شناسهٔ خبر: 70838703 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

کارشناسان در میزگرد ایرنا پاسخ دادند؛ (بخش چهارم و پایانی)

چرا در تحولات سوریه، روسیه کمتر از ایران آسیب دید؟

تهران- ایرنا-«محمد ایرانی» دیپلمات پیشین و کارشناس ارشد غرب آسیا با بیان اینکه «نفوذ روسیه در سوریه بسیار بیشتر از ایران بود. این کشور دو پایگاه نظامی در سوریه داشته و اسد بدون موافقت روس‌ها نمی‌توانست وزیر جابه‌جا کند، علاوه براین روس‌ها اسد را از سوریه خارج و در کشور خود به او پناه دادند»، این سوال را مطرح کرد که «چرا در تحولات سوریه، روسیه کمتر از ایران آسیب دید؟»

صاحب‌خبر -

بخش اول و دوم و سوم میزگرد تخصصی گروه پژوهش ایرنا، با عنوان «آینده سوریه و پیامدهای منطقه‌ی تحولات سوریه» منتشر شد.
در بخش اول این میزگرد تاکید شد: حمله نظامی گروه‌های داخلی و خارجی مخالف نظام اسد که منجر به سقوط وی شد، در بستر نظام‌ سیاسی- اقتصادی صورت گرفت که از درون پوسیده بود و فاصله زیاد دولت- ملت هم مانند کاتالیزور عمل کرد. بنابراین اقدام نظامی فقط میخ آخر بر این سیستم از درون پاشیده بود.
کارشناسان شرکت کننده در بخش دوم این نشست تخصصی با بیان اینکه «آینده سوریه همچنان در گرو بازی‌های پیچیده قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است؛ از ترکیه و قطر گرفته تا رژیم صهیونیستی و آمریکا»؛ به پرسش‌های مختلف در این زمینه و این پرسش که آیا این کشور به ثبات خواهد رسید یا قربانی تضاد منافع بازیگران می‌شود؟ پاسخ دادند.
در بخش سوم این نشست هم کارشناسان تاکید کردند: سوریه، چه با بشار اسد و چه بدون او، برای ایران مهم است. منافع استراتژیک ما در لبنان و سوریه به یکدیگر وابسته‌اند و بی‌ثباتی در سوریه به‌ طور مستقیم بر این منافع تأثیر می‌گذارد. باید از تحولات سوریه درس بگیریم و در این مسیر هوشمندانه عمل کنیم و برای تغییرات برنامه داشته باشیم.

در بخش چهارم و پایانی این میزگرد «جاوید قربان اوغلی» کارشناس ارشد وزارت امورخارجه و سفیر اسبق ایران در آفریقای جنوبی، «محمد ایرانی» دیپلمات باسابقه وزارت امور خارجه و سفیر پیشین ایران در کویت و «علیرضا مجیدی» کارشناس ارشد و پژوهشگر حوزه آسیای عربی و غرب آسیا در مورد «آینده روابط روسیه و سوریه و تاثیر تحولات سوریه بر محور مقاومت»، به اظهار نظر پرداختند.



آمریکا منافع اقتصادی در سوریه را رها نمی‌کند

ایرنا: آمریکا و اروپا و روسیه تاکنون نقش مهمی در سوریه داشته‌اند و سوریه بخش مهمی از سیاست خارجی هر خاورمیانه‌ای و هر کدام از این کشورها بوده است. آیا این کشورها قادر به بازیابی اهداف و قدرت خودشان در سوریه کنونی هستند؟ آمریکا، اروپا، روسیه و ترکیه. منافع ترکیه را فرمودید اما بالاخص روسیه و آمریکا آیا می‌توانند اهداف خودشان را در شرایط فعلی در سوریه بازیابی کنند؟
ایرانی: راجع به اهداف آمریکا اشاره کردم. آمریکا وضعیتش را نسبت به شرایطی که قبل از سقوط بشار اسد داشت، به طور قطع بهتر تنظیم خواهد کرد . یعنی شرایط مناسب‌تری را برای حضور بیشتر در سوریه می‌بیند و این هم از ترددهایشان مشخص است. بالاخره در دولت اسد ممانعت‌هایی وجود داشت و اعتراضاتی هم می‌شد، اما اکنون اعتراض علیه حضور نیروهای آمریکایی در سوریه وجود ندارد. تصور بنده این است که اوضاع به سمتی می‌رود که در نهایت آمریکایی‌ها شرایط را کنترل کنند، مانند عراق و یا آن چه که در کشورهای حاشیه خلیج فارس اتفاق افتاده است.

