جهانیشدن با دگرگون کردن شرایط و تخریب منابع سنتی هویت، فرآیند هویتسازی را در جهان کنونی با مشکل روبهرو کرده و صاحبان هویتهای مختلف را به چالش کشانده است. در این عصر، دیگر جامعه و یا سرزمینی خاص، تعیینکننده نهاییِ هویت افراد نیست و فرد در یک فضای آکنده از اطلاعات قرار دارد و بهطور مداوم با هویتهای کاذب و بیاصالت روبهرو است. این امر سبب سردرگمی و باعث بهوجود آمدن بحران هویت شده است.
رجوع به دین و هویتسازی براساس آموزههای دینی و اسلامی، میتواند از بهترین پاسخها به بحران هویت ناشی از جهانیشدن باشد. بنابراین، هر فرد و جامعهای که هویت خویش را بر محور و مدار دین تعریف و تفاوت و تمایز خود با دیگران را در هویت دینی جستوجو کند، خواهد توانست در عصر جهانیشدن از تبعات تشویشآور و آشفتهساز جهانیشدن در امان بماند. افراد برای در امان ماندن از تبعات بحران هویت باید بهطور مداوم هویت خود را بازتولید کنند.
در رابطه با مقوله جهانی شدن و تأثیر آن بر هویت دینی افراد در جوامع مختلف، به گفتوگو با امانالله قراییمقدم، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ علت تمایل برخی از جوانان و نوجونان جامعه به استفاده از نمادهای غربی چیست؟
در پاسخ به این سؤال ابتدا باید بیان کرد که اگر این اتفاق در جامعه رخ نمیداد، جای تعجب داشت؛ چراکه کمترین توجهی به حفظ هویت ملی، اسطورهها، جشنهای ملی، آداب و رسوم ملی و میهنی نشده است. امروز متأسفانه رسانههای بیگانه توانستهاند اسطورهها و باورهای خود را از راه رسانههای خود چه از راه فضای مجازی و چه از طریق دیگر رسانهها به جوانان ما منتقل کنند و در این شرایط جامعه ایرانی چه مسئولان و متولیان فرهنگ کشور و چه آحاد جامعه به جز چند مورد نتوانستند نسبت به حفظ هویت ملی و ارائه اسطورههای ملی کشور همچون فردوسی و آرش، یعقوب لیث صفاری، بابک خرمدین، ناصر خسرو، سعدی، حافظ، شعرای بزرگ و پادشاهانی که به این مرز و بوم خدمت کردهاند به جوانان اقدام کنند.
بنابراین، طی این سالها آورده مناسب و در خوری به جوانان و نوجوانان کشور ارائه نشده که امروز از آنها بخواهیم نسبت به حفظ هویت ملی و دینی خود تلاش کرده و به ارزشهای ملی و اسطورهای جامعه توجه کنند. متأسفانه رسانههای جامعه نیز از صدا و سیما گرفته تا دیگر رسانههای اصلی کشور نیز طی سالهای گذشته تا توانستهاند به پخش و نشر آثار فرهنگ غربی و شرقی از تام و جری و جومونگ گرفته تا ارائه چهرهها و اسطورههای آمریکایی و اروپایی پرداختهاند و چیزی از میراث عظیم فرهنگی ایرانی به جامعه ارائه نکردهاند. لذا باید اذعان کرد که اگر امروز بسیاری از افراد جامعه به ویژه جوانان و نوجوانان به سمت نمادهای فرهنگی دیگر جوامع آمریکایی و اروپایی سوق داده نمیشدند، جای تعجب و شگفتی داشت.
به نظر میرسد جوانان جامعه از سالها پیش از نظر میراث و هویت ملی و فرهنگی تقریبا رها شدهاند. حتی نظام آموزشی جامعه از آموزش و پرورش گرفته تا آموزش عالی کشور نیز در این زمینه کوتاهی کردهاند. برای مثال درس تاریخ دوره دبیرستان فقط به امور تاریخ معاصر کشور از آغاز نهضت تنباکو گرفته به این سوی را به دانشآموزان ارائه میدهد؛ در حالیکه تاریخ این سرزمین پر از اسطورهها و شخصیتهای تأثیرگذار در تاریخ همچون نادرشاه افشار و امیرکبیر و ... بوده است. لذا در دوره تحصیلات ابتدایی و دبیرستان نیز تاریخ کشور به خوبی در اختیار فرزندان جامعه قرار داده نشده است و آنها از تأثیرگذاران و اسطورههایی همچون یعقوب لیث، سلطان محمود غزنوی، شاه عباس و .... هیچ اطلاعی ندارند.
این در صورتی است که رسانههای بیگانه تفکر و تعقل جوانان جامعه را با استفاده از فضای مجازی و ماهوارهها و ... تسخیر کردهاند و در نتیجه اسطورهها و نمادهای غربی تبدیل به الگوی جوانان و نوجوانان ایرانی شدهاند. امروز حتی دختران ایرانی هیچ اطلاعی در مورد زنان بزرگ ایرانی مانند سیمیندخت، منیژه، تهمیندخت و ... ندارند. جامعه ایرانی به ویژه بانوان این سرزمین امروز نمیدانند که شخصیتهای بزرگ ملی و دینی مانند مرحوم بانو امین در ایران رشد یافته و تأثیرگذاری داشتهاند. فقدان اسطورههای ملی و مذهبی در جامعه در نهایت باعث میشود تا دختران و پسران کشور از ارزشها، هنجارها و میراث ملی و مذهبی تهی شوند.
