سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفته گذشته مطالب متنوعی منتشر کرده است که در ادامه مهمترین آنها را مرور میکنیم.
رونمایی از کهنترین نسخههای خطی قرآن در کتاب «کلام مبین»
مراسم معرفی و رونمایی از «کلام مبین؛ کهنترین نسخههای خطی قرآن کریم؛ پوستبرگهای قرآنی به خط حجازی» شامگاه ۱۹ دیماه با حضور حجتالاسلام محمدعلی خسروی، محسن آرمین، محمدسعید بیلکار، حجتالاسلام محمدحسن سعید؛ نماینده ناشر و سیدکمال حاج سیدجوادی؛ محقق این اثر از سوی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
سیدکمال حاج سیدجوادی؛ محقق این اثر در سخنانی در این مراسم با بیان اینکه کار تحقیقاتی این پژوهش، ۲۰ سال طول کشیده است، گفت: تاکنون دو جلد آن منتشر شده است و جلد سوم هم پوستبرگ نیست و در کاغذهای دیگری نوشته شده است که به زودی منتشر خواهد شد. بخش آغازین این پژوهش در مورد تاریخ تدوین قرآن است.
در این تحقیق به این نتیجه رسیدیم که قرآن در دوره پیامبر(ص) در قالب یک کتاب و بینالدفتین وجود داشته است و در زمان خلفای بعد به ویژه عثمان تکثیر شده است بنابراین اثبات شده مصحف عثمانی، حرف غلط و غیرقابل اطمینان است. نتیجه دیگر اینکه ترتیب سور همین ترتیبی است که در دوره فعلی داریم و امری آسمانی و توقیفی است و اینکه کسانی سعی کنند قرآن را براساس شان نزول بررسی و تدوین کنند یک سنت غیرقابل پذیرش است و در تمام نسخهها این ترتیب سور که امری الهی است رعایت شده.
مهمتر از مطالب قبل اینکه این تحقیق ثابت میکند تمامی مسلمین اجماع دارند که قرآن تحریف نشده است و حرف و کلمهای از قرآن اضافه و یا کاسته نشده است؛ بحث مربوط به اختلاف قرائات و نزول براساس یک حرف یا هفت حرف هم ثابت شد که نزول براساس یک حرف و آن قریش است.
آیتالله شبیری زنجانی:
قرآن و اهل بیت(ع) مکمل یکدیگرند
آیتالله العظمی سیدموسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید، روز شنبه ۲۲ دیماه در دیدار دستاندرکاران نخستین همایش ملی مرجعیت علمی قرآن کریم ضمن تبریک اعیاد ماه رجب، با اشاره به ضرورت فعالیتهای قرآنی، برگزاری این همایش را کاری ارزنده و خوب برشمردند.
ایشان ضمن تمجید از دستاندرکاران برگزاری نخستین همایش ملی مرجعیت علمی قرآن کریم، با اشاره به حدیث ثقلین، به تشریح این حدیث پرداخته و بر ضرورت همراهی اهل بیت(ع) با قرآن کریم در همه عرصهها تأکید کردند.
آیتالله نوری همدانی:
منبریها بدون سند و مدرک حرف نزنند
آیتالله العظمی نوری همدانی روز شنبه ۲۲ دی در دیدار آیتالله حسینی بوشهری؛ رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با تأکید بر توجه حوزه به مسائل و نیازهای روز جامعه اظهار کردند: توجه حوزه به نیازهای جامعه و مسائل روز ضروری است؛ امروز اولویت نخست طلاب درس و بحث است. یک مدرس، یک منبری و حتی یک روحانی سیاسی زمانی میتواند اثرگذار باشد که فقیه باشد و در مسائل دینی متخصص شده باشد.
آیتالله نوری همدانی، تخصصیشدن حوزه را نیاز ضروری امروز جامعه دانستند و افزودند: با پیشرفت علم و تحول علمی، توقع دنیا از حوزه و روحانیت متفاوت شده است و حوزه باید با دستهبندی کردن علوم، متخصص تربیت کند، همان کاری که امام صادق(ع) انجام دادند و عدهای را در علم فقه، عدهای را در علم کلام و عدهای را در مناظره و پاسخ به شبهات تربیت نمودند، امروز حوزه باید به شبهات روز پاسخ مناسب بدهد.
اگر در حوزه هم طبقهبندی به همین کیفیت انجام شود و بعد از فراگیری مقدمات، طلبه وارد رشته تخصصی شود، هم تکلیف خودش معلوم است که در چه موضوعی متخصص است و هم مردم در آن رشته خاص به اهلش مراجعه میکنند.
