شناسهٔ خبر: 70818238 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

نگاهی گذرا به حضور مربیان خارجی موفق و ناموفق در فوتبال ایران - بخش اول

اینها را نمی‌خواهیم به یاد آوریم!

نام بردن از تمامی مربیانی که فوتبال ایران حضور آنها را تجربه کرده است قطعاً مجال، زمان وفضای زیادی می‌طلبد، بنابراین برآن شدیم هر چند کوتاه نگاهی گذرا به عملکرد دو دسته موفق و ناموفق مربیان خارجی فوتبال ایران بیندازیم، به طور حتم سیاهه مربیان ناموفق خارجی فوتبال بسیار بلندو بالاتر از مربیان موفق است ولی حضور برخی چهره‌های نام‌آشنا و با کارنامه در بین مربیان ناموفق خارجی فوتبال ایران آنها را متمایز‌تر از بقیه می‌کند. 

صاحب‌خبر -
جوان آنلاین: از روزی که ادموند مایوفسکی اتریشی- لهستانی به درخواست علی کنی، رئیس فدراسیون فوتبال ایران در سال ۱۳۳۵ با هدف باز شدن دروازه‌های علم اروپا به روی فوتبال ایران پا به ایران گذاشت، مربیان خارجی زیادی به ایران آمدند؛ مربیانی که همه با همین هدف آمدند، اما فقط تعداد معدودی از آنها نام‌شان در فوتبال ایران ماندگار شد و اکثر قریب به اتفاق آنها نه تنها چیزی به فوتبال ایران اضافه نکردند که باعث پسرفت آن هم شدند. بدون تردید نمی‌توان از نقش تأثیرگذار مربیان بزرگی، چون رایکوف، اوفارل و آلن راجرز در قبل از انقلاب و مربیانی، چون استانکو و برانکو بعد از انقلاب بر فوتبال ایران به سادگی گذشت، اما در این میان نباید از انبوه مربیانی هم که به اسم خارجی وارد ایران شدند، اما هیچ آورده‌ای نداشتند به سادگی گذشت. 
نام بردن از تمامی مربیانی که فوتبال ایران حضور آنها را تجربه کرده است قطعاً مجال، زمان وفضای زیادی می‌طلبد، بنابراین برآن شدیم هر چند کوتاه نگاهی گذرا به عملکرد دو دسته موفق و ناموفق مربیان خارجی فوتبال ایران بیندازیم، به طور حتم سیاهه مربیان ناموفق خارجی فوتبال بسیار بلندو بالاتر از مربیان موفق است ولی حضور برخی چهره‌های نام‌آشنا و با کارنامه در بین مربیان ناموفق خارجی فوتبال ایران آنها را متمایز‌تر از بقیه می‌کند. 
آنچه در پی می‌آید نگاهی به عملکرد ۱۰ مربی خارجی نامدار و البته ناموفق فوتبال ایران است که با وجود تمام هدف‌هایی که برای خود و فوتبال ایران ترسیم کرده بودند، نتوانستند راه به جایی ببرند و با شکست فوتبال ایران را ترک کردند؛ نام‌هایی که فوتبال ایران و خیل عظیم هواداران آن هیچ‌گاه آنها را به خاطر نمی‌سپارند. 
 
