امّا و اگرهای وفاق
روزنامه فرهیختگان نوشت:
«وفاق» پیش از آنکه گفتمان دولت باشد، شعار دولت است. کلیدواژه «دعوا نکنیم» که هم در روزهای رقابت انتخاباتی و هم بعد از تشکیل دولت، در هر سخنرانی از زبان رئیسجمهور تکرار میشود، معنای ساده همان شعاری است که دولت بر آن تأکید دارد. دولت چهاردهم در شروع کار، تمرکز خود را بر تحقق اجماع و وفاق قرار داد و در این راستا تلاش کرد تا شکافها در سطح جامعه را کاهش دهد و تصویر چنددستگی در جامعه ایرانی را محو کند. انتصاب زنان و اهلسنت در کابینه نیز در راستای تحقق شعار دولت صورت گرفت. دولت اما همچنان تلاش دارد تا وفاق را بهعنوان گفتمان دولت مطرح و آن را تقویت کند. در همین راستا، روز پنجشنبه معاونت راهبردی رئیسجمهور همایشی با عنوان «گفتوگوی ملی درباره وفاق» برگزار کرد.
این نشست در چند محور و در قالب ده پنل تخصصی برگزار شد که از جمله محورهای آن میتوان به نسبت همبستگی، عدالت و مصالحه، توسعه فراگیر، ابزارهای مصالحه و کشف و حل مسئله با وفاق اشاره کرد. بااینحال، حضور چهرهها، تحلیلگران و جامعهشناسان اصلاحطلب در این نشست پررنگتر از چهرههای اصولگرا بود.
ایده مشخص و واحدی در مورد وفاق وجود ندارد. این گزاره را بعد از برگزاری همایش روز پنجشنبه میتوان با جدیت بیشتری مطرح کرد. ناظر به همایش روز پنجشنبه، چند نکته را میتوان در قالب وفاق مطرح کرد؛ نکته اول اینکه هرکدام از تحلیلگران و چهرههای سیاسی، وفاق را از دید خود معنا میکنند. معرفی وفاق در سطح ملی، تعریف وفاق بهعنوان محل ستیز و جدل، خوانشی جناحی از وفاق و تعریف اینکه وفاق تنها در کارآمدی شکل میگیرد، تعاریف مختلفی است که در پنلهای این نشست مطرح شد. به نظر میرسد حتی در تعریف وفاق نیز هنوز اجماعی میان چهرههای اصلاحطلب و چهرههای سیاسی وجود ندارد. برخی از آنها تعریفی رادیکال از وفاق ارائه میکنند و برخلاف معنی اصلی آن، سرشت وفاق را ستیزجو معنا میکنند و برخی نیز معتقدند که اساساً وفاق در این شرایط قابلیت تحقق ندارد و باید نظم جدیدی ارائه کرد. در نهایت نمیتوان به تعریفی یکپارچه و نسبتاً دقیق حتی در تعریف وفاق رسید.
برای مثال در نشست سیاستگذاری و وفاق ملی، نیز در نگاه جامعهشناسان نمیتوان به پاسخ مشخص و دقیقی در خصوص اینکه اصول سیاستگذاری با نگاه به وفاق باید چه باشد، رسید. نکته دوم آنکه تضارب آرا و نظرات در این نشست عموماً میان چهرهها و نظریهپردازان اصلاحطلب صورت میگیرد و چهرههای اصولگرای معدودی در این همایش حضور دارند. محور اصلی برگزاری این همایش در راستای گفتمانسازی از مفهوم وفاق بود. نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که وفاق، اجماع یا اتحادی که در ادبیات دولت و رئیسجمهور مطرح میشود، اگرچه لازمه ساخت گفتمان است و برای گفتمانسازی، وفاق پیشنیاز اصلی برای جامعه و فضای سیاسی است، اما وفاق خود بهتنهایی قابلیت تبدیلشدن به یک گفتمان را ندارد. در بهترین حالت و با فرض تحقق وفاق در همه سطوح جامعه، تنها شعار دولت محقق شده است و نمیتوان آن را بهعنوان ایده دولت پذیرفت.
