شناسهٔ خبر: 70801545 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

بررسی فضائل امیرالمؤمنین(ع) در گفت‌وگوی قدس با حجت‌الاسلام حسینی قمی/ امام علی(ع) به حقوق بشر معنا بخشید

ما در طول تاریخ افراد زاهد بسیار داشته‌ایم اما اینکه کسی در رأس حکومت و اوج قدرت و شجاعت بوده و حلم و زهد داشته باشد، بسیار معدود و کم‌نظیر بوده است و جای حرف بسیار دارد.

صاحب‌خبر -

شاید برای آن‌ها که علی‌بن ابی‌طالب(ع) امیرالمؤمنینِ شیعیان را نمی‌شناسند و با جلوه‌های رحمت آن وجود مقدس آشنایی ندارند، این همه عشق و ارادت بی‌پایان و بی‌مثال معنا نداشته باشد، اما مروری کوتاه بر برخی از ابعاد زندگی ایشان کافی است تا این افراد هم مرید حضرت بوتراب(ع) شوند. به مناسبت فرارسیدن سالروز ولادت امام علی(ع) و در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی قمی، استاد حوزه و کارشناس مذهبی به برخی از فضائل مولای متقیان(ع) پرداخته‌ایم.

فلسفه این همه فضائلی که نه فقط شیعیان بلکه همه آزادگان و آزاداندیشان عالم برای وجود مقدس امیرالمؤمنین علی(ع) بیان می‌کنند، چیست؟ آیا برای این فضائل پشتوانه‌های معتبر در اختیار داریم؟

شاید یکی از بهترین پاسخ‌ها به چرایی این همه فضیلت، حدیثی است که مرحوم شیخ صدوق، شیخ طوسی و دیگر علمای برجسته همه از پیامبر(ص) نقل کرده‌اند که به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «علی جان! به خدا قسم اگر نگران نبودم که گروهی از مردم درباره عظمت تو سخنی بگویند مثل سخنی که مسیحیان درباره عیسی(ع) گفتند و او را خدا خواندند، فضائلی از تو می‌گفتم که از هیچ مسیری و بر هیچ گروهی عبور نکنی مگر آنکه مردم، خاک پای تو و زیادی آب وضوی تو را برای شفا برمی‌داشتند». این روایت از دو وجه اهمیت ویژه دارد؛ یکی آنکه پرده‌ای هر چند به اجمال از حقیقت و عظمت وجودی مولای متقیان(ع) برمی‌دارد و دیگر آنکه این عظمت به‌قدری است که حتی رسول خدا(ص) هم همه اسرار را درباره امام علی(ع) بیان نکرده‌اند و ما صرفاً به اندازه قطره‌ای از این اقیانوسِ عبودیت، معنویت و معرفت می‌دانیم.

نه فقط به عنوان امام معصوم بلکه به عنوان خلیفه مسلمین، هم شیعیان و هم اهل سنت برای امیرالمؤمنین(ع) شأنی متفاوت قائل هستند، دلیل این تمایز و تفاوت در فضائل چیست و چه جلوه‌هایی دارد؟

اندیشمندان و بزرگان در طول تاریخ فراوان درباره فضائل امیرالمؤمنین علی(ع) سخن گفته‌اند، اما صفی‌الدین حلی، از شاگردان محقق حلی درباره ایشان شعری دارد که واقعاً ماندگار و بی‌مثال است، دو بیت نخست آن شاید جامع‌ترین ابیات باشد، وقتی می‌گوید: «یا علی! شما صفات متضاد دارید و برای همین بی‌نظرید (جمع اضداد)...» این حقیقتی محض و جذاب در سیره علوی است که ایشان همه ابزار و زمینه‌های اعمال قدرت و کسب ثروت و امثال آن را داشتند اما هرگز از آن‌ها برای خود استفاده‌ای نکردند. ما در طول تاریخ افراد زاهد بسیار داشته‌ایم اما اینکه کسی در رأس حکومت و اوج قدرت و شجاعت بوده و حلم و زهد داشته باشد، بسیار معدود و کم‌نظیر بوده است و جای حرف بسیار دارد. امیرالمؤمنین(ع) در مقابل قاسطین، ناکثین و مارقین در اوج شجاعت بودند و شمشیر می‌کشیدند و در مقابل فقرا و مستضعفان در عین فقر و تنگدستی، اهل جود و بخشش بودند.