به ایویچ بد کردیم!
بعد از صعود تاریخی به جام‌جهانی ۱۹۹۸ و حماسه ملبورن، رئیس وقت فدراسیون فوتبال تصمیمی عجیب گرفت؛ ویه‌را سرمربی‌ای که هدایت تیم‌ملی در بازی با استرالیا را برعهده داشت از سمتش برکنار شد و تومیسلاو ایویچ روی نیمکت ایران نشست؛ اتفاقی عجیب که هیچ‌کس انتظارش را نداشت. گذشت زمان نه تنها دلیل آمدن ایویچ به ایران را توجیه نکرد بلکه نحوه برکناری او اوضاع را وخیم‌تر هم کرد. مرد کروات با سابقه سرمربیگری پاریسن‌ژرمن و رئال‌مادرید خیال می‌کرد قبول مسئولیت هدایت ایران در جام‌جهانی کارنامه‌اش را قوی‌تر از گذشته می‌کند، با وجود این با اتفاقات پشت‌پرده، خیلی زود زیر پای ایویچ خالی شد و او در اوج ناراحتی و با دلشکستگی از ایران رفت. مهم‌ترین انتقادی که به مذاق بازیکنان آن دوره خوش نیامد، نارضایتی ایویچ از عملکرد ضعیف و پراشتباه ملی‌پوشان در سیستم دفاعی بود. تورنمنت چهارجانبه هنگ‌کنگ (بهمن ۱۳۷۶) اولین حضور رسمی ایویچ روی نیمکت تیم‌ملی ما بود و پیروزی بر شیلی در ضربات پنالتی در آن دوره به دست آمد. عید سال ۱۳۷۷ همان اتفاق عجیب رقم خورد؛ باخت ۷ بر یک به آس‌رم در بازی دوستانه به اخراج ایویچ منجر شد. در تصمیم شبانه جلال طالبی، سرمربی جدید ایران شد و در بازی دوستانه بعدی با اینترمیلان، ایران ۴ بر یک به پیروزی رسید. در مورد نقش بازیکنان در شکست سنگین به رم و علت برکناری ایویچ و روی کار آمدن طالبی هنوز هم حرف و حدیث‌های زیادی مطرح است، اما اصل ماجرا این است که حسرت سرمربیگری در جام جهانی فرانسه تا ابد به دل ایویچ ماند. سرمربی سابق ایران در تیرماه سال ۱۳۹۰ در سن ۷۷ سالگی درگذشت. 
 
شومن محبوب، اما ناکام
هرچند در به سرانجام رساندن پروژه صعود فوتبال ایران به جام جهانی ۲۰۰۲ ناکام بود، اما نمی‌توان منکر محبوبیتش در فوتبال ایران شد. شاید، چون میروسلاو بلاژویچ یک شومن عالی بود. اولین بار نامش زمانی روی جلد روزنامه‌های ورزشی ایران رفت که گفت اگر یوگسلاوی در نخستین بازی مرحله گروهی مقابل ایران پیروز شود، یک توپ فوتبال را می‌بلعد. دو سال بعد از این ستایش، مدیران فوتبال ایران در مهرآباد به استقبال بلاژ رفتند و سرنوشت تیمی را که با طالبی در جام ملت‌های ۲۰۰۰ با مشکلات فنی و درون تیمی مواجه شده بود، دست مرد کرواتی سپردند که تیمش در جام‌جهانی ۱۳۹۸ مقاومت جانانه‌ای مقابل خروس‌ها داشت و آلمان‌ها را با سه گل شکست داده بود و همین، امید ایران برای حضور دوباره در جام‌جهانی را با این مربی افزایش می‌داد. بلاژ تغییرات قابل توجهی در فوتبال ایران ایجاد کرد که از جمله آن پایان دادن به انحصار سرخابی‌های پایتخت در تیم‌ملی بود و شرایط را برای رشد نفراتی، چون رحمان رضایی و میرزاپور مهیا کرد. در مقدماتی جام‌جهانی، اما ایران در گروهی دشوار به عربستان، تایلند، عراق و بحرین خورد، هر چند ایران عربستانی را که مرتبه قبل مانع صعود مستقیم ایران شده بود در خانه شکست داد و در ریاض متوقف کرد و در مصاف با دیگر تیم‌ها نیز نتایجی که باید گرفت، اما تساوی بدون گل در تهران و باخت در منامه به بحرین کار را پیچیده کرد و از آنجا که تنها یک تیم شانس صعود مستقیم داشت، کار به دوبلین کشید، اما دوبیلن ملبورن نشد تا بلاژ به مربی ناموفقی در ایران تبدیل شود. 
 
