شناسهٔ خبر: 70807757 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جماران | لینک خبر

یادداشت/

منطق سیاست قدرت ترامپ در گرینلند

نخستین قسمت از معمای آمریکایی در گرینلند را باید چین دانست؛ «مسأله چین» مهم­ترین معمای آمریکا در گرینلند است. اما چرا مسأله چین را می ­توان مهم­ترین نگرانی و معمای آمریکا در شمال دانست. «نگاهی به نگرانی­ های قدرت­های غربی نسبت به حضور چین در این منطقه موید این موضوع است. اگرچه در دوره جنگ سرد، محور شمال از رقابت دو بلوک مصون ماند، اما تغییرات ژئوپلیتیک در این منطقه می ­تواند این محور را متأثر ساخته و توازن قدرت در سیستم را بر هم زند.

صاحب‌خبر -

پایگاه خبری جماران: رضا رحمتی، عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی سینا و کارشناس مسائل اسکاندیناوی در یادداشتی برای جماران نوشت:

این برای چندمین بار است که ترامپ صحبت از خرید گرینلند می­ کند. اما علت اهمیت گرینلند چیست و علت حساسیت ترامپ نسبت به گرینلند چیست؟ اینکه در سال­های اخیر گرینلند بر سر زبان­هاست، وابسته به تغییرات اقلیمی و آب شدن یخ­ها قطب شمال داشته است. تغییرات سبب از بین رفتن توده­های عظیم یخ در قطب و باز شدن کریدورهای آبی در دهه­های آینده خواهد شد؛ موضوعی که می­تواند آینده ترانزیت و اقتصاد سیاسی بین­المللی را متاثر کند.

گرینلند که روزگاری جزیره­ای کم سکنه از دانمارک بود (گرینلند همینک نزدیک 56 هزار سکنه دارد)، به سبب منابع سرشار که با تغییرات اقلیمی خود را نمایان می­سازد، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار شده است. از نظر حاکمیت سیاسی گرینلند متعلق به پادشاهی دانمارک است و این دو تلاش کرده­اند یک وحدت و همبستگی هویتی را حفظ کنند. اگرچه با اهمیت یافتن این بزرگترین جزیره یخی دنیا، حساسیت­های دو طرف نسبت به یکدیگر بیشتر شده و سیاستمداران گرینلند از اینکه دانمارک دائما به دنبال استفاده از مزیت­های گرینلند بدون در نظر گرفتن منافع گرینلند بوده ­اند، شکایت داشته­اند، و به مرور گرینلند اهمیت خود را به عنوان بخشی از حاکمیت دانمارک از دست داده و از جزیره­ای کم سکنه متعلق به دانمارک تبدیل به مهم­ترین مسئله در محور شمال شده و «محور شمال را به منطقه مناقشه و منازعه در سیستم بین ­الملل تبدیل کرده و زیرنظم­ های بازدارندگی و موازنه قوا را در این منطقه فعال کرده است[1]».

 

منطق سیاست قدرت در رفتار آمریکا

این پنجمین بار است که ایالات متحده درخواست خرید گرینلند را مطرح می­ کند، نخستین درخواست ایالات متحده برای خرید گرینلند به اواخر قرن نوزدهم بر می­گردد. بنابراین، موضوع خرید گرینلند موضوع جدیدی نیست. اما تلاقی آن با پیشنهاد اتحاد با کانادا و انضمام کانال پاناما سبب شده است که خرید گرینلند موضوعی توسعه ­طلبانه برداشت شده و منبعث از رتوریک آمریکایی تعبیر شود. در خصوص ایالات متحده بایستی ابتدا به سابقه حضور نظامی واشنگتن در گرینلند اشاره کرد، موضوعی که با توجه به نگاه منفی گرینلندی­ها نسبت به مطامع توسعه ­طلبانه آمریکایی­ها در گرینلند، همواره مورد اعتراض ساکنان بومی گرینلند قرار گرفته است. برای علم نسبت به خواسته­ های دونالد ترامپ باید معماهای ایالات متحده در گرینلند را بررسی کنیم.

به ترتیب مهم­ترین معماهای ایالات متحده نسبت به گرینلند عبارتند از «مسأله چین»، مسأله «منافع آینده»، «کانون ژئوپلیتیک جدید»، «تسلط بر کریدورهای انرژی» و ... .

 

1.ممانعت از حضور چین در شمال

نخستین قسمت از معمای آمریکایی در گرینلند را باید چین دانست؛ «مسأله چین» مهم­ترین معمای آمریکا در گرینلند است. اما چرا مسأله چین را می ­توان مهم­ترین نگرانی و معمای آمریکا در شمال دانست. «نگاهی به نگرانی­ های قدرت­های غربی نسبت به حضور چین در این منطقه موید این موضوع است. اگرچه در دوره جنگ سرد، محور شمال از رقابت دو بلوک مصون ماند، اما تغییرات ژئوپلیتیک در این منطقه می ­تواند این محور را متأثر ساخته و توازن قدرت در سیستم را بر هم زند.