******
اتحاد ملت بدون مطالبات ملت!
روزنامه جوان نوشت:
اعضای حزب اتحاد ملت در دیداری ویژه با رئیسجمهور دغدغههای خود درباره «جامعه مدنی»، «تقویت فعالیت احزاب»، «رفع فیلترینگ»، «قانون حجاب و عفاف»، «حل مسائل خود با کشورهای منطقه و امریکا»، «تغییر و تحول در سیاست داخلی»، «رویکرد جامعهمحور در دولت» و «نرخ بالای اعدام» را با مسعود پزشکیان در میان گذاشتند. هفته گذشته، اعضای حزب اتحاد ملت دیداری با رئیسجمهور مسعود پزشکیان داشتند. اتحاد ملت از احزاب تندرو جریان اصلاحات است که همواره خواستههای خود را با عنوان مطالبات مردم بیان میکند، در حالی که در واقع امر، نگاهی به محتوای مواردی که از سوی این حزب پیگیری میشود، نشان میدهد که از مطالبات کف جامعه دور هستند. از جمله در همین دیدار همه مطالبی که از سوی اعضای این حزب بیان شد، مطالبات سیاسی و در راستای خواستههای خود این حزب بود، بیآنکه توجهی به مطالبات اصلی مردم در حوزه اقتصاد و معیشت شود.
آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت در این نشست با اشاره به فعالیتهای حزب در سراسر کشور به مسئله جامعه مدنی قدرتمند به عنوان یک ضرورت یاد کرد و فعالیت حزب اتحاد را در این چارچوب دانست. وی پیشنهاد کرد که دولت وفاق نیز از دیدگاههای احزاب استفاده کند و برای تقویت احزاب برنامه داشته باشد. قدردانی از تلاشها و برخی اقدامات دولت از قبیل تغییر فضای سیاست ورزی، تغییر فضای دانشگاهها و اداره کشور، پیگیری دولت در رفع فیلترینگ و توقف شبهقانون حجاب و عفاف از دیگر نکات محوری صحبتهای دبیرکل حزب اتحاد، خطاب به رئیسجمهور بود. همچنین، محسن میردامادی به نمایندگی از سوی کمیسیون سیاست خارجی حزب اتحاد ملت تأکید داشت: «باید مسائل خود با کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی از جمله ایالات متحده را حل و فصل کنیم و به این ترتیب با رفع تحریمها، وارد مسیر توسعه شویم. بر همین اساس نیز، ما نیازمند تصمیمات سخت هستیم که این تصمیمگیریها، مستلزم توجه به سرمایه اجتماعی و تغییر و تحول در سیاست داخلی است».
نکته آن است که تندروهای داخلی مشکل رابطه ایران و امریکا و حتی ایران با هر کشوری را که تنشی در میان باشد از سوی ایران میدانند و انتظار دارند با تغییر رویکرد ایران فضا تغییر کند و پذیرفتهاند که امریکا و کشورهای مشابه نباید تغییری داشته باشند. حسین نورانینژاد، دیگر عضو ارشد حزب اتحاد ملت در این نشست، ضمن اشاره به مسائل مهم در حوزه سیاست داخلی، اظهار داشت: «هنوز در ذهن برخی، مفهوم دولت- ملت پذیرفته نشده و هنوز بر اساس رویکرد امتگرا و باورها و سلایق شهروندان، عملاً شهروندان به درجه ۱ و ۲ و ۳ تقسیم شدهاند. وفاق با جامعه، بدون توجه به رویکرد جامعهمحور در دولت محقق نخواهد شد. شخصاً شما را با توجه به روحیات شخصی و نیز تمایل به وفاق با جامعه، عملاً جامعه محور میدانم.» او هم بر تغییر شرایط فعالیت احزاب و دادن نقش پررنگتر به آنها تأکید کرد. نورانینژاد در مورد نرخ بالای اعدام هم با رئیسجمهور صحبت کرد که طبعاً در حیطه اختیارات دستگاه قضایی است و مناسب این دیدار نبوده است. روشن نیست دیدار با پزشکیان برای همه احزاب پیشبینی شده و انجام خواهد گرفت یا صرفاً به طور ویژه برای این حزب در نظر گرفته شده بود.
