شناسهٔ خبر: 70808896 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: بسیج نیوز | لینک خبر

برادر شهید امدادگر لرستانی در گفتگو با خبرگزاری بسیج لرستان؛

تنها آرزویم این است رهبر را از نزدیک ببینم

بردار شهید سید نصراله موسوی از امدادگر لرستان که کمر ش از داغ برادر شکسته بود با بغض در گلو و اشک در چشم گفت: تنها آرزویم این است رهبر را از نزدیک ببینم.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری بسیج لرستان، یادواره شهدای امداد گر لرستان با حضور رئیس هلال احمر کشور و سردار فتحیان در سالن جهاد کشاورزی خرم آباد برگزار شد پس از پایان این یادواره همه در حال ترک سالن یادواره بودند من بعنوان نفرات آخر از سالن خارج شدم آمدم داخل  محوطه اداره جهاد کشاورزی، آقایی را دیدم  که با قاب عکس از شهیدی در دست، در گوشه‌ای از محوطه ایستاده بود و حالش منقلب، اشک در چشمانش جمع شده بود و بغضی در گلو داشت که هر لحظه ممکن بود بشکند.

جلوتر رفتم و به او نزدیک شدم بر حسب ادب  به او سلام کردم و حالش را پرسیدم گفتم حال و احوالتون چطوره، از او پرسیدم  قاب عکسی که در دست شما است با شما چه نسبتی دارد؟ چشمانش را به من دوخت و با صدایی لرزان گفت: برادرم هست گفتم اسمش کیست؟ پاسخ داد سید نصراله او در سال ۶۱ به عنوان امدادگر به جبهه اعزام شده بود و خودم آن زمان سرباز بودم. در آن لحظه، احساس کردم که بار سنگینی بر دوش اوست.

از او خواستم تا از اخلاق برادرش به ما بگوید. او با بغضی که در گلو داشت، سکوت کرد و تنها گفت: خیلی برادرم خوبی بود.این جمله ساده، اما پر از احساس، نشان‌دهنده عمق محبت و ارادت او به برادرش بود.

پرسیدم زمانی که خبر شهادت برادر را شنیدی چه احساسی داشتید؟ ناگهان چهره‌اش در هم شکست و اشک‌هایش سرازیر شد. با صدایی شکسته گفت:  وقتی برادر از دست دادم کمرم شکست این جمله من را یاد برادری انداخت  که در صحرای کربلا بی برادر آب ننوشید و در رکاب برادرش جانانه جنگید و در مقابل ظالمین ایستاد و تا آخرین نفس پشت برادرش را خالی نکرد و آن برادر کسی نبود جز حضرت عباس برادر امام حسین علیه السلام و با  این جمله  برادر شهید، قلبم آکنده  از غم شد و واقعاً فرو ریختم. 

او با حال گریان ادامه داد: اینها راه خودشان را انتخاب کردند و رفتند و ما مانده ا یم. در آن لحظه، احساس کردم که این برادر شهید، بار غم و فراق را به دوش می‌کشد و یادآور فداکاری و ایثار برادرش است.

با صدای آرام و اشک‌های جاری، گفت: ما از مردم و مسئولین هیچ انتظار نداریم، فقط به حرف رهبر گوش بدهند. این جمله، نشان‌دهنده ایمان و اعتقاد عمیق او به آرمان‌های انقلاب و رهبری بود.

وقتی از او درباره آرزویش پرسیدم، آهی کشید و دوباره بغض کرد. با چشمانی پر از اشک گفت: دوست دارم که حضرت آقا را از نزدیک ببینم. این آرزو، نشان‌دهنده عشق و ارادت او به رهبری بود و اینکه هنوز هم دلش برای آرمان‌های برادرش می‌تپد.

سید موسوی، برادر شهید امدادگر، با بیان احساسات عمیقش، یادآور فداکاری و ایثار شهدای گرانقدر بود و نشان داد که یاد و خاطره آنان هنوز در دل خانواده‌هایشان زنده است. این لحظات، تصویری از عشق و فداکاری را در ذهنم حک کرد که هرگز فراموش نخواهد شد.

گفتگو: کبری دریکوند 

انتهای پیام /