شناسهٔ خبر: 70806108 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

سروده‌های حجت‌الاسلام سید روح‌الله موید به مناسبت ولادت امام علی (ع)؛

آرزویم بُود وصال علی

حجت‌الاسلام «سید روح‌الله مؤید» از شعرای آئینی استان خراسان رضوی، در سروده‌های جدید خود به مدح مولای متقیان امام علی علیه‌السلام پرداخته است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از خراسان رضوی، حجت‌الاسلام‌والمسلمین «سید روح‌الله مؤید» از شعرای آئینی استان خراسان رضوی؛ به مناسبت فرارسیدن ولادت امیرالمومنین علی علیه‌السلام در نوسروده‌های خود به توصیف آن حضرت با زبان نظم پرداخته است.

شعر خوب است پر بها باشد

شعر یعنی ردیف و وزن و خیال

شعر یعنی پُلی به راه وصال

شعر یعنی نَمی ز علم لَدُن

فاعلاتن مفاعلن فعلن

شعر یعنی توازنی پُر شور

قالبی از صفا و صدق و شعور

شعر خوب است پر بها باشد

مدحت آل مصطفی باشد

شعر اگر شعر اهل‌بیت شود

شاعرش دعبل و کمیت شود

شعر اگر شعر اهل‌بیت شود

تیر غیب است و «اِذْ رَمَیت» شود

شعر اگر شعر اهل‌بیت شود

بیت در بیت شاه‌بیت شود

شعر اگر شعر اهل‌بیت شود

بیت آن در بهشت بیت شود

شعر اگر بی‌علی بیان گردد

حیف وقتی که صرف آن گردد

شده وقت ولادت خورشید

مادری با وجاهت خورشید

زهره‌ای با نجابت خورشید

آمد از کوچه‌ی عفاف و حیا

در حریم قداست خورشید

دامن کعبه را گرفته و گفت:

شده وقت ولادت خورشید

تا درخشید و در میان آمد

نام خورشید و صحبت خورشید

کعبه لرزید و دست و پا گم کرد

از شکوه و جلالت خورشید

وَ قدم زد به خانه‌ی معبود

مادری با شرافت خورشید

جبرئیل از بهشت آمد و گفت:

خیر مقدم به حضرت خورشید

بی‌خبر بود آسمان حتی

چند روزی ز حالت خورشید

تا سه روز آفتاب در دل داشت

آرزوی زیارت خورشید

عاقبت لب گشود کعبه و گفت:

ماجرای ولادت خورشید

از حرم آمد آفتاب به دست

مادرِ راستْ قامت خورشید

سجده می‌کرد حق تعالی را

شد تماشا عبادت خورشید

قبله را سوی کعبه آورده است

این سه روزه اقامت خورشید

«اَفلَحَ المُؤمِنون» قرائت کرد

سال‌ها قبل بعثت خورشید

یار و سردار و جان احمد اوست

نائبِ بر حق محمد اوست

«سرّ مستور» جلوه‌گر شده است

«رِقّ منشور» جلوه‌گر شده است

دُرّ توحید از صدف آمد

کاشف سرّ «لَو کَشَف» آمد

نور چشم و دل ابوطالب

همه‌ی حاصل ابوطالب

زاده‌ی بی‌نظیر بنت اسد

پسر شیر و شیر بنت اسد

اولین قاری کتابُ‌الله

بابِ علم نبیّ و بابُ‌الله

مادر دهر اعتراف کند

مثلِ او «لَم یَلد و لَم یولد»

آرزویم بُود وصال علی

هرکس یاعلی مدد خوانده

قل هوالله را اَحد خوانده

نام حیدر به سینه حک باشد

گفت احمد، علی محک باشد

با ولای امامتی معصوم

راه ازچاه می‌شود معلوم

اسم اعظم دمِ شبانه‌ی اوست

«برخیا» ریزه‌خوار خانه‌ی اوست

آن که معنا کند دلیری را

نچشیده است طعم سیری را

با نبی سعی در صفا کرده

جان خود نذرِ مصطفی کرده

ذوالفقار است ابروی اخمش

جان به قربان آن نود زخمش

آن زمانی که حضرت توحید

از «اَلَسْتُ بِرَبّکُم» پرسید

همگی یک صدا بلی گفتیم

صده و ده بار یاعلی گفتیم ...

امر شد قم فقط علی برخاست

بی‌تکلّم فقط علی برخاست

روی دست نبی به خم غدیر

با تبسم فقط علی برخاست

از دل ظلمت جهالت‌ها

مثل انجم فقط علی برخاست

بار اول فقط علی برخاست

بار دوم فقط علی برخاست

باز هم گفت مصطفی اما

بار سوم فقط علی برخاست

مثل شیری که زخمی جنگ است

پُر تلاطم فقط علی برخاست

رَجَزی راکه «عَبدُوَد» می‌خواند

به تهاجم فقط علی برخاست

تا که خوابید گرد و خاک نبرد

آی مردم فقط علی برخاست

دم شمشیر را به خون می‌سفت

«سَمَّتْ اُمّي بِحَیدَرَه» می‌گفت

آرزویم بُود وصال علی

نرود از سرم خیال علی

کعبه و مروه و صفا و مقام

در طواف اند گرد خال علی

حق به معراج بُرد احمد را

تا نشانش دهد کمال علی

اسدالله کارزار علی است

شیر بنت اسد حلال علی

هم دم آفتاب و همسر ماه

وه از این بخت و خوش به‌حال علی

بده آقا جواب سائل را

که شده بر شما حواله علی

فازَ کَلبٌ لِحُب کهفییّن

کَیف اَشقی لحُب آلِ علی

یاعلی ای امیر دوران‌ها

ای سرافرازی مسلمان‌ها

در جهان کیست یاعلی جز تو

لایق «لافتی» و «مَن کُنتُ»

من اسیر تَهجُدتت شده‌ام

عبد ایاک نَعبدُت شده‌ام

یاعلی من گدای دیرینم

من یتیم و اسیر و مسکینم

من کجا مِدحَت امیر نفوس

که «علیٌ بِذاته مَمسوس»

انتهای پیام/