چرا در تحولات سوریه، روسیه کمتر از ایران آسیب دید؟

آمریکا بالاخره در منطقه تعیین کننده است و اصلاً به نظر نمی‌آید که تصمیم داشته باشد، این عرصه را ترک کند و از اینجا به طرف شرق آسیا برود. واشنگتن بیشتر به دنبال منافعی است که گفته می‌شود در سواحل «بانیاس» سوریه و در مخازن بسیار زیادی از منابع فسیلی گاز کشف شده است. این‌ها در ادامه «راس ناقوره » لبنان است، حزب الله مانع بهره‌برداری اسرائیل از این منابع بود.

چنین وضعیتی را در بانیاس پیش‌بینی می‌کنند، زیرا آمریکایی‌ها نگاهشان به بهره‌برداری از منابع منطقه است، حضور خودشان را گسترده‌تر می‌کنند و این توانایی را دارند که بتوانند کشورهای رقیب را با همدیگر در آن‌جا تا حدود زیادی هماهنگ کنند.

چرا روسیه کمتر از ایران آسیب دید؟
نکته بعد در مورد روسیه است. ببینید روسیه بالاخره همراه با نظام اسد و جمهوری اسلامی ضربه خورد و خارج شد. البته تبعاتی که متوجه روسیه شد با تبعاتی که متوجه ما شد به مراتب تفاوت داشت و این به نظرم قابل بررسی است.
یعنی ما باید بررسی کنیم که چرا این اتفاق وقتی برای سوریه می‌افتد، روسیه کمتر از ما آسیب می‌بیند. روس‌ها همه حضورشان را در آن‌جا از دست ندادند. از نظر رسمی ما هنوز سفارت خود را در دمشق بازگشایی نکردیم، اما سفارت روسیه برای یک ساعت هم بسته نشد و یک نفر از نیروهایشان هم کم نشد و به طور رسمی اعلام کردند به فعالیت‌های دیپلماتیک در سوریه ادامه می‌دهیم.

ایرانی: روسیه به چهار دلیل آسیب‌هایی که به ایران وارد شد را تجربه نکرد که موضوعات قومیتی عربی- عجمی و طایفه گری سنی و شیعه در سوریه از جمله موارد هستند دولت موجود هم در سوریه، آن‌ها را به رسمیت شناخته و اکنون با یکدیگر کار می‌کنند. چرا؟ مگر روسیه حضورش در آن‌جا از ایران گسترده‌تر، قدیمی‌تر و عمیق‌تر نبود؟ مگر پایگاه نظامی نداشت؟ بشار را برده آن جا و پناه داده، اما یک صدا در سوریه نمی‌شنوید که باید لانه جاسوسی تصرف بشه و شاه باید برگردد. چرا چنین چیزی را نمی‌بینیم؟ برای ما این اتفاق افتاده است.
به نظر من این موضوع چهار دلیل دارد یعنی به چهار دلیل این اتفاق برای ما افتاد، اما برای روس‌ها نیافتاد و درعین‌حال روس‌ها بازیگریشان هم از ما بهتر بود.
۱- اینکه بالاخره آن‌ جا زمینه‌های رشد طایفه‌گری میان شیعه و سنی، اقلیت علوی و اکثریت سنی، آن هم از نوع سلفی قوی بود. اکنون می‌گویند ایرانی‌ها شیعه بودند که آمدند این‌جا. در مورد روسیه چنین بحثی نیست. یعنی یک بحث، بحث طایفه‌گری است.
۲- یک بحث، بحث قومیتی و موضوعات عمیق عربی - فارسی در سوریه است. می‌گفتند ایرانی است. هیچ کس نمی‌آمد آغوش باز کند و ایرانیان را بپذیرد. مردم سوریه با ما رفیق نبودند، این اواخر اگر خاطرتان باشد، در جریاناتی که وارد دمشق و حوزه اطراف دمشق شده بودند، ایرانی‌ها را گهگاهی می‌دزدیدند و این‌ها را تحویل طرف مقابل می‌دادند و از خانواده‌هایشان دریافت غرامت می‌کردند. چه کسی؟ مثلا راننده تاکسی. بعد گفته بودند زوار وقتی آن‌جا می‌روند، در شهر نگردند و در همان زینبیه بمانند و در شهرهای دیگر نروند. روس‌ها چنین وضعیتی نداشتند. پس این نظام عربی، قومیتی، عربی- فارسی.
۳- موضوع سوم این که گاهی در آن‌جا روی زمین با مخالفین درگیر شدیم، در مقابله با تروریسم و داعش، ما توانستیم تا حدود زیادی در آن‌ جا کاری کنیم و اتفاقاً فضایی در آن‌جا ایجاد شد برای این‌ که ما بتوانیم کار مردمی انجام دهیم. اما از سال ۲۰۱۸ ما کمتر این روش را ادامه دادیم و در مقطعی به عنوان مقابله برای حمایت از بشار در آنجا مطرح شدیم، نه در مقابله با داعش.
۴- مواضع ما؛ اینکه اکنون حاضر نیستیم نشانه‌هایی از همکاری با دولت جدید ارائه بدهیم. فقط بلدیم تند برویم. روس‌ها چنین کاری نمی‌کنند، در صورتی‌ که هم حضورشان از ما قدیمی‌تر بوده و هم این‌ که بشار اسد را در روسیه پناه دادند و در تمام عمق حکومت بشار اسد هم حضور داشتند. بشار بدون موافقت روس‌ها یک وزیر نمی‌توانست جابه‌جا کند، اما برای ایران این‌ گونه نبود.