حجتالاسلام مهدی پورحسین:
رعایت کرامت انسانی و حقوق شهروندی از ضروریات وفاق است
وقتی صحبت از وفاق ملی میکنیم اگر نخواهیم بگوییم که مؤلفه وارداتی است باید بگوییم که مؤلفه جدیدی است؛ چون اگر سخن از خود وفاق میبود، مشخص بود که وفاق در ادبیات دینی ما به وفور وجود دارد و میتوانیم به این ادبیات تکیه کنیم و ابعاد موضوع را کاملاً روشن کنیم اما وقتی صحبت از «وفاق ملی» میشود، بحث ملیت عبارت جدید و مستحدثی است ولی به این معنا نیست که در سنت ریشه ندارد و نمیتوان مؤلفههای آن را در ادبیات دینی پیدا کرد.
بنابراین چون ما میتوانیم سطح ملی از وفاق را هم در ادبیات دینی خود پیدا کنیم؛ فعلاً «وفاق ملی» را یک امر سنتی و بومی فرض میکنم نه یک مسئله مدرن که بخواهیم به سراغ مؤلفههای آن در دیدگاه صاحبنظران در خارج از مرزهای خود برویم و نسبتسنجی کنیم. ما در همین ادبیات دینی خود میتوانیم قرائتی داشته باشیم که وفاق شامل سه سطح باشد؛ سطح بین امت اسلامی، بین ادیان و فراتر از ادیان که نسبت به همه انسانها فراگیر باشد. وقتی صحبت از وفاق ملی میشود؛ ملیت در یک چهارچوب جغرافیایی شکل میگیرد و به همین دلیل در این چهارچوب همه ادیان و تفکرات جای میگیرند و فراتر از امتگرایی است.
سه سطح از وفاق در ادبیات دینی ما قابل شناسایی است؛ اخوت دینی بین مسلمانان و امت اسلامی اولین سطح است. ادبیات سطح نخست در آموزههای دینی ما بسیار غنی است و با واژههای مختلف وجود دارد اگرچه ممکن است با عبارت «وفاق» نباشد یا کم باشد اما با عبارتهای دیگری، در یک جامعه باورمند به اسلام و اعتقادات اسلامی در قرآن، روایات و کلام بزرگان و صاحبنظران دینی قابل شناسایی است. این سطح را میتوان در سطح واژگانی مثل اخوت و برادری مثل «إِنَّمَا ٱلمُؤمِنُونَ إِخوَة» که مقصود مسلمانان است یا با واژهای مثل مدارا با دیگران مانند حدیث پیامبر(ص) که فرمودند «أمَرَني رَبّي بِمُداراةِ النّاسِ» یافت؛ اگرچه میتوان «ناس» را فراتر از مؤمنین گرفت ولی عمدتاً تفسیر به جامعه ایمانی اسلامی میشود.
حجتالاسلام موسویزاده:
اعتکاف؛ نقطه اشتراک ادیان و مذاهب الهی در مقابل مادیگرایی
اعتکاف گرچه در منظومه معارف اسلامی یک عمل مستحب است ولی جایگاه آن طوری در آیات و روایات توصیف میشود که نشانه بزرگی این سنت حسنه است. البته اعتکاف فقط مختص دین اسلام نیست بلکه در ادیان الهی دیگر نیز وجود داشته و در اسلام هم امضاء شده و البته جایگاه آن ارتقاء یافته و برخی احکام مرتبط با آن هم تغییر داشته است.
وقتی به روایات نگاه میکنیم سخن از اعتکاف انبیای گذشته وجود دارد؛ مثلا علامه مجلسی در «بحار الانوار» به نقل از طبرسی آورده است که حضرت سلیمان(ع) در مسجد بیت المقدس به مدتی طولانی اعتکاف میکرد و آب و غذا برای آن حضرت فراهم میشد و او در همان جا به عبادت میپرداخت. علامه حلی در کتاب «تذکرة الفقها» به اعتکاف در ادیان پیشین تصریح کرده است.
در قرآن کریم هم واژه اعتکاف در موارد مختلفی به کار رفته و از برخى آيات قرآن برمىآيد كه اين عبادت در اديان توحيدى پيشين نيز وجود داشته است؛ در آيه ۱۲۵ سوره بقره خداوند به حضرت ابراهيم و فرزندش اسماعيل، فرمان مىدهد تا مسجدالحرام را براى طوافكنندگان و معتكفان پاكيزه کنند؛ «وعَهِدنا الى ابرهيمَ واسمعيلَ ان طَهّرا بَيتِىَ لِلطّافينَ والعكِفينَ». آیه با صراحت نشان میدهد که اعتکاف در ادیان قبل از اسلام بوده و اهميت آن هم فوقالعاده است.