جنتلمن قالتاق!
سیاه‌ترین پرونده مربیان خارجی فوتبال ایران متعلق به ویلموتس است؛ مرد بلژیکی که سال ۲۰۱۹ با عقد قراردادی پرسر و صدا سکان هدایت تیم‌ملی فوتبال ایران را به دست گرفت، اما حتی برای عقد قرارداد خود نیز زحمت حضور در ایران را نداد و مسئولان فوتبال کشور به حضورش شرفیاب شدند! مربی‌ای که تاج، رئیس وقت فدراسیون فوتبال او را مردی نجیب می‌خواند و از قراردادش تحت عنوان قراردادی خوب یاد می‌کرد، اما طولی نکشید که قرارداد این مربی به ننگین‌ترین قرارداد فوتبال ایران تبدیل و با عنوان بدتر از ترکمنچای از آن یاد شد. او درست بعد از ناکامی در صعود به جام‌جهانی ۲۰۱۸ با ساحل عاج به ایران آمد، اما تنها شش بار روی نیمکت تیم‌ملی فوتبال ایران نشست. او کارش را با برد پرگل مقابل سوریه و تساوی برابر کره‌جنوبی در دو دیدار تدارکاتی آغاز کرد، سپس به دو پیروزی مقابل حریفان ساده‌ای، چون هنگ‌کنگ و کامبوج در انتخابی جام‌جهانی دست یافت، اما این پایان برد‌های او با ایران بود چراکه در ادامه مقابل بحرین و عراق متحمل شکست شد، آن هم با نمایشی ضعیف و بدون برنامه که انتقاد‌های زیادی را به دنبال داشت، به طوری که بعد از شش ماه اخراج شد! اخراجی که هزینه هنگفتی روی دست فوتبال ایران گذاشت. رقمی حدود ۵ میلیون‌و ۴۰۰ هزار یورو یا به عبارتی دیگر روزی ۸/۵ میلیارد تومان بابت تنها شش ماه و حضور در تنها شش بازی که نه تنها سودی برای فوتبال ایران نداشت که صعود آن به جام جهانی را نیز نیازمند معجزه کرد!
 
پرحاشیه مثل ساپینتو
بدون شک پرحاشیه‌ترین مربی خارجی که تاکنون روی نیمکت استقلال نشسته کسی نیست جز ریکاردو ساپینتو! مربی پرتغالی خودش هم فکر نمی‌کرد بعد از رفتن فرهاد مجیدی، هدایت مدافع عنوان قهرمانی را به دست بگیرد، ولی اتفاقات جوری رقم خورد که برخلاف شایعه انتخاب جانشین ایرانی برای فرهاد، ساپینتو از پرتغال به ایران بیاید و سر از استقلال دربیاورد. حضور مرد پرحاشیه تنها یک فصل طول کشید و به رغم عملکرد خوب تیم در دوران او، استقلال با هدایت ساپینتو هم قهرمانی لیگ‌برتر را از کف داد و هم جام‌حذفی را. تیم هجومی ساپینتو ۵۲ گل در فصل ۱۴۰۲-۱۴۰۱ به ثمر رساند، اما حواشی داخلی باعث شد در آخرین لحظه استقلال به جای قهرمانی سوم لیگ شود. اخلاق تند، رفتار‌های پرخاشگرانه و غیرحرفه‌ای مرد پرتغالی کنار زمین در آن فصل زبانزد بود و ساپینتو با جنجال آفرینی کنار زمین، برای داوران چاره‌ای نمی‌گذاشت جز اخراج. در فینال جام‌حذفی بااینکه همه چیز به نفع آبی‌ها بود، اما اظهارنظرات عجیب سرمربی علیه بیرانوند دروازه‌بان وقت پرسپولیس و همچنین حاشیه‌سازی و اخراج در دقایق پایانی بازی، جام را از چنگ استقلال درآورد و تقدیم رقیب سنتی کرد. تنها دستاورد این مربی خارجی ثبت اولین قهرمانی سوپرجام برای استقلال بود؛ آبی‌ها به لطف قهرمانی با فرهاد مجیدی در هشتمین فینال سوپرجام مقابل نساجی به میدان رفتند و با یک گل جشن قهرمانی به راه انداختند. باتوجه به حواشی زیاد و ناکامی استقلال در کسب دو جام دیگر همکاری باشگاه با ساپینتو پس از اتمام فصل به پایان رسید و عجیب اینکه متن خداحافظی مرد پرحاشیه بازهم پر بود از نیش و کنایه. 
 