از جمله این تغییرات می ­­توان به تغییرات جغرافیای فیزیکی، تغییرات اقلیمی و نهایتاً تغییرات جمعیتی اشاره کرد». ایالات متحده از نفوذ چین در شمال (نوردیک) بسیار نگران است و این موضوع را با منافع فراآتلانتیکی خود در تضاد می­داند. بنابراین تلاش می­کند مسیرهای تجاری رسیدن چین به شمال را مسدود کرده و شرایطی را فراهم کند که چین در شمال تبدیل به موضوعی امنیتی، و نه یکی از اطراف رابطه با نوردیک ­ها شود. بعد از مذاکرات بسیار فشرده بین چین و دانمارک برای احداث فرودگاه­ها در گرینلند توسط چین و با سرمایه ­گذاری این کشور، در سال 2018 ایالات متحده تمام تلاش خود را کرد تا دانمارک را متقاعد کند که مجوز ساخت فرودگاه­های گرینلند توسط چین را باطل کند.

 

3. اهمیت ژئواستراتژیک گرینلند برای ایالات متحده

دوره شکوفایی گرینلند از نظر منطق سیاست قدرت آمریکایی را باید دوره جنگ سرد دانست. «در این دوره به دلیل اهمیت سیاسی و استراتژیک شمالگان، اگرچه این منطقه (به لحاظ تئوریک) حاشیه ژئوپلیتیک یا بیرونی (نسبت به هارتلند مکیندر و متعاقباً جریان اصلی ژئوپلیتیک) بود، اما اهمیت استراتژیک خود را به دلیل استقرار ناوگان دریایی شمالی شوروی، استقرار زیردریایی­های با قابلیت حمل موشک­های هسته­ای شوروی، و محوریت دسترسی  اصلی سلاح ­های استراتژیک از شرق به غرب و نهایتاً استقرار سیستم­های راداری مهم ایالات متحده حفظ کرد[2]». اهمیت گرینلند برای ایالات متحده در این دوره در نوسان بین اهمیت اقتصادی یا ژئواکونومیک و امنیتی یا ژئواستراتژیک بود. به تدریج و با نفوذ چین در این منطقه، وزنه مسائل امنیتی بر اقتصادی سنگینی کرد.

نخستین مسأله توجیه کننده تلاش آمریکا برای تقویت حضور در گرینلند را باید موضوعی ژئواستراتژیک دانست. رویکرد ایالات متحده نسبت به شمال تغییر کرده و ابعاد امنیتی آن بر ابعاد دیگر تسلط پیدا کرده است. در راستای این تغییر رویکرد ایالات متحده به گرینلند رویکرد «تقویت نیروهای نظامی بدیل» در منطقه نوردیک توسط ایالات متحده خصوصا تقویت نیروی دفاعی ایسلند، یکی از مهمترین عواملی است که ایالات متحده با استفاده از آن قدرت موازنه­گر برای دانمارک در منطقه شمالگان ایجاد کرد و این نیروی دفاعی را تبدیل به چتر امنیتی و دفاعی برای حراست از سیاست های آتلانتیک­ گرایانه ایالات متحده و پی­گیری سیاست­های نظامی در شمالگان کرد.

علی­رغم این سیاست­ ها، در شرایط کنونی نیز ایالات متحده به نیروهای دفاعی و پایگاه­های نظامی و هوایی موجود در منطقه خصوصا در گرینلند به­عنوان پایگاه­های بی ­بدیل نظامی و استراتژیک خود می­نگرد. ایالات متحده نه تنها به پایگاه­های خود رویکردی نظامی دارد، بلکه به گرینلند و ایسلند نیز با رهیافت ژئوپلیتیک و افق نظامی می­ نگرد. آخرین فصل چنین برداشتی را می ­توان انعقاد موافقت­نامه پایگاه­ها بین ایالات متحده و گرینلند در سال 2005 عنوان کرد.

«از نظر ژئواستراتژیک نیز گرینلند زیر نفوذ «افق نظامی» ایالات متحده باقی می­ماند و ایالات متحده امنیت این منطقه را تضمین خواهد کرد. اگرچه عضویت ناتو راه­حل مناسبت ­تری برای دانمارک و گرینلند است، اما دانمارک به راحتی نمی­تواند گرینلند را بدون حضور ایالات متحده تصویرسازی کند. « علی­رغم تمایل ایالات متحده به استقلال گرینلند، اما بیم اینکه گرینلند در فردای بعد از استقلال کامل، سیاست «دنباله­روی» چین را پی­گیری کند، سبب شده است تا ایالات متحده از حاکمیت دانمارک بر گرینلند حمایت کند. این حمایت در جریان جنگ دوم جهانی و جنگ سرد چند هدف را پی­گیری می ­کرد.