نمونه دیگر در ماجرای حضرت مریم(س) است؛ ایشان در ماجرای فرزنددار شدن ابتدا چند روزی از جامعه خود فاصله گرفت و در خلوت و در مکانی خالی و فارغ از هرگونه دغدغه، به راز و نیاز با خدا پرداخت؛ طبق آیات شریفه و تفسیر مفسران ایشان به طرف شرق بیتالمقدس رفت که احتمالا محلی آرامتر یا از نظر تابش آفتاب، پاکتر و مناسبتر بوده است و در آنجا اعتکاف کرد. مرحوم علامه طباطبائی در المیزان آورده است که هدف حضرت مریم(س) بریدن از مردم و روی آوردن به سنت اعتکاف بوده است.
مهدی گلشنی:
تفکر فلاسفه غربی خداباور به فلاسفه اسلامی بسیار نزدیک است
نشست نقد و بررسی کتاب «الحاد جدید» نوشته حجتالاسلام والمسلمین حمیدرضا شاکرین؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۲۳ دیماه با حضور مهدی گلشنی؛ استاد بازنشسته فلسفه علم در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در قم برگزار شد.
در ابتدای این نشست، نویسنده کتاب با بیان اینکه الحاد همواره در طول تاریخ به صورت محدود وجود داشته است ولی در دوره کنونی فعالیتهای زیادی شکل گرفته و تلاش زیادی برای ترویج آن انجام میشود، گفت: اولین مواجهه بنده با الحاد مدرن، با الحاد فلسفی شروع شد. الحاد فلسفی گرچه خطرناکتر از الحاد علمی است ولی الحاد جدید عمدتا متمرکز بر الحاد علمی است و سرعت نفوذ بیشتری هم در بین نخبگان و دانشگاهیان دارد و از جلوههای فریبنده علم هم بهره میبرد لذا باید مواجهه درست علمی و معرفتی با آن داشته باشیم.
در عین حال برخی معتقدند که نیاز نیست ما در این عرصه تولید محتوا کنیم زیرا در جوامع غربی پاسخهای لازم به الحاد داده شده است و کافی است آن را ترجمه کنیم و چنین کاری هم شده است ولی نکته مهم این است که الحاد گرچه در قالب علمی نفوذ دارد ولی به شدت با فلسفه درآمیخته و بنیادهای فلسفی دارد. بنابراین این حجم کار کافی نیست و حتی اندیشمندان غربی مخالف الحاد هم صرفا از جنبه علمی وارد نشدهاند.
آیتالله شبزندهدار:
زندگانی امیرالمؤمنین(ع) و حکومتداری ایشان، الگویی برای همگان
در ایام ولادت مولایمان مولی الموحدین، یعسوب الدین، اسدالله الغالب، امام علی بن ابیطالب(ع) هستیم؛ آن بزرگوار قابل توصیف برای انسانهای معمولی نیست؛ شخصیت بزرگواری است که پیامبر معظم(ص) درباره ایشان بر حسب نقل فرموده است کسی تو را نشناخته است مگر خدا و من؛ یعنی تمام انسانهای عالم و حتی نوابغ بشری در مقابل عظمت این امام همام ناتوان هستند. البته گوشهها و نمودهایی از این شخصیت بزرگوار حتی از سوی پیروان ادیان دیگر و کسانی که پیرو هیچ دینی نیستند مورد توجه قرار گرفته است ولی با مطالعه تاریخ زندگانی آن بزرگوار همه محو عظمت این شخصیت میشوند.
خداوند در قرآن در سوره مبارکه نبأ فرموده است: عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ؛ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ؛ مردم از خبر بسیار بزرگ سؤال میکنند؛ حضرت امیر(ع) خودشان فرمودند من آن خبر بزرگ و نبأ عظیم هستم. ایشان در جهات مختلف نقشآفرین بودند؛ در اینکه اسلام پا گرفت و منتشر شد و در برابر اعدا و دشمنان اسلام و پیامبر(ص) مانند کوههای استوار ایستاگی کردند و اسلام مرهون و مدیون زحمات آن بزرگوار است.
امیرالمؤمنین(ع) و زندگی ایشان به ویژه در دوران تصدی حکومت ظاهری، الگویی برای همه است گرچه ایشان برحسب نصب الهی و معرفی پیامبر(ص) باید بعد از وفات پیامبر(ص) جانشین میشدند ولی همان پنج سال و اندی که حکومت داشتند نحوه و شیوه حکومت و فرمایش ایشان و عهدنامه پر مغز و با عظمتشان به مالک اشتر که امروز مورد توجه متفکران عالم است، همه و همه الگوست.