ناکامی در پرسپولیس
یورگن گده، مربی آلمانی در فوتبال ایران هدایت چند تیم را برعهده داشته است، از پرسپولیس گرفته تا کشاورز و شهیدقندی و همچنین تیم امید. او هنوز هم برای هواداران نامی آشناست و بااینکه از زمان حضورش در فوتبال ما سال‌ها می‌گذرد ولی همچنان وی را به‌عنوان یکی از مربیان خارجی ناکام در پرسپولیس می‌شناسند. گده در سال ۱۳۷۳ به‌عنوان سرمربی تیم کشاورز پایش به ایران باز شد ولی عابدینی رئیس وقت فدراسیون مسئولیت تیم امید را به او سپرد. آقای رئیس وقتی مدیرعامل پرسپولیس شد، مرد آلمانی را روی نیمکت سرخپوشان نشاند، اما برخلاف انتظارات عملکرد ضعیف تیم پس از ۱۱ بازی به صدور حکم اخراج یورگن گده منجر شد. این مربی در سال ۱۳۷۷ دوباره به ایران برگشت و این‌بار سر از تیم‌ملی درآورد؛ دستیاری منصور پورحیدری در تیم‌ملی سمت جدید گده بود. قبول هدایت شهیدقندی یزد مسئولیت بعدی‌اش بود ولی یورگن گده در حفظ این تیم در لیگ‌برتر ناکام ماند، به همین‌خاطر عذرش را خواستند. چند سال بعد گده در اقدامی عجیب به جمع استقلالی‌ها اضافه و به عنوان مربی تمرین‌دهنده آبی‌ها در زمان پرویز مظلومی انتخاب شد! او در تیم‌های ذوب‌آهن و آلومینیوم هرمزگان نیز دستیار بود و دیگر هیچ‌وقت فرصت سرمربیگری در فوتبال ما را پیدا نکرد. در روزمه کاری یورگن گده هیچ موردی مهم‌تر از سکانداری پرسپولیس به چشم نمی‌خورد. بااینکه سرمربیگری تیم امید مسئولیت کمی نبوده است، اما نفر اول نیمکت قرمز‌ها بودن برایش اهمیتی دوچندان داشت، منتها نتوانست از عهده این مسئولیت مهم برآید و خیلی زود جایش را به دیگری داد. 
 
توشاک و حسرت موفقیت 
 تراکتورسازی یک مالک متمول دارد که برای به خدمت گرفتن بازیکن یا مربی خارجی مدنظرش با کمبود مالی مواجه نیست و حاضر است برای آنها هزینه هنگفتی پرداخت کند. در سال ۱۳۹۷ بود که پرشور‌ها پای اولین مربی ولزی را به فوتبال کشورمان باز کردند؛ جان توشاک انتخابی بود با کارنامه بسیار موفق و سوابقی درخشان که هیچ انتقادی به او وارد نبود. تنها مشکل اینجا بود که سرمربی جدید سابقه حضور در فوتبال ایران را نداشت. همین بی‌تجربگی کار دستش داد و عمر فعالیتش در تبریز بیش از سه ماه نشد. کمتر کسی خیال می‌کرد لیورپولی سابق و مربی‌ای که با رئال مادرید فاتح لالیگا شده به یک باره تصمیم تیم ایرانی را بپذیرد. اولش همه چیز خوب به نظر می‌رسید و مرد ولزی امیدوار بود با قرمز‌ها موفقیت‌های زیادی کسب کند. عقد قرارداد سه ساله نشان می‌داد طرفین امید زیادی به روز‌های خوب داشتند، ولی گذشت زمان ثابت کرد فوتبال ما توانایی پس زدن بهترین مربیان خارجی را نیز دارد. درواقع تراکتورسازان از ابتدای فصل روی قهرمانی جام‌حذفی حساب کرده بودند، اما باخت به نفت آبادان حذفی زودهنگام را برای‌شان رقم زد. در آن بازی کذایی توشاک از اینکه محمد تقوی دستیارش در وقت‌های اضافه به داخل زمین رفت و با بازیکنان صحبت کرد به شدت عصبانی شد. درگیری اشکان دژاگه با سرمربی ولزی نیز سروصدای زیادی به پا کرد. مجموعه‌ای از این حواشی باعث شد بلافاصله بعد از باخت به نفت، توشاک تبریز را به مقصد استانبول ترک کند. این مربی طی هفت بازی فقط دو بار طعم برد را با تراکتور چشید. 
 
