جوان آنلاین: میدل ایست مانیتور در گزارشی به اختلافات میان انگلیس و آمریکا در موضوع نقش ایران در عراق و نحوه برخورد با موضوع هستهای پرداخت و نوشت: «اسناد منتشر شده کابینه بریتانیا نشان میدهد که بین ایالات متحده و انگلیس در موثرترین راه برای رسیدگی به برنامه هستهای ایران اختلاف وجود دارد؛ بریتانیا به همراه فرانسه و آلمان در ابتکاری برای گفتوگو با ایران مشارکت داشتند، اما برخی از سیاستگذاران ایالات متحده نسبت به این ابتکار به میزان کافی صبور نبودند و رویکرد تهاجمیتر را ترجیح میدادند که با ارجاع ایران به شورای امنیت سازمان ملل آغاز شد».
به گزارش ایرنا، در متن کامل این گزارش آمده است:
اسناد تازه منتشر شده بریتانیا نشان میدهد که این کشور با آمریکا در مورد تأثیر نقش ایران در عراق، بیش از یک سال پس از حمله ائتلاف به رهبری آمریکا به این کشور، اختلاف نظر داشت. اسناد دفتر کابینه بریتانیا همچنین نشان داد که سیاستگذاران ایالات متحده نسبت به اصرار بریتانیا بر تعامل برای جلوگیری از ادامه سیاستهای هستهای ایران صبور نبودند. در مارس ۲۰۰۳، ایالات متحده ائتلافی را برای حمله به عراق و سرنگونی رژیم صدام حسین، با استناد به ادعاهایی که بعداً بی اعتبار شد، رهبری کرد. این ادعا حاکی از آن بود که عراق دارای سلاحهای کشتار جمعی و تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی است. ایران به دلیل نگرانی از اینکه حضور نظامی آمریکا در کشور همسایه، عراق تهدیدی جدی برای منافع و امنیت ملی این کشور باشد، از حمایت از تهاجم سرباز زد. با این حال تهران از سقوط رژیم صدام که از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ یک جنگ هشت ساله علیه ایران انجام داد، استقبال کرد. کشورهای حاشیه خلیج فارس نگران بودند که ایران پس از سرنگونی رژیم عراق بر این کشور تسلط یابد. کویت که در سال ۱۹۹۰ توسط ارتش عراق مورد تهاجم قرار گرفته بود، از اقدامات نظامی ائتلاف، حمایت سیاسی کرد.
چند ماه پس از تهاجم، شورای حکومتی عراق که توسط ایالات متحده تأسیس شده بود، تأیید شد و قانون اداری موقت را در عراق تصویب کرد. اسناد نشان میدهند که اگرچه ایران از شورای حکومتی و قانون اداری موقت حمایت میکرد، اما ایالات متحده همچنان عمیقاً به نیات ایران در عراق مشکوک بود، بهویژه حمایت ادعایی تهران از گروههای شیعه که نیروهای اشغالگر آمریکا را هدف قرار میدادند. مقامات آمریکایی به همتایان انگلیسی خود گفتند که در حال بررسی اقدام علیه عوامل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت اطلاعات هستند که به اعتقاد آنها در عراق فعال هستند. این اسناد نشان میدهد که ارتباطات آمریکا و انگلیس در آستانه نشست بین تونی بلر، نخستوزیر بریتانیا و جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور آمریکا در کاخ سفید در آوریل ۲۰۰۴ رخ داده است. عراق در راس دستور کار این نشست قرار داشت. بلر در جریان سفر خود به ایالات متحده به طور جداگانه با کوفی عنان، دبیرکل سازمان ملل متحد در نیویورک دیدار کرد تا درباره نقش بالقوه آینده سازمان ملل در عراق گفتوگو کند.
در گزارشی کوتاه که برای بلر تهیه شده بود، مشاوران وی امیدوار بودند که بریتانیا با ایالات متحده و سازمان ملل در مورد استراتژی جامع برای باقی سال ۲۰۰۴ در عراق به توافق برسد. قبل از سفر بلر، مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری بوش به دلیل مشکلاتی که نیروهای اشغالگر آمریکایی در عراق با آن مواجه بودند، از نظر سیاسی با مشکل مواجه بود. ریچارد آرمیتاژ، معاون وزیر امور خارجه ایالات متحده، به دیوید منینگ، سفیر بریتانیا در واشنگتن اعتراف کرد که دولت ایالات متحده چالشهایی را که در عراق با آن مواجه بود. حدود سه ماه قبل از انتقال حاکمیت به عراقیها در ۱ ژوئیه ۲۰۰۴ آمریکا به این چالشها اعتراف کرد. آرمیتاژ تأیید کرد: «حقیقت این بود که ایالات متحده به تدریج در میدان نبرد شکست میخورد» و افزود که «یک استراتژی منسجم وجود نداشت». منینگ در ارسال نامهای درباره دیدار با این مقام آمریکایی، به دولت خود هشدار داد که آرمیتاژ معتقد است اگر اوضاع به سرعت بهبود نیابد، بوش باید مجوز استقرار نیروهای اضافی در عراق را بدهد. این امر برای رئیس جمهور منفور داخلی، از نظر سیاسی زشت خواهد بود.
کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا نیز به نایجل شینوالد، مشاور بلر در امور خارجه و دفاع اعتراف کرد که کاخ سفید درک کرده بود که وضعیت به ویژه در مرکز عراق وحشتناک باقی مانده است و نیروهای آمریکایی در موقعیتهای آسیبپذیر قرار دارند. مشاوران بلر تایید کردند که بریتانیا با اصل اقدام سخت در جایی که مشخص شد مقامات ایرانی در فعالیتهایی در خاک عراق دست داشتهاند، موافق است، اما بر لزوم برخورد با حساسیت نسبت به هر گونه اقدام علیه ایرانیها تاکید کردند. انگلیسیها نگران بودند که هرگونه اقدام علیه ایرانیان منافع آنها را به خطر بیندازد. مشاوران به بلر هشدار دادند که نیروهای انگلیسی «در خط مقدم برخورد با شیعیان در جنوب عراق هستند». علاوه بر این، آنها به وی هشدار دادند که «تقابلی علیه منافع انگلیس در ایران امکان پذیر است».
بر اساس گزارشهای آنها از تحولات عراق پس از حمله، به بلر توصیه شد که ارزیابی کلی بریتانیا از سیاست ایران در عراق، «کمتر از آمریکاییها منفی است». آنها به حمایت سیاسی ایران از شورای حکومتی و قانون اداری موقت اشاره کردند و آن را به عنوان موافقت ایران توصیف کردند که آمریکاییها و انگلیسیها از آن برخوردار شدهاند. بریتانیاییها ارزیابی کردند که این رفتار ایران میتواند به دستیابی به اهداف ما کمک کند. در حالی که گزارش توجیهی به بلر توصیه میکرد که به بوش اطمینان دهد که چشم به فعالیتهای اطلاعاتی ایران خواهد داشت و توصیه میکرد به دنبال راههایی باشید که از طریق آنها بتوان به ایران فعالیت اقتصادی پیشنهاد داد. به عنوان مثال، دستیاران بلر توصیه کردند پیشنهاد ایران برای تامین ۲۰۰ مگاوات برق به جنوب عراق، جایی که نگرانی عمومی از کمبود برق در تابستان ۲۰۰۴ وجود داشت، اتخاذ شود.
بریتانیا یک استراتژی برای تقویت حفاظت امنیتی برای غیرنظامیانی که در پروژههای بازسازی حیاتی مانند نیروگاهها کار میکنند، آماده کرد. افزایش واردات برق از خارج از کشور از جمله ایران، که میتواند ۲۰۰ مگاوات را در کوتاه مدت تامین کند، بخشی از این استراتژی بود. علاوه بر این، انگلیسیها انتظار داشتند که چنین توافقی با تهران پایه حمایت ایران از روند سیاسی در عراق باشد. در آن زمان، بهبود کیفیت ارائه خدمات به مردم عراق یکی از مشکلات اساسی بود که نیروهای ائتلاف تحت تهدیدات امنیتی فزاینده با آن مواجه بودند. مشاوران بریتانیایی هشدار دادند که کمبودهای عمده برق ممکن است به ناآرامیهای مردمی منجر شود، اگر اقدامات اصلاحی فوری بدون مانع ادامه یابد. آنها میترسیدند که بدتر شدن شرایط امنیتی بتواند تلاشها برای تولید برق بیشتر را تهدید کند.
این اسناد همچنین نشان میدهد که بین ایالات متحده و بریتانیا در موثرترین راه برای رسیدگی به برنامه هستهای ایران اختلاف وجود دارد؛ گزارش توجیهی نشان میدهد که دولت بریتانیا سیاست باین کشور در این مورد را با توجه به نگرانیهایی که در حال باز شدن شکاف با ایالات متحده در مورد نحوه برخورد با ایران در میان مدت است، بررسی کرده است. دولت انگلیس، فروش تفکر بریتانیا در مورد چگونگی رسیدگی به موضوع هستهای را از اولویتهای مذاکرات بوش و بلر در نظر گرفت. آمریکا بر این باور بود که ایرانیها جاهطلبیهای هستهای دارند و باید برای بازدارندگی آنها فشار وارد شود، در حالی که انگلیسیها با این دیدگاه مخالف نبودند، اما مزایای تعامل مشروط را دیدند که ایران را به شبکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی کشاند.
بریتانیا به همراه فرانسه و آلمان در ابتکاری برای گفتوگو با ایران مشارکت داشتند، اما برخی از سیاستگذاران ایالات متحده نسبت به این ابتکار به میزان کافی صبور نبودند و رویکرد تهاجمیتر را ترجیح میدادند که با ارجاع ایران به شورای امنیت سازمان ملل آغاز شد. آمریکاییها به همتایان انگلیسی خود توضیح دادند که چنین اقدامی یک فضای فشار و تهدید با هدف وادار کردن ایران به تصمیمی استراتژیک برای کنار گذاشتن برنامههایی هستهای خود ایجاد میکند، با این حال، مقامات انگلیسی نسبت به درستی این تحلیل تردید داشتند.