******
توهمی که باید شکسته شود
روزنامه خراسان نوشت:
هسته اصلی بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب، توجه به افکار عمومی و برساختی است که دشمن میخواهد در جامعه نفوذ دهد. ایشان با تکیه بر عملیات نرمافزاری دشمن، توضیح میدهند که کار اساسی آنان علیه کشور و انقلاب «فاصلهانداختن بین واقعیت و تصور افکار عمومی است». کارویژه اصلی، برهم زدن این پرده توهم اقتدار دشمن است. علاوه براین بخش سلبی که علیه اقدام دشمن صورت گیرد، کار ایجابی یعنی «زنده کردن امید در دلها» هم باید صورت گیرد. توجه کنید که تعبیر «زنده کردن» است. در بخش سلبی، عملیات روانی دشمن واضح است. قمارباز مو نارنجی، نیامده حرف از احتمال عملیات نظامی میزند درحالی که همه میدانند موضوع جنگ بزرگ، بزرگ ترین ترس ترامپ است و اساسا او با انتقاد از جنگهای سه دهه اخیر آمریکا در بین بخشی از آمریکاییها جا باز کرده است. نیامده برای حماس عربده میکشد که اگر گروگانها آزاد نشوند، جهنم به پا میشود درحالی که ۱۴ ماه است، غزه زیر آتش جهنمی اسرائیلی و آمریکایی است. رسانههای دشمن از احتمال حمله به مراکز هستهای ایران سخن میگویند درحالی که در آن میان برخی تحلیلگران واقعیشان میگویند ما اساسا ابزارهای لازم برای چنین حملهای را در زمان حاضر نداریم. رسانههای فارسیزبان با کلیدواژه «فروپاشی» همه چیز را سیاه و نابود شده تصویر میکنند. این جریان پرفشار رسانهای در کنار برخی مشکلات واقعی باعث شده تا به مرور، هیچ واقعیت روشنی هم در افق دیده نشود.
متاسفانه برخی دوستان داخلی دیگر نیز طی فرایندهای از بین برندهی اعتماد به ساختارهای نظام، مسئولین ارشد در دولت و مجلس و حتی سپاه را به شکلی غیرواقعی تصویر میکنند و عملا به اصل نظام آسیب میزنند. این ها بدون داشتن حرف ایجابی، سیاه نمایی میکنند و عملا مسیر برعکس ایجاد امید در دلها را پیش میبرند. راهحلها برای ناترازی، کنترل قیمت ارز و تلاشها برای مدیریت بازار را نمیبینند. حتی درمقابل رزمایشهای اخیر که درواقع پاسخی به یاوهگویی دشمن است، کمتر از میزان لازم، کار رسانهای میکنند. راه درست، دیدن این واقعیتها و البته نه بزرگنمایی آنهاست. مردم میفهمند و باید روایت واقعی را به آن ها ارائه داد. اما زمینه پذیرش این روایت واقعی، اعتماد است که متاسفانه تضعیف شده است. لذا راهی سخت برای «زنده کردن امید» پیشروی ماست. یکی از ملزومات این راه، دیدن واقعیتهای امیدبخش و توضیح و تبیین آن هاست هرچند کار سختی باشد. همچنین ایجاد اعتماد باید دوباره در مسیر رشد قرار گیرد. ملزوم دیگر این راه، تصمیمات درست مسئولان و بهبود واقعی اوضاع است. همچنین برخورد با فرایندهای اعتمادزدا به ویژه در درون جریان انقلاب است. همچنین سخن گفتن از راههای ایجابی واقعی برای برون رفت از مشکلات و رسیدن به اهداف اعلامی مانند رشد ۸ درصد، بخش دیگری از وظایف در این حوزه است.