حجتالاسلام ناصر رفیعی:
۵ وظیفهای که امیرالمؤمنین(ع) از شیعیان خواستهاند
حضرت امیرالمؤمنین(ع) به ما خط و جهت دادهاند که چگونه از ایشان و سایر ائمه(ع) تجلیل کنیم و این مختص این ایام هم نیست و در تمامی ایام مانند نیمه شعبان و میلاد ائمه(ع) و وفیات ایشان کاربرد دارد. حضرت فرمودند: بهترین شیعیان ما کسانی هستند که ۵ وظیفه را نسبت به ما انجام بدهند؛ اول اینکه ما را بشناسند و معرفت ما را داشته باشد؛ عرف فضلنا؛ دوم ما را واسطه بین خود و خدا قرار دهد؛ سوم محبت ما را خالصانه داشته باشند؛ چهارم به حرفهای ما عمل کنند و پنجم از آنچه ما نهی کردهایم دوری کنند و کنار بگذارند.
بنابراین در جشنها و گرامیداشتهایی که برگزار میشود باید روی این محورها تاکید شود و زمینهسازی و فرهنگسازی کنیم؛ اول معرفت، دوم محبت به اهل بیت(ع)، سوم توسل، چهارم، عمل به فرمایشات ایشان و در نهایت کنارگذاشتن چیزهایی که نهی کردهاند. وقتی سخن از معرفت به اهل بیت(ع) است با علم فرق دارد لذا به نظر بنده صدا و سیما و مراکز فرهنگی و خبرگزاریها و رسانهها با آشناکردن مردم با سیره و زندگی و سخنان امیرالمؤمنین(ع) و با تبیین روش حضرت امیر(ع) در مواجهه با اقشار مختلف جوانان، بانوان، دختران و پسران و... این ایام را گرامی بدارند.
البته پخش سرودهای مذهبی و مراسم شادی خوب است ولی گاهی میتوان بخشی از نهجالبلاغه را تبیین کرد بنابراین تاکید بنده این است که راهکارهای معرفتی ارائه دهیم و این راهکارهای لزوما سخنرانی و منبر نیست بلکه کسی که فیلم امام علی(ع) را ساخته نیز امری معرفتی انجام است؛ این فیلم طبیعتا نتوانسته به همه ابعاد بپردازد و ولی با تماشای این فیلم میتوان از زندگانی امیرالمؤمنین(ع) پیامهای کوتاهی گرفت و همچنین همچنان میتوان در قالب هنرهای مختلف و وسائل چندرسانهای این پیامها را به جامعه رساند.
سیدحمید خویی:
بسیار گفتهاند و شنیدهایم و نوشتهاند و خواندهایم که هر پیامبری را اعجازی است و هر دینی معجزهای به بشریت عرضه کرده است؛ به طور مثال معجزه حضرت موسی(ع) عصایی بود که بر زمین میافکند و به اژدها تبدیل میشد؛ معجزه حضرت عیسی(ع) زنده کردن مردگان بود.
مشهور است که معجزه حضرت خاتمالانبیاء محمد مصطفی(ص)، قرآن کریم است اما واقعیت این است که پیغمبر اسلام(ص) سه معجزه همسنگ، همپا و همتا را به بشریت عرضه کرده است که قرآن، علی(ع) و فاطمه(س) است. اینها سه اعجاز بیمانند پیامبر اسلام (ص) و هدیه حضرت پروردگار به بشریت است.
علی(ع) و فاطمه(س) تأویلی از حقیقت قرآناند و قرآن تنزیلی از حقیقت علی(ع) و فاطمه(س) است. من اعتقاد دارم که اگر خداوند مقدر میفرمود که قرآن نه به صورت یک کتاب بلکه به صورت یک مرد آفریده میشد؛ این مرد نه مثل علی(ع) که خود علی(ع) بود و اگر خداوند مقدر میفرمود که علی(ع) نه به صورت یک بشر و انسان که به صورت کتاب آفریده میشد؛ این کتاب خود قرآن بود؛ بدون زیادت یا نقصان.
شاید اشاره حضرت ختمی مرتبت محمد(ص) به این همراهی و همسانی امیرالمؤمنین(ع) و قرآن، دلالت بر همین حقیقت دارد که فرمود «علیً معالقرآن و القرآنً معالعلی» و این کلام امیرالمؤمنین علی(س) که فرمودند «هرآنچه که خداوند در قرآن کریم آورده است در سوره مبارک فاتحهالکتاب جمع شده است و هرآنچه که در سوره فاتحه است در «بسماللهالرحمنالرحیم» جمع شده است و هرآنچه که در «بسماللهالرحمنالرحیم» است در «ب» بسماللهالرحمنالرحیم جمع شده و هرآنچه که در «ب» «بسماللهالرحمنالرحیم» است در نقطه زیر «ب» جمع شده است و من آن نقطه هستم».
انتهای پیام