با نزدیک شدن به شانزدهمین ماه نسل کشی غزه، سرنوشت کودکان غزه یک تراژدی دلخراش است و یحیی تنها کسی نیست که چنین داستانهای دردناکی را به اشتراک میگذارد.
سرمازدگی و مرگ کودکان غزه بر اثر سرما در حالی اتفاق میافتد که سازمان پزشکان بدون مرز (پزشکان بدون مرز) در 2 ژانویه زنگ خطر آن را به صدا در آورد و هشدار داد که انتظار میرود نوزادان بیشتری تحت تأثیر هیپوترمی(افت دمای بدن) قرار بگیرند، The New Arab با والدینی مانند یحیی صحبت کرد تا داستانهای خود را راجع به از دست دادن فرزندانشان بشنود.
بدن سرد، مانند فریزر
در منطقه المواسی خان یونس، که تحت محاصره شدید اسرائیل قرار گرفته است، مادر یوسف احمد انور کلوب زندگیمیکند که هنگام مرگ تنها 35 روز داشت.
او شروع کرد: «یوسف سالم بود؛ من او را نه ماه حمل کردم و برایش جشن تولد نگرفتم.»
در حالی که اشک میریخت، گفت: «اون بخاطر محاصره اسرائیل جونش رو از دست داد. کنار من خوابیده بود و ما او را نزدیک خود نگه داشتیم. من خوابم برد و صبح که از خواب بیدار شدم، او یخ زده بود، انگار که در فریزر بود.»
این مادر داغدیده میگوید: «اون لباسهای کهنهای میپوشید که از یک مغازه اجناس دست دوم خریده بودم و به اندازه کافی لباس نداشت... فقط دو تا! چادر ما پارچهای بود و انگار هیچکس به این مسئله اهمیت نمیده که وضعیت ما اینطوریه»
ما فقط چند پتو داریم و من بچههایم را دور خودم جمع میکنم تا آنها را گرم نگهدارم. سه تا بچه دارم - دو دختر و یک پسر به جز یوسف.
مادر در ناامیدی خود اعتراف کرد که یوسف در چادری مرده است که نه برای زمستان مناسب بود و نه تابستان، چرا که این چادر فقط از پارچه و نایلون پاره ساخته شده بود.
فریاد بیصدا
مادر سیله الفصیح در منطقه المواسی خان یونس ساکن است و فرزند دو ساله او نیز مانند یوسف از دنیا رفت.ناریمان الفصیح، مادر 35 ساله سیله میگوید که برای گرم کردن یک خانواده پنج نفره فقط سه پتوی نازک داشت که باید با آن خودش، شوهرش و فرزندان دو و چهارسالهاش به نامهای نیهاد و رایان را گرم کند که البته کافی نبود.
ناریمان گفت که حوالی ساعت 4 صبح برای شیر دادن به سیلا بیدار و متوجه شد که هیچ واکنشی نشان نمیدهد. او به یاد میآورد که پوست بدن سیلا آبی شده بود و از دهان و بینیاش خون میآمد.
ناریمان توضیح داد که او و همسرش سریعا سیلا را به بیمارستان ناصر رساندند، اما پزشکان تایید کردند که او بر اثر سکته قلبی ناشی از سرمای شدید جان خود را از دست داده است.
پدر سیلا به نیو عرب گفت:« قبلا وجود دخترم مرا تشویق میکرد که ادامه دهم، اما اکنون، پس از دست دادن او، احساس
میکنم تمام امیدم از بین رفته است. بخشی از وجودم را از دست دادهام، بخشی که هرگز قابل بازگشت نیست.»
«در هرج و مرج و ویرانی، غم من فریادی است بی صدا، درد پدری که گرانبهاترین داراییاش را از دست داده است.»
پدر سیلا با اشاره به نسلکشی اسرائیل توضیح داد که آنها اکنون روی شن و ماسه در چادری میخوابند که برای زندگی مناسب نیست، زندگی آنها اسفبار است و او نمیتواند فرزندانش را به دلیل تخریب مداوم و جابجایی مکرر آنها سیر کند.
پوست و لبهای آبی
تنها چند کیلومتر دورتر از والدین یوسف و سیلا در خان یونس، پدر و مادر عایشه عدنان القصص زندگی میکنند که او هم به علت یخزدگی جان خود را از دست داده است.صبح روز 20 دسامبر، عدنان 24 ساله و همسرش رعنا با فریاد از خواب بیدار شدند. «با فریادهای همسرم از خواب بیدار شدم. عدنان گفت: دختر ما بیحرکت بود، پوست و لبهایش آبی شده بود، مثل یخ.»
عدنان با بیان وقایع آن صبح توضیح داد که خانوادهاش مجبور شده بودند منطقه شیخ ناصر در شرق خان یونس را ترک کنند و در یک چادر آسیب دیده در نزدیکی ساحل در المواسی زندگی کنند. همانطور که عدنان توصیف کرد، دمای یخبندان در چادر غیرقابل تحمل بود و پس از انتقال سریع عایشه به بیمارستان ناصر، به او گفتند که مدتی است که در اثر سرما فوت کرده است.
عدنان و همسرش نیز مانند پدر سیلا که مرگ دخترش را نتیجه محاصره و نسلکشی اسرائیل میدانست، نگرانیهای خود را درباره آینده ابراز کردند. او گفت: «ما تشک یا پتو به اندازه کافی نداریم. چهار فرزند من فقط با دو پتو و روی دو تشک میخوابند. هیچ لباس گرمی وجود ندارد و حتی اگر هم بود توان خرید آن را نداشتم.»