بازنده گران‌قیمت
گاریدو با پرونده‌ای نه چندان قابل دفاع سر از پرسپولیس درآورد. دو قهرمانی جام کنفدراسیون آفریقا در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸، یک قهرمانی در سوپر جام مصر در ۲۰۱۴ و یک قهرمانی در جام حذفی مراکش در سال ۲۰۱۷؛ قهرمانی‌هایی که آخرین آن حداقل هفت سال قبل از نشستن روی نیمکت پرسپولیس به دست آمده بود. در واقع مرد برزیلی حتی خودش هم تصورنمی‌کرد بعد از عملکرد نه‌چندان قابل دفاعی که در الاتحاد الجزایر داشته است، بتواند سر از پرسپولیس درآورد، آن هم با رقم قابل توجه ۸۰۰ هزار دلاری. 
گاریدو هرگز نتوانست ارتباط خوبی با سکو‌ها برقرار کند و همواره مورد انتقاد بود. شاید به این دلیل که او هرگز مشکلات قابل توجه خط حمله تیمش را نپذیرفت و در هر بازی ترکیب را تغییر می‌داد؛ مسئله‌ای که در بازی‌های نخست عجیب نبود، اما طولی نکشید که مشخص شد این تاکتیک سرمربی برزیلی است؛ تاکتیکی که اجازه هماهنگی تیم را نمی‌داد. در واقع تیم او نه زیبا بازی و نه نتایجی را که باید کسب می‌کرد، به طوری که بار‌ها و بار‌ها سکو‌ها خواهان اخراج او شدند و دست آخر درویش ناچار به شنیدن صدای هوادارانی شد که نگران سرنوشت مدافع عنوان قهرمانی بودند. گاریدو از ۲۰ بازی تنها ۹ برد و پنج تساوی کسب کرد و در شش بازی برابر الاهلی عربستان و السد قطر در لیگ نخبگان و استقلال خوزستان، نساجی، سپاهان و مس‌رفسنجان در لیگ بازنده بود که این آخری دست آخر سند اخراجش را صادر کرد تا سر از لیبی درآورد، اما تنها با ۳۶ هزار دلار!
 
خاطرات تلخ لیتبارسکی 
مربیان آلمانی زیادی در فوتبال ایران مسئولیت داشته‌اند، یکی از آنها پیر لیتبارسکی است که اتفاقاً با خاطراتی تلخ، ترک زودهنگام کشورمان را تجربه کرد. قهرمانی سایپا در فصل ۱۳۸۶-۱۳۸۵ انتظارات از این تیم خودروساز را بالا برد، به ویژه که پس از آن علی دایی، سرمربی موفق این تیم به‌عنوان سرمربی تیم‌ملی انتخاب شد، البته نارنجی‌پوشان فصل بعدی 
(۱۳۸۷-۱۳۸۶) از دوران اوج خود فاصله گرفتند و مدیران باشگاه برای نجات تیم استفاده از سرمربی خارجی را در دستور کار قرار دادند، انتخاب لیتبارسکی نیز دقیقاً به همین علت بود. مربی آلمان در سال ۱۳۸۷ به تهران آمد تا نفر اول نیمکت سایپا لقب بگیرد، منتها زودتر از آنچه تصورش را می‌کرد با سایپا به بن‌بست رسید. اولین حریف این تیم در فصل هشتم پرسپولیس بود که با یک گل نارنجی‌ها را شکست داد. روز‌های تلخ لیتبارسکی با همین روند تداوم یافت و این مربی تنها در هفت بازی هدایت سایپا را برعهده داشت. ثبت چهار شکست، دو تساوی و فقط یک پیروزی برای مدیران باشگاهی راهی باقی نگذاشت جز برکناری لیتبارسکی. او که خودش هم از شرایطش در سایپا ناراضی بود، قبل از برکناری به حالت قهر تهران را ترک کرد و منتظر اخراجش باقی ماند. از برکناری این مربی نه تنها کسی ناراحت نشد بلکه حتی دایی در آن زمان ادعا کرد لیتبارسکی دلش نمی‌خواسته سایپا نتیجه بگیرد! روز‌های سخت مربی شناخته‌شده در بدترین حالت ممکن به پایان رسید و پس از آن دیگر گذرش حتی به آسیا هم نیفتاد، چه برسد به فوتبال ایران. 
 