بنابر نقل تاریخ، امیرالمؤمنین(ع) اگرچه خلیفه مسلمین بودند اما در عین زهد و بی‌رغبتی به دنیا حکومت می‌کردند. روزی که ایشان پس از ۲۵ سال خانه‌نشینی و با هجوم مردم، خلافت را پذیرفتند، یکی از اصحاب حضرت(ع) به نام صعصعة بن صوهان در مسجد خطاب به مولای متقیان(ع) گفت: علی جان! خلافت را پذیرفتی و خلافت را بالا بردی در حالی که خلافت محتاج تو بود و تو محتاج آن نبودی...! چنین شأن و مرتبتی برای کسی جز امیرالمؤمنین(ع) ممکن نیست و این‌طور نبوده که کسی بتواند به خلافت شأن و وزن ببخشد.

در مقایسه با ادعاهای حقوق بشری و عهدنامه‌های امروزی که درصدد تأمین این حقوق هستند، آموزه‌های علوی و میراث روایی و سیره ایشان چه راه‌هایی را پیش پای ما می‌گذارند؟ ‌

جرج جرداق، اندیشمند مسیحی کتابی دارد به نام «علی(ع) صدای عدالت انسانی» و در جلدهای متعدد این کتاب به فرازهای مختلفی از فضائل علوی می‌پردازد. برای مثال میان عهدنامه‌ها و خطبه‌های امام علی(ع) با اعلامیه حقوق بشر مقایسه و به چهار تفاوت بنیادین آن‌ها اشاره می‌کند. وی تک تک بندهای این اعلامیه را با نامه‌های حضرت(ع) به فرمانداران و کارگزاران مقایسه و در پایان جمع‌بندی می‌کند و می‌گوید میان این‌ها فرق‌های اساسی است. نخست آنکه امیرالمؤمنین(ع) هزارو ۴۰۰ سال پیش این حقوق را برای بشریت نوشتند و شما امروز چنین کرده‌اید؛ باید توجه داشت حقوق بشر در تک تک فرازهای حیات بابرکت امام علی(ع) حتی در لحظه شهادت ایشان نمود داشت؛ چنان که حضرت(ع) در بستر شهادت و حتی نسبت به قاتل خود توصیه کرده و به فرزندانشان فرمودند: «اگر زنده ماندم، خود می‌دانم چه کنم و اگر ببخشم بهتر و وسیله قرب من به خداست...».

جرداق مسیحی درباره تفاوت دوم می‌گوید: امیرمؤمنان(ع) در نگارش این نامه‌ها و عهدنامه‌ها و بیان و تذکر حقوق انسانی، یکه و تنها بودند اما شما همه افکار و اندیشمندان جهان را برای تنظیم این اعلامیه جمع کردید. تفاوت سوم آنکه امیرالمؤمنین(ع) به آنچه نوشتند و ابلاغ می‌کردند تا پای جان اعتقاد و التزام عملی داشتند، اما شما چه؟ بارها شنیده‌ایم که حضرت امیر(ع) فرمودند: «اگر کسی از شنیدن خبر کشیدنِ خلخال از پای زن یهود از غصه جان دهد، گزاف نیست» ایشان چنین اعتقاد و عملی به آنچه می‌گفتند، داشتند اما مدعیان امروزیِ حقوق بشر، خود کوچک‌ترین پایبندی به این حقوق ندارند.