آینده روسیه در سوریه
ایرانی: آینده‌ روابط روسیه و سوریه به کجا می‌رود؟ به نظر من، تا الان هیچ اظهار نظر رسمی از طرف حکومت موقت سوریه مبنی بر بستن و کم کردن پایگاه‌های روسیه در سوریه نشنیده‌ایم. فکر می‌کنم پشت قصه، بالاخره یک سری توافقاتی وجود دارد اما آینده‌ روابط روسیه و سوریه به کجا می‌رود؟ تاکنون هیچ اظهار نظر رسمی از طرف حکومت موقت سوریه مبنی بر بستن و کم کردن پایگاه‌های روسیه در سوریه نشنیده‌ایم. البته برخی گروه‌ها گفتند. من فکر می‌کنم پشت قصه، بالاخره یک سری توافقاتی وجود دارد که برمی‌گردد به زمانی که دولت بشار در حال سقوط بود. هشدارهایی که به بشار داده‌اند و او همکاری کرده و ارتش را تشویق کرده که به مخالفان بپیوندد. البته خبر دقیقی نداریم ولی ظواهر نشان می‌دهد که روسیه در مقاومت نکردن ارتش سوریه نقش داشته؛ یعنی به او گفته بودند که کار تمام شده است.

در نتیجه با توجه به روابط خوب و حسنه‌ای که روس‌ها با ترکیه دارند، اولویت روسیه اصلا سوریه نیست، ولی اولویت ما مقاومت در سوریه بود. روسها درگیر اوکراین هستند. البته برایشان مهم است که در سوریه هم جایگاه و پایگاهی داشته باشند، ولی اولویتشان نیست و لذا اگر روند به سمتی برود که ترکیه در سوریه تعیین کننده باشد، بخشی از پایگاه‌هایشان حفظ خواهد شد. به ویژه پایگاه هوایی‌شان که از ابتدا هم در طرطوس بوده است. حتی در روزهای اول برخی از مردم سوریه به سمت این پایگاه‌ها حرکت کردند اما با هشدار روس‌ها بازگشتند.
منافع اروپا در سوریه

اروپا، اساساً روسیه برایش خیلی مهم نیست. نقش آنچنانی در سوریه ندارد و تعیین کننده نیست، نه این‌ که برای اروپا مهم نباشد ولی تعیین کننده نیست. فقط فرانسه است که به دلیل پیشینه تاریخی که در روابطش با سوریه داشته و بعد از اتفاقاتی که بعد از جنگ جهانی اول افتاد و در جنگ جهانی دوم هم ادامه پیدا کرد، حضوری را به صورت دائم در منطقه داشته، در لبنان داشته و در سوریه هم می‌خواهد برگردد و وضعیت خود را اعاده کند.
فرانسه همان‌طور که در لبنان تلاش کرد که کاندیدای مورد نظرش را برای ریاست جمهوری، سرکار بیاورد، در سوریه هم چنین نگاهی را دارد. به غیر از فرانسه که مایل است دخالت داشته باشد، به نظر این موضوع برای اروپا زیاد اهمیت نداشته باشد.
به عبارت دیگر آن‌ قدر که برای کشورهای همسایه و عربی و آمریکایی‌ها اهمیت دارد، اروپایی‌ها زیاد حساس نیستند، مگر این‌ که به هر حال در بحث‌های عمومی به طور مثال حقوق بشر، تروریسم و از همه مهم‌تر بحث مهاجرین است. تعداد بسیار زیادی از سوری‌ها به اروپا رفته‌اند به ویژه در آلمان تعداد آن‌ها نزدیک به ۵ تا ۶ میلیون مهاجر هستند. برای اروپا مهم است که رابطه را جوری تنظیم کند که مهاجران دوباره به کشور خودشان برگردند. البته سوریه می‌تواند بازاری برای کالاهای اروپایی باشد و حتما در بسیاری از تخصص‌های ویژه از اروپایی‌ها استفاده خواهند کرد.