نخست، اولین هدف ایالات متحده، سیاست مهار کانادا، بود. با اعمال حاکمیت دانمارک بر گرینلند، کانادا از تشکیل محور جدید در شمال محروم می­شد. دوم، دانمارک با گرینلند، بهتر می­توانست محور آتلانتیک ایالات متحده را تقویت کند. سوم، اعمال حاکمیت دانمارک بر گرینلند این امکان را برای ایالات متحده فراهم می­کرد تا از گرینلند به عنوان یک پایگاه مهم نظامی استفاده کند، موضوعی که در سال 1951 با انعقاد موافقت نامه ­ای در خصوص تأسیس پایگاه توله می ­توان آن را مشاهده کرد (این امضا تا سال 1986 موثر بود[3]). اگرچه بعد از استقرار پایگاه توله، گرینلند، به­جای قرار گرفتن در افق اقتصادی، در افق نظامی جای گرفت.

با این حال همین موضوع تاوان سنگین ایجاد فاصله بین ساکنان بومی گرینلند با ایالات متحده را داشته است. همانقدر که این سیاست ایالات متحده، آمریکا را از ساکنان محلی دور کرد، برعکس با تمایل زائدالوصف دانمارک همراه بود. ایالات متحده در دوره جنگ سرد دانمارک را بدون پرداخت کرونی تبدیل به هاب ژئوپلیتیک منطقه شمالگان کرده بود و از هر مسئولیتی در حوزه اروپای کانتیننتال محروم کرده بود و همه این­ها «به لطف داشتن گرینلند» بود[4]».

 

3. تسلط بر کریدورهای انرژی

تا قبل از سال 1982 که ایالات متحده اهمیت ژئواستراتژیک گرینلند را فزونی بخشید و با تغییرات در پایگاه هوایی توله از یک پایگاه هوایی به یک پایگاه راداری، موازنه قدرت در شمالگان را به نفع خود تغییر داد، گرینلند اهمیتی انرژیک برای ایالات متحده داشت. بدین معنا که مسائل مربوط به انرژی و اهمیت آب شدن یخ­های قطب، ذخایر نفتی و گازی به همراه معادن سنگ آهن، اورانیوم، نیکل، روی و... در گرینلند بیشتر از مسائل ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک بود. اما به مرور و با تبدیل شدن ابعاد امنیتی به عنوان معیار اصلی قدرت در شمالگان، اهمیت دفاعی و نظامی این منطقه برای ایالات متحده بیشتر شد. این البته بدین معنا نیز نیست که گرینلند اهمیت ژئواکونومیک خود را از دست داده است. اهمیت ژئواکونومیک با شروع بحران بحران انرژی در جهان و تلاش برای تسلط بر شریان­های انرژی هر روز پراهمیت تر می شود.

 

[1]. رحمتی, رضا . (1399). گرینلند؛ «هات‌اسپات ژئوپلیتیک» جدید. مطالعات راهبردی سیاست بین الملل4(7), 111-141.

 

[2] THE GREENLAND GOLD RUSH Promise and Pitfalls of Greenland’s Energy and Mineral Resources

[3] Agreement between the United States and of America and Denmark Amending and Supplementing the Agreement of April 27, 1951, U.S.-Den., 6 August 2004, United States Treaties and Other International Acts Series (T.I.A.S.) 04-806.

[4]. رحمتی, رضا . (1399). گرینلند؛ «هات‌اسپات ژئوپلیتیک» جدید. مطالعات راهبردی سیاست بین الملل4(7), 111-141.

اخبار مرتبط

ایزدی، آخرین سفیر ایران در شوروی: اسرائیل بدون حمایت آمریکا بدون ظرفیت و توان است/ تعاملات ایران با روسیه نباید مانع بهبود روابط با آمریکا یا اروپا شود/ حتی در شرایط اضطرار، نباید بیش‌ از حد به روسیه متکی شویم

گزارشی از تیرگی روابط آمریکا و چین/ آیا بایدن راه ترامپ را ادامه می دهد؟

هشدار رهبر جمهوریخواهان کنگره به ترامپ؛ خروج از افغانستان و عراق نماد تحقیر آمریکاست!

قاضی فدرال دستور ترامپ در مورد تیک تاک را لغو کرد

جنگ 30 ساله ای که ترامپ استارتش را زد

انتهای پیام