در پناه مرگ، از بمب تا سرما
در مرکز غزه، یحیی، پدر و شوهر خانواده البتران با نیوعرب در مورد از دست دادن دوقلوهایش جمعه و علی صحبت کردند.یحیی به اشتراک گذاشت: «ما ابتدا جمعه را که تنها 20 روز داشت از دست دادیم و اندکی بعد برادرش علی پس از بستری شدن در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان در بیمارستان شهدای الاقصی در دیرالبلح از دنیا رفت.»
او اضافه کرد که این دوقلوها در هشت ماهگی نابهنگام به دنیا آمدند و مادرشان را در معرض خطر قرار دادند - درست همانطور که بسیاری از زنان باردار در طول نسلکشی اسرائیل با این مسئله مواجه شدهاند.
یحیی به همراه همسرش در ادامه توضیح داد که پس از تولد دوقلوها، به دلیل تخریب بیمارستانها و کمبود تجهیزات پزشکی ناشی از حملات اسرائیل، آنها به رغم نیاز نتوانستند در NICU (مراقبتهای ویژه نوزادان) بمانند.
یحیی گفت :«نسلکشی، بیمارستانها و بخشهای مراقبت از نوزادان را ویران کرده و ما از کمکهای پزشکی مورد نیاز فرزندانمان محرومیم».
یحیی با یادآوری آن شرایط وخیم گفت: من به همراه فرزندانم و مادر معلولم از شمال خارج شدم و از بمب و مرگ فرار کردم تا با مرگ دیگری از سرما و گرسنگی روبرو شوم.
یحیی با بیان این مطلب توضیح داد که برای گرم کردن نوزادان فقط یک وسیله الکتریکی(ظاهرا پتوی الکتریکی) به آنها داده شد که فقط سه ساعت کار میکرد.
یحیی گفت: «هنگامی که دستگاه شارژ میشد، تنها سه ساعت دوام میآورد. من این زمان را به طور مساوی تقسیم کردم - یک ساعت و نیم برای علی و یک ساعت و نیم برای جمعه.»
به دنبال نسلکشی اسرائیل و به دلیل قطع برق در غزه، یحیی مجبور شد برای شارژ دستگاه به بیمارستان برود. او در این مورد گفت: «ما از گرسنگی رنج میبردیم و مادرشان شیری نداشت تا به آنها بدهد. من از محمولههای کمکی شیر تهیه کردم و به آنها غذا میدادم و از آنجایی که گاز نداشتیم، آنها را روی آتش گرم میکردم.»
متأسفانه علیرغم تلاشهای این پدر، سرما فرزندش را گرفت. یحیی صبح روزی را که متوجه وضعیت جمعه شد، توضیح داد: «دیدم صورتش سرد است و متوجه شدیم باتری دستگاه تمام شده است. با اینکه او را در پتویی که از همسایه گرفته بودم پیچیده بودم اما آن پتو توانایی حفظ گرمای بدن او را نداشت و دمای بدنش مثل یخ بود.»
پس از رساندن بچهها به بیمارستان، دکتر جمعه را دید و به یحیی گفت: «متاسفم او فوت کرده» و با وجود اینکه برادر علی، در دستگاه گرمایشی قرار گرفت، او نیز روز بعد درگذشت.
یحیی که اکنون به دنبال حمایت و محافظت از فرزندان بازمانده خود است، شرایط فعلیاش را اینگونه توضیح داد: «ما نمیتوانیم غذای خوب یا سالم پیدا کنیم. خوششانسیم که فقط تکههای نان را با چای میخوریم.»
وی افزود: یکی از فرزندانم روزانه تکههای نایلون، مقوا و پلاستیک را از زبالهها جمعآوری میکند تا برای روشن کردن آتش از آن استفاده کنیم.
وضعیت سالمندان
هنگام صحبت با خانوادهها، داستانهایی از مرگ سالمندانی شنیدیم که به دلیل محاصره و نسلکشی اسرائیل در این هوای سرد جان خود را از دست داده بودند.عفاف الخطیب پنجاه و پنج ساله نیز در چادری در المواسی خان یونس درگذشت.
مهند، برادرزاده او در گفتگو با نیوعرب گفت: «عمهام نهمین شهید در میان آوارگان غزه بود که به دلیل سرمای شدید هوا جان خود را از دست داد» او افزود که عفاف چندین بار به دلیل حملات مداوم اسرائیل به غزه آواره شده است.
به گفته مهند، عفاف زمستان سال گذشته به دلیل عفونت ناشی از آب آلوده باران ، یکی از اعضای بدن(دست یا پا) خود را از دست داد.
اگرچه او دو هفته پیش یک اندام مصنوعی(دست یا پا) دریافت کرد، اما نتوانست از دمای انجمادی که به چادرش نفوذ کرده بود جان سالم به در ببرد.
تا ساعت 1 بامداد، وضعیت عفاف بدتر شد و با وجود اینکه سریعاً به بیمارستان منتقل شد، به دلیل بیماری کلیوی و کمبود وسایل دیالیز ناشی از محاصره، قبل از درمان فوت کرد.
اگرچه مهند، عفاف را از دست داده است اما خاطرات او یادآور دردی است که در غزه متحمل شدند.
به نظر میرسد که با ادامه کاهش دما در ماههای آینده شاهد رنج شدیدتر و داستانهای دلخراشتری باشیم.
منبع:
https://www.newarab.com/features/gazas-families-expose-horrors-frozen-babies-amid-genocide