جاوید قربان اوغلی:
نکته اول: به نظر من نقش کشورهایی که نام بردید، وابسته به تحولاتی است که در ۲۰۲۵ شاهد خواهیم بود. به طور مشخص نتیجه جنگ اوکراین. این موضوع نه فقط در نقش روسیه در سوریه، بلکه در جایگاه روسیه در جهان تعیین کننده خواهد بود.
نکته دوم: مساله اسرائیل است. برخلاف این‌ که ما اکنون اسرائیل را بازیگر عمده در سوریه می‌بینیم، نکته‌ای که در موضوع تهدیدها آقای مجیدی اشاره کردند، باید دید اسرائیل تا کجا می‌خواهد پیشروی کند. این رژیم نشان داده که هیچ خط قرمزی برایش وجود ندارد. حال باید دید آیا ترامپ خواهد توانست حدی برای بلندپروازی‌های نتانیاهو تعیین کند، یا نه؟
نکته سوم: موضوع بسیار مهم، خود ایران است. درست است که اکنون نقش ایران به عنوان بازیگر، قدری کمرنگ شده، اما باید دید که آیا ایران در ۲۰۲۵ به سمت مصالحه با جهان در مسائل راهبردی پیش می‌رود؟
ما دو مساله بزرگ با غرب داریم، مساله هسته‌ای و دیگری مساله خاورمیانه است. در خاورمیانه باوجود این که همه می‌گویند ایران ضربات سنگینی خورده، ولی کسی نمی‌پذیرد که ایران عقب نشینی کرده و می‌خواهد پرونده را به‌ طور استراتژیک عوض کند. به نظر من قبل از این‌ که آن‌ها در این تردید دچار بلندپروازی‌های نگران کننده شوند، ایران خود باید پیش قدم شود.

همیشه شکست‌ تحقیر نیست؛ گاهی مقدمه درس‌آموزی و پیروزی است
نکته بسیار مهمی که آقای ایرانی هم به آن اشاره کردند این است که ما باید یک بازتعریفی از راهبردهایمان در خاورمیانه داشته باشیم. به قول آقای مجیدی باید واقعیت‌های علی الارض را که اتفاق افتاده، بپذیریم.
به نظر بنده همیشه شکست‌ها تحقیر نیست؛ بلکه مقدمه درس‌آموزی و پیروزی است. اگر این وجه دوم را در نظر بگیریم، اتفاقاً برای ما راهبرد فرصت‌محور خواهد بود، حتی با اروپایی‌ها.

چرا در تحولات سوریه، روسیه کمتر از ایران آسیب دید؟

درست گفته شد، براساس قرارداد «سایکس پیکو» اصلا شامات متعلق به فرانسه بود و فرانسه تعلق خاطر عجیبی نسبت به این کشور دارد و نمی‌خواهد آن را رها کند. اشاره کردیم که فرانسوی‌ها روی عنصر فرهنگ بسیار حساس هستند و فرهنگ شامات بیشتر متاثر از فرانسه بوده است. بنابراین فرصتی است که ما با اروپایی‌ها خواهیم داشت ، حتی در آینده سوریه، نوع حمایت‌ها و نوع همکاری‌هایی که باید انجام شود.

قربان اوغلی: روسیه بدون سوریه عملا یک کشور جهان سومی، در هارتلند جهان (خاورمیانه) استنکته آخر: درباره روسیه که سرگرم جنگ در اوکراین است، باید یک یا دو نکته را در نظر بگیریم، آقای ایرانی گفتند که ترکیه برای روسیه مهم‌تر است، نمی‌دانم بر چه اساسی گفتند که ترکیه برای روسیه مهمتر است، شاید به‌خاطر مساله لوله گازی که به اروپایی‌ها می‌دهند. اما باید توجه کرد که روسیه یا اتحاد جماهیر شوروی بدون سوریه، عملاً یک کشور جهان سومی، در هارتلند جهان ( خاورمیانه) خواهد بود.