ساحر مصر
یکی از ناکام‌ترین مربیان خارجی فوتبال ایران بی‌هیچ تردیدی مانوئل ژوزه بود؛ مربی پرتغالی‌ای که رویانیان برای پرسپولیس لقمه گرفت. ژوزه، ملقب به ساحر مصر با کارنامه‌ای درخشان و سر و صدای زیاد به پرسپولیس آمد، اما عمر حضورش در فوتبال ایران به یک نیم‌فصل هم نرسید و به واسطه نتایج ضعیف از سوی مدیرعامل وقت پرسپولیس کنار گذاشته شد، ولی به شکلی کاملاً غیراصولی، بعد‌ها کار دست پرسپولیس داد و خسارتی هنگفت به سرخپوشان تحمیل کرد. ژوزه تیم پرستاره ۱۳۹۱ را به دست گرفت؛ تیمی که به زعم بسیاری شانس قهرمانی را داشت، اما پرسپولیس مردپرتغالی از ۱۷ مسابقه تنها پنج برد، شش تساوی و شش باخت کسب کرد تا رویانیان تصمیم به تبعید او به تیم‌های پایه بگیرد. مدیرعامل سرخپوشان، اما هرگز تصورش را هم نمی‌کرد این مربی با دوربین برسرتمرین حاضر شود و از تمامی رفتاری که با او می‌شود فیلمبرداری کند و با مدارک مستند و محکمی راهی فیفا شود، دست آخر نیز پرسپولیس باوجود تلاش بسیار برای عدم‌پرداخت بدهی این مربی، ناچار به پرداخت رقمی حدود ۹ میلیارد تومان در دی ماه ۱۳۹۶ شد تا گرشاسبی، مدیرعامل وقت پرسپولیس در خصوص شاهکار رویانیان بگوید ژوزه در خانه نشسته و هنوز از پرسپولیس پول می‌گیرد!
 
کروات پرکار، اما ناموفق 
وینگو بگوویچ، جزو نخستین مربیان کرواتی بود که وارد فوتبال ایران شد. او کار خود را در فوتبال ایران از سال ۱۹۹۹ با فولاد خوزستان آغاز کرد و بعد از چهار سال حضور مداوم در جمع سرخپوشان خوزستانی، هدایت پرسپولیس را به دست گرفت. درست در سومین سال حرفه‌ای‌شدن فوتبال ایران بود که بگوویچ از خوزستان راهی تهران شد و شروعی طوفانی با پرسپولیس داشت، به طوری که پگاه و فجر سپاسی را با نتایج پرگل (۸ و ۵) شکست داد تا بسیاری در همان ابتدای راه پرسپولیس وینگو را نخستین شانس قهرمانی بدانند، اما شروع طوفانی مرد کروات نیمکت سرخپوشان با پایانی تلخ همراه بود و پرسپولیس با ایستادن روی سکوی پنجم به کار خود خاتمه داد. وینگو بعد از ناکامی در پرسپولیس، یک سالی راهی فوتبال امارات شد و سپس دوباره به فوتبال ایران برگشت و به کارش در تیم‌های پگاه گیلان، امید ایران، پاس همدان، آلومینیوم هرمزگان، مس رفسنجان، مس کرمان، گل‌گهر و شاهین شهرداری بوشهر ادامه داد، اما هرگز طعم موفقیتی که باید را در فوتبال ایران نچشید. بگوویچ سال ۲۰۱۳ بار دیگر به پرسپولیس بازگشت، اما این بار به عنوان دستیار و خیلی زود راهی رفسنجان شد تا کارش را با مس ادامه دهد. وینگو که تقریباً از سال ۱۹۹۹ وارد ایران شد و همچنان در فوتبال ایران مشغول کار است، تسلط کاملی به زبان فارسی دارد و شاید همین مسئله باعث شد هرگز فکر کوچ از فوتبال ایران به سرش نزند و همچنان یکی از مربیان خارجی حاضر در فوتبال ایران است.