ولی گاهی گفته می‌شد که این برای قسمت اطلاعات فرمانداری نظامی است.

مصطفی امجدی که سپهبد هستند و در لوس انجلس هستند ایشان هم از فرمانداری نظامی شرکت می‌کرده من از این موضوع دو را دور اطلاع داشتم یکروزی رئیس رکن ۲ مستشاری سفارت امریکا سرهنگ واکر که با من آشنایی داشت آمد به دفتر من و خیلی ناراحت بود.

سؤال: یعنی زمانی که شما در رکن ۲ بودید.

آقای قدر: موقعی بود که بنده رئیس قسمت اطلاعات خارجی رکن ۲ بودم که با آمریکائی‌ها و سایر وابستگان نظامی تماس داشتیم بعد گفت که من می‌خواهم با تیمسار قرهئی ملاقات کنم.

آقای قدر: باید به عرض شما برسانم که اصولاً سرتیپ قرهءی از این جریانات برکنار بود و این جریانات زیر نظر سرتیپ بختیار و سرتیپ پاکروان و سرهنگ علوی کیا که این‌ها البته بعداً درجات دیگری داشتند اداره می‌شد و جلسات در فرمانداری نظامی برگزار می‌شد و عده‌ای دیگر از افسران رکن ۲ قرنی که بیشتر با آمریکائی‌ها در تماس بود او هم خودش از صحنه کنار بود. البته منتظر شد تا ساعت ۹ که معمولاً فروشی می‌آمد به اداره و رفتیم به اتفاق به دفتر تیمسار قره ئی و ایشان هم خیلی کم انگلیسی بلد بود خیلی کم و به همین دلیل در این مواقع من بعنوان مترجم شرکت می‌کردم البته مترجم داشتند ولی مطالبی را که نمی‌خواستند مترجمین رکن ۲ مستحضر بشوند از وجود من استفاده می‌کردند. بعد از مذاکرات اولیه سرهنگ واکر گفت من از شما گله دارم بعلت اینکه ما یکسال تمام در اینجا تلاش کردیم تا دستگاه شد اطلاعات شما را بوجود آوردیم و این همه افسر فرستادیم به آمریکا و تعلیمات دادیم و آمادگی فراهم کردیم نمی‌دانستیم که شما مشغول دادن تشکیلات اطلاعاتی غیر نظامی هستید و همه روزه افسران در فرمانداری شرکت می‌کنند و تشکیلات را بررسی می‌دهند و سازمان ما از این کاملاً بی اطلاعیم در اینجا صحبت سرهنگ واکر را سرتیپ قره ئی قطع کرد و رو کرد به من و گفت جناب قدر با شما دیگر من عرضی ندارم من فهمیدم که من نمی‌بایستی در این مذاکرات شرکت می‌کردم که بعد من از اتاقی آمدم بیرون و یک ساعتی ملاقات آن‌ها طول کشید و بعد از یک ساعت آمد بیرون و خیلی هم اوقاتش تلخ بود و رفت.

 سؤال: قره ئی آمد بیرون و رفت یا واکر.

آقای قدر واکر که در اتاق قره ئی بود اتاق را ترک کرد و رفت و خیلی ناراحت بود و هیچوقت قره ئی در این موضوع با من صحبت نکرد که او چه گفت واکر هم چیزی نگفت به من. بعد از مدت کوتاهی هم بنده با آن شعبه مربوطه‌ام منتقل شدم به ساواک در آن قسمت اطلاعات خارجی و یکی دو جلسه هم در فرمانداری نظامی صحبت کردم و از آنجا اطلاع پیدا کردم که در یک رده بالاتری از سفارت انگلیس مستشار قدر آن سفارت شرکت می‌کند و اوست که دیرکتیو می‌دهد و شاید نشود گفت دیرکتیو بلکه ایده می‌داد برای تشکیل دستگاه امنیتی که به چه نحو تشکیل بشود و چطور عمل بکند.

سؤال: یعنی امریکائی‌ها در آغاز ارتباط خاصی با تشکیل ساواک نداشتند.

آقای قدر: نه خیر به هیچ وجه، آمریکائی‌ها اصولاً تا وقتی که ساواک تشکیل شد در جریان امر گذاشته شاید بعد از آنکه سرهنگ واکر اعتراض کرده بود برای آنکه آن‌ها را نرنجانند اطلاعات جنبی به ان‌ها داده‌اند ولی از ابتدای امر که ساواک تشکیل شد و البته هنوز به اسم ساواک نبود و جلساتی به عنوان امنیتی تشکیل می‌شد و در آن جلسات به هیچ وجه امریکائی‌ها نه دستی داشتند نه نظارتی و نه حتی توصیه می‌کردند.

سؤال: این در حوالی ١٩٥٤ بود.

آقای قدر: بله ٥٤ بود. بعد از آنکه ساواک تشکیل شد و نام‌گذاری شد به نام سازمان اطلاعات کشور و اختصاراً ساواک و بنده رفتم به آنجا؛ دستگاه خیلی محقری بود یک عمارت کوچکی در خیابان ایرانشهر اجاره کرده بودند عمارت چهار طبقه بود و هر طبقه در حدود ۸ اتاق داشت. قسمت امنیتی به کلی جدا بود. یعنی قسمت امنیتی آن همان سازمان فرمانداری نظامی بود که آورده بودند آنجا؛ در آنجا رئیس مستقیم من یک مدیر کل بود که آقای رحیمی بود ولی در حقیقت رئیس مستقیم ما تیمسار پاکروان بود که افسر فوق‌العاده شریف و تحصیلکرده بود.

لینک کوتاه کپی لینک