اشاره داشتید به زهد عظیم امیرالمؤمنین(ع) در عین اینکه حاکمیت و خلافت را در اختیار داشتند، یعنی زندگی حضرت(ع) پیش و پس از خلافت هیچ تغییری نکرد؟

زهد، شاه‌بیت سیره امیرالمؤمنین(ع) به عنوان خلیفه مسلمین بود، ایشان می‌فرمودند: «روز اول حکومت، خوب است و لذت دارد ولی در آخر جدا شدن از آن سخت است». ایشان به قدری ساده‌زیست و به دور از تجملات حاکمیتی بودند که ابن ابی‌الحدید از علمای سنی‌مذهب درباره ایشان آورده است: «روزی که علی بن ابی‌طالب(ع) به خلافت رسید از همه اموال خزانه که در دستش بود، تنها شیرینی‌ای که مصرف می‌کرد خرما بود و تنها لباسی که بر تن می‌کرد، کرباس!». وی در شرح نهج‌البلاغه می‌نویسد: «امیرالمؤمنین(ع) همه اموال را تقسیم و بیت‌المال را جارو می‌کرد و بعد نماز می‌خواند و وقتی به طلاها نگاه می‌کرد، می‌فرمود: شما نمی‌توانید علی را فریب بدهید. یک شب بودجه‌ای به بیت‌المال رسید و حضرت(ع) فرمودند: «الان آن را تقسیم کنید»، گفتند: فردا این کار را انجام دهیم. امام علی(ع) فرمودند: «آیا شما تضمین می‌دهید که فردا علی زنده باشد؟» ایشان در همه حال در فکر تحقق عدالت و ادای حقوق مردم بودند. اما هرگز درصدد بهره‌مندی شخصی از بیت‌المال برنیامدند و زهد بر همه شئون زندگی‌شان حاکم بود. در نهج‌البلاغه حضرت(ع) است که فرمودند: «من از دنیای شما دو لباس و دو قرص نان دارم» و نیز نقل است که ایشان روزی خرما خوردند و بعد مقداری آب نوشیدند. به شکم خود دست زدند و فرمودند: «دور باد از رحمت خدا کسی که با چند خرما شکمش سیر می‌شود ولی باز خودش را اهل جهنم می‌کند». نگاه مولا به زندگی و بهره‌مندی از دنیا اینچنین بود که البته ما با آن بسیار فاصله داریم و خود امام(ع) هم می‌فرمایند شما نمی‌توانید مثل من باشید.

امیرالمؤمنین(ع) از نظر پاسخ به سؤالات و گره‌گشایی‌های علمی در جامعه چطور رفتار می‌کردند و چقدر محل رجوع خلفا، صحابه و مردم بودند؟

بنابر گزارش‌های تاریخ و احادیث و روایات، امیرمؤمنان(ع) عالم‌ترینِ مردم بودند و می‌فرمودند: «از هر چه می‌خواهید بپرسید، من راه‌های آسمان را از راه‌های زمین بهتر می‌دانم». سؤالی نبود که از ایشان بپرسند و حضرت(ع) در جواب آن مانده باشند، ایشان خود قسم می‌خوردند: «وقتی من در محضر پیامبر(ص) بودم دو حالت داشت، یا من سؤال می‌کردم و پیامبر(ص) جواب می‌دادند و یا من سکوت می‌کردم و ایشان شروع می‌کردند». امیرالمؤمنین(ع) محل رجوع و سؤال خلفا نیز بودند، چنان‌که از سعید بن مصیب نقل است خلیفه دوم می‌گفت: به خدا پناه می‌برم که مشکلی برای ما پیش بیاید و علی بن ابی‌طالب(ع) نباشد و به فریاد ما نرسد! و مردم مدینه نیز درباره ایشان می‌گفتند: در مورد چه کسی حرف می‌زنید؟ اعلم مردم علی بن ابی‌طالب(ع) است. حضرت(ع) برای آنکه فرصت بهره‌مندی مردم از علمشان از دست نرود، می‌فرمودند: «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» هر چه می‌خواهید از من بپرسید پیش از آنکه من را از دست بدهید.

خبرنگار: آمنه مستقیمی