به گزارش ایسنا، روز پدر یعنی روز تکیهگاههای زندگی، روزی برای قدردانی از زحمات آنهایی که کم نگذاشتند، آرامش و عشقی که هر کدام از ما در زندگی داریم بخاطر وجود پدران و مادرانی دلسوز، فداکار و زحمتکش است.
وقتی واژه پدر را بر زبانمان جاری میکنیم دلمان قرصتر میشود، چون در کنارمان هستند و همین که دست روی شانهمان میگذارند، با قوت مسیر را بدون دلهره و ترس پیش میرویم، چه خوب است قدردان آنها باشیم و به وجودشان افتخار کنیم.
امروز به بهانه روز پدر قصد داشتم پای صحبتهای فرزندان شهدا بنشینم، اما موفق نشدم. حال پای درد و دل یا اینکه بهتر بگویم پای صحبتهای دختری نشستم که امروز کارآفرین شده و دلیل موفقیتش را همراهی پدری دلسوز و مهربان میداند.
الهام این گونه تعریف میکند: تا دوران مدرسه هر روز دست در دست پدر به مدرسه میرفتم، اگر روزی تنها و یا با دوستانم به مدرسه میرفتم انگار آن روز یک چیزی کم داشتم و ناراحت میشدم.
او میگوید: دوران مدرسه سپری شد و وارد دانشگاه شدم، حتی آن روزها هم پدرم مرا تا دانشگاه همراهی میکرد چون خواسته خودم بود و از وجودش در کنارم احساس آرامش میکردم، با وجود اینکه به نوعی با حرفهایش به من میفهماند که خانم شدی و تنهایی از عهده کارهای خودت برمیآیی، حتی یادم نمیرود کوچکترین کار را با مشورت پدرم انجام میدادم، چون از مشورت با بزرگترم پشیمان نمیشدم.
الهام ادامه داد: دوران چهار ساله دانشگاه تمام شد و من تصمیم گرفتم با کمک خانواده شغلی کوچک و مرتبط با رشته تحصیلیام راه بیندازم، تشویق خانواده بیشتر مرا راغب به این کار کرد، هر روز که جلو میرفتم و یک گام تا رسیدن بر میداشتم پدر را پشت سرم میدیدم، شاید همین باعث شد من با اشتیاق جلوتر بروم.
او میگوید: روزی که همه کارها و رفت و آمدها برای مجوز تمام شد، تازه اول راه بودم هنوز تا رسیدن به آنچه که میخواستم مانده بود، در این راه بیشترین زحمت را پدرم برایم کشید، پدری که فقط آرزویش موفقیتم بود، من هم هر کاری میکردم برای این بود که پدر و مادرم را خوشحال کنم، از دوران بچگی تا آن سالها هر چه بودم و شدم بخاطر وجود خانواده بود، خانوادهای که راهنمای من بودند و اگر جایی اشتباهی داشتم درس عبرتی میشد که دیگر آن را تکرار نکنم، البته همیشه بهترینها رقم نمیخورد و بین راه پستی و بلندی زیاد بود، اما وجود کسی که تو را تشویق میکند همه اینها هموار میشود.
این کارآفرین بیان میکند: اکنون ۱۵ سال از آن روزها میگذرد، اما هیچگاه روزهای خوب و بد که اکثرا روزهای خوب بوده را فراموش نمیکنم، اگرچه امروز یک کارآفرین و خیاط هستم، به دلیل حمایتهای خانواده است، مخصوصا وسط راه که گاهی ناامید میشدم و پدر و مادرم همراه و پا به پای من پیش میآمدند تا خیاط ماهر شوم، خدا را شکر میکنم پدری دارم که اهمیت زیادی برایمان قائل است، این را بگویم تنها نباید پدر پولدار یا پزشک و مهندس داشته باشیم، همین که شغل آبرومند داشته باشد، راهنمای خوبی باشد و سایهاش بالای سرمان باشد برایمان کافی است.
او میگوید: پدری که معلم زندگیم بوده و با وجود اینکه ازدواج کردهام و در کنار همسرم احساس آرامش میکنم، اما از مشورتها و راهنماییهای پدرم غافل نمیشوم، امروز به خود میبالم که افرادی در کنارم هستند که هیچگاه مانعم نشدند و هر راهی را انتخاب کردم تنها تشویقم کردند و من هم مشتاقتر میشدم که ایدهای که در ذهنم داشتم را انجام دهم، امروز به وجود خانوادهام به خصوص پدرم که عاشقانه در کنارم بود تا بدون ترس و جسورانه راه را ادامه دهم و به آنچه میخواهم برسم.
الهام بیان میکند: اگر بار دیگر متولد شوم هیچ گاه از قرار گرفتن در این خانواده پشیمان نمیشوم، هر چه بوده قطعا خیر و صلاحم دیده شده و باعث موفقیتم شده است، شاید اگر بیگدار به آب میزدم در جایگاه امروزم نبودم.
او میگوید: چه خوب است قدردان معلمان زندگی خود باشیم که هیچوقت اجازه نداد کمبودها را احساس کنیم و هر چه در توان داشت دریغ نکرد، پس حتی با یک شاخه گل میتوان آنها را خوشحال کرد، همین که آنها را نرنجانیم بهترین هدیه برای آنهاست، یاد ندارم روز پدر بوده و حتی یک شاخه گل نخریده باشم، به هر نوعی پدرم را خوشحال کردم و همیشه گفته موفقیت تو بهترین هدیه برای ماست، همین که دختری موفق، جسور، کنجکاو دارم، خوشحالم و نتیجه تربییتم را میبینم، اگر بخواهم دلیل موفقیتم را بگویم دعای پدرم بوده که قطعا بیتاثیر نبوده است، با این حال هر چه بوسه نثار دستان پرمهر پدران کنیم باز هم کم است.
او میگوید: پدر یعنی عشق، یعنی دوست، یعنی همراه و همپا، بهترین معلم و راهنما، روزی که میلاد امیرالمومنین علی (ع) است و نامگذاری آن به نام روز پدر بیتاثیر نیست، امامی که معلم عالم است و رفتار آنها هم برگرفته از این امام بزرگوار است.
انتهای پیام