ایرنا: تغییر چهره سیاسی سوریه در وضعیت و شرایط گروه‌های مقاومت در منطقه چه تاثیری دارد؟

مجیدی: این موضوع فقط مرتبط با سوریه نیست. ما مسائلی داریم که چند مورد از آن را مثال می‌زنم. به طور مثال این که دیگر باور کرده‌ایم باید وضعیت‌های ژئوپلتیکی‌ خود را به وضعیت‌های ژئواکونومیک تبدیل کنیم. فهمیدیم که هرچقدر هم روی زمین و ژئوپولیتیک قوی باشیم، اقتصاد هم باید پیش‌بینی شود تا از آن زاویه ضربه نخوریم.

سیاست خارجی وقتی پایدار است که یک امر ملی باشد

برای مثال بازبینی دیگری که باید انجام شود این است که سیاست خارجی وقتی پایدار است که یک امر ملی باشد. یعنی در کلان سیاست‌گذاری محور مقاومت، باید یک بازبینی شود و این کار در حال انجام است.
فرض بگیرید اگر وضعیت سابق ادامه پیدا کند، مقاومت اسلامی لبنان، به جهت تجربه جنگی خودش و اتفاقات و تغییراتی که در خود حزب‌الله لبنان از حیث حذف فیزیکی افراد رخ داد، الان جناح سیاسی‌اش در مقایسه با جناح امنیتی و نظامی آن خیلی تقویت شده است. جناح سیاسی که تقویت می‌شود، اساسا انعطاف پذیری بالا می‌رود، امکان حذفش هم خیلی کم می‌شود، اما نقش آفرینی متفرط ، تک روی اش هم نسبت به اجماع و نسبت به فضای داخلی خود لبنان، به حداقل ممکن می‌رسد.
در گذشته حزب‌الله متناسب با نقشی که در کل منطقه تعیین می‌شد، در پرونده‌های مختلف، کاری به فضای داخلی لبنان نداشت و مثال معروفش هم همین سوریه بود که سیاست لبنان بی‌طرفی و دور نگه داشتن خود از بحران بود، اما حزب‌الله رویکرد خودش را داشت.

چرا در تحولات سوریه، روسیه کمتر از ایران آسیب دید؟


مجیدی: سیاست خارجی وقتی پایدار است که یک امر ملی باشد. باید در کلان سیاست‌گذاری محور مقاومت بازبینی انجام شود. هرچقدر روی زمین و ژئوپلتیک، قوی باشیم باید اقتصاد قدرتمندی هم داشت تا از آن زاویه ضربه وارد نشودمقاومت لبنان
این موضوع اکنون شاهد تغییرات اساسی خواهد بود زیرا علت داخلی پررنگی دارد و فقط بحث سوریه نیست، اما از حیث تامین لجستیک، حزب‌الله دچار چالش می‌شود، هرچند نابود نمی‌شود. زیرا ۹۰ درصد مرز سوریه و لبنان کوهستانی است. حتی حافظ اسد هم که خیلی مقتدر بود و به بیان مخالفینش خیلی دیکتاتور بود، نمی‌توانست مرزها را کنترل کند. بنابراین حزب‌الله به طور قطع دچار چالش می‌شود، اما می‌ماند.
مقاومت عراق
واقعیت این است که گروه‌های مقاومت عراق، در اساس، بیشتر کمک‌ حال سوریه بودند و سوریه یک باری روی دوششان بود، نه این‌ که از سوریه برای تقویت خودشان استفاده کنند. از این حیث اتفاقا به دلیل اینکه یک بار سنگین از روی دوششان برداشته شد، وضعشان بهتر می‌شود، اما آن قضیه که گفتم ادراک افول قدرت ایران شکل گرفته، باعث شده فشار خارجی و داخلی علیه مقاومت در داخل عراق بالا برود. این اثر مستقیم قضیه سوریه نیست، اثر غیرمستقیم است.
مقاومت یمن
وضعیت یمن هم به علت فاصله جغرافیایی و حصاری که داشت، اساساً نسبتی با سوریه نداشت. در سال ۲۰۲۱ یعنی سه سال قبل از سقوط‌ اسد، بشار سفارت انصارالله را بست و آن را به منصور هادی تحویل داد؛ اقدامی که در راستای بازگشت به جهان عرب و ارسال پیام تعامل جویی به عربستان صورت گرفت. در واقع مقاومت یمن نه حضور نظامی و نه حضور دیپلماتیک در سوریه داشت، بنابراین تحولات سوریه تغییری در وضعیت مقاومت یمن ایجاد نمی‌کند.