تنها کاری که طی سالهای گذشته در حوزه حفظ میراث ملی و مذهبی در کشور انجام شده این است که برای مثال چند مجسمه از بزرگان ملی و دینی در برخی میادین و پارکهای کشور نصب شده است. جوانان کشور باید بدانند که در هر یک از استانهای این مرز و بوم حداقل دهها اسطوره و شخصیت بزرگ فرهنگی در حوزههای مختلف ملی و دینی پرورش پیدا کردهاند. بزرگانی همچون رئیسعلی دلواری، اسطوره ملی و مذهبی مقاومت ایرانی در برابر انگلیسیها در بوشهر، میرزا کوچ خان جنگلی در گیلان و ... از شخصیتهای تأثیرگذار ایران بودهاند که متأسفانه بخش بزرگی از جامعه اصلا از وجود ایشان بیاطلاع هستند.
بنابراین، تمامی این کوتاهیها باعث شده است تا بیگانگان وارد میدان شده و با استفاده از غول رسانهای که در اختیار دارند، الگوها و نمادهای خود را به خورد جامعه دهند. وقتی جوانان جامعه از لحاظ فرهنگی و میراث هویتی و ملی خود احساس کمبود کنند، به طور قطع به ارزشهای فرهنگی دیگر جوامع به ویژه اروپاییها و آمریکاییها متوسل میشوند و از نمادهای آنها استفاده میکنند. این در حالی است که خود این جوامع که تاریخ چندانی نیز ندارند، فقط به فکر حفظ هویت ملی خود در میان جوانان هستند. طی تحقیقاتی که چندی پیش از سوی روانشناسان آمریکایی در مورد جوانان این کشور انجام شده، تمامی دانشآموزان آمریکایی که در این تحقیق حضور داشتهاند، فرهنگ و اقتدار خود را برتر از هر کشوری دانسته و جامعه آمریکایی را برتر از هر جامعه و کشوری عنوان کردهاند.
این در حالی است که ما چنین برنامهای در جامعه برای نوجوانان و جوانان نداشتهایم. در این حوزه نه به ارائه آثار زنان و بانوان تأثیرگذار جامعه برای جوانان پرداختهایم و نه مردان بزرگ ایرانی را به ایشان معرفی کردهایم. وقتی جوانان جامعه هیچ اطلاعی از اشعار و آثار بزرگانی همچون فردوسی و ... ندارند، مسلم است که به سمت نمادها و اسطورههای غربی میروند. لذا گناه از نسلهای گذشته و مسئولان و متولیان فرهنگی کشور است که ارزشهای ملی و دینی را به خوبی در میان خانواده، مدرسه و محیط اجتماعی تعریف نکردهاند. رسانه ملی نیز متأسفانه برنامهریزی و فعالیت چندانی در این زمینه انجام نداده است. حتی برخی برنامههای این رسانه بیشتر به قومیتهای کشور میپردازد؛ در حالیکه رسانه ملی باید ارزشها و هویت ملی و مذهبی ایرانی را به تمامی ایرانیان ارائه دهد و به قومیتها و اقوام در قالب پرداخت صرف به آنها نپردازد. همین مسئله باعث میشود تا جوانان و نوجوانان به جای ارزشهای ملی و مذهبی به سراغ دیگر فرهنگها و ارزشهای بیگانه روند.
ایکنا ـ آیا از ظرفیت مناسبتهای مذهبی به خوبی برای ایجاد نشاط اجتماعی در کشور بهره برده شده است؟
متأسفانه در این زمینه نیز کمکاری فراوانی صورت گرفته است و نتوانستیم از ظرفیت مناسبتهای مختلف مذهبی برای ایجاد نشاط در جامعه استفاده کنیم. همین مسئله باعث میشود تا جوانانی که آگاهی کافی از این ظرفیتها ندارند، به سمت ظرفیتهای دیگر فرهنگها و مذاهب همچون مسیحیت و ... حرکت کنند. سرزمین ایران در حوزه نشاط اجتماعی در دوران باستان مناسبتهای فراوانی داشته که مردم در آن به شادی پرداخته و نشاط اجتماعی در کشور حاکم میشد. در ایران باستان هر ماه دارای چند روز با عنوان «سور» به معنی جشن و پایکوبی بوده است. برای مثال در پایان اسفندماه هر سال از ابتدا تا روز 15 فروردینماه در سراسر ایران جشن و پایکوبی بوده است. در روز 22 فروردینماه نیز مراسم جشن بزرگی در ایران برپا بوده است. همچنین، در ماههای مختلف سال نیز هر ماه چند روز در میان جامعه ایرانی جشن و شادی برقرار بوده است. طی ماههای مهر و دی نیز جشنهای ویژهای در کشور برپا میشد و برای مثال جشن یلدا و ... در دیماه به صورت گستردهای در ایران برقرار بوده است.
از ظرفیت مناسبتها و اعیاد مذهبی برای ایجاد نشاط اجتماعی در میان جامعه به ویژه نوجوانان و جوانان به خوبی استفاده نمیشود؛ حتی برپایی جشنهای باشکوه در اعیاد و مناسبتهای مذهبی مانند میلاد پیامبر اکرم(ص)، میلاد ائمه اطهار(ع)، نیمه شعبان و ... کمرنگ و در حد اهمیت و ظرفیت آن نیست و همین مسئله باعث میشود تا جوانانی که به دنبال بهانهای برای شادی و نشاط در جامعه هستند، به سمت استفاده از نمادها و فرهنگهای بیگانه که هر روز و به صورت وسیع و گسترده از سوی رسانههای غربی در فضای مجازی و ... به ایشان ارائه میشود، حرکت کنند.
گفتوگو از مجتبی افشار
انتهای پیام