به گزارش مفدا، اولین قسمت از مجموعه کافه شعر عقیق،
این قسمت: همای-رحمت
تهیه کننده و کارگردان: منصوره الهامی فر، زهرا استخر
تصویر بردار و تدوین گر و نورپرداز: علی اصغر مصدقی
شاعر: شهریار
خوانش: فهیمه سعیدی
با هندزفری بشنوید
با تشکر از مجموعه کتاب خانه مرکزی دانشگاه
خانم ها فانی و خسروجردی و آقایان قنبری و صادقی
به زودی شمارههای بعدی این مجموعه منتشر خواهد شد.
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه همارا
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من بخدا قسم خدا را
بخدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سرچشمه بقا را
مگر ای سَحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین درخانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیرتست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند بعالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها سپردم همه سوزدل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چو نای هردم ز نو ای شوق او دم
که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
"شهریار،مناجات نامه