******
چه کسانی از پشت به مردم خنجر میزنند؟
روزنامه کیهان نوشت:
روزنامه هممیهن به بهانه حمایت از رشد مصنوعی بورس که در اثر گرانسازی ارز اتفاق افتاده، از گران شدن ارز و کاهش ارزش پول ملی حمایت کرد. این رسانه در تیتری با عنوان «عبور از شاخص سه میلیونی؟/ بورس در آسـتانه رکوردشکنی» نوشت: «بورس تهران پس از چهارسال نزول، چند ماهی میشود که روند نسبتاً صعودی به خود گرفته و توانسته کانالهای جدید را فتح کند. رشد شاخص درحالی رخ میدهد که در هفته جاری ورود نقدینگی به بورس نسبت به هفتههای اخیر کاهش محسوسی را تجربه کرده که علت این موضوع را میتوان ریسکهای سیستماتیک همانند خبر استیضاح وزیر اقتصاد دانست؛ هرچند این موضوع منتفی شد اما به صورت موقت توانست تاثیری روی بازار داشته باشد.»
هممیهن در ادامه از قول کارشناس خود نوشته: «ما در دولت گذشته با خودتحریمی در کشور مواجه بودیم و صنایع سرکوب شدند، واقعیت بازار ما باید حداقل سه برابر امروز باشد. متاسفانه چون مجلس ساز مخالف با دولت میزند، ریسکهایی نظیر استیضاح وزیر باعث ترس در بازار میشود. ما اگر از خودتحریمی دست برداریم، بازار بورس روند عادی خود را طی خواهد کرد. متاسفانه ما آنقدری که از نمایندگان مجلس خودمان میترسیم از ترامپ نمیترسیم. در سال ۱۳۸۴ که دلار ۸۰۰ تومان شده بود آقای صمصامی که اکنون نیز نماینده مجلس هستند این نظر را داشتند که قیمت تعادلی دلار زیر ۴۰۰ تومان است. بیست سال گذشته اما رویکرد ایشان هنوز تغییر نکرده است، بورس ما از صمصامیها و امیرحسین ثابتیها میترسد.»
معنای دیگر تحلیل هممیهن در حمله به منتقدان گرانسازی نرخ ارز (کاهش ارزش پول ملی)، این است که حذف ارز نیمایی و رساندن نرخ دلار به 80 هزار تومان (و آثار تورمی آن در زندگی 85 میلیون نفر) کار درستی بوده، چون موجب رشد حبابی و مصنوعی شاخص بورس برای چند ده هزار سهامدار بوده است! یادآور میشود روزنامه هممیهن چند ماه قبل در تحلیلی به دفاع از گران کردن بنزین پرداخته و مدعی شده بود: «بهترین راه حل مسئله بنزین این است که قیمت بنزین واقعی شود و دولت یک بار برای همیشه خود را از قیمتگذاری نرخ بنزین خلاص کند»!
این روزنامه همچنین، پس از آن که اعلام شد صادرات نفت ایران از جمله به چین با وجود تحریمها افزایشی شده، ادعا کرد این افزایش صادرات، به خاطر چراغ سبز ترامپ بوده است! نشریه صدا نیز که سردبیر آن با روزنامه هممیهن یکی است، اخیرا در صفحه اول خود، از حذف ارز نیمایی (و گران شدن نرخ ارز) جانبداری و در کنار تصویر وزیر اقتصاد تیتر زد: «پوپولیسم علیه لیبرالیسم/ درباره سیاست ارزی وزیر اقتصاد و پیوندی که میان چپگرایان و دلواپسان در برابر او شکل گرفته است».
مواضع سوپر کاپیتالیستی و راستگرایانه تیم هممیهن در حالی است که این نشریه هر از گاهی هم ژستهای مردمی و چپگرایانه میگیرد و از جمله چند هفته قبل، کاریکاتوری را منتشر کرد که سیاست گران کردن خودرو و گاز و برق و لبنیات و... را به مثابه خنجر زدن دولت از پشت به مردم تصویر کرده بود!
******
بازی را به «ماسک» نبازید!
روزنامه سیاستروز نوشت:
در خبرها آمده بود که بیش از ۳۰هزار کاربر ایرانی از استارلینک استفاده میکنند و البته این رقم را تا۱۰۰هزار کاربر پیش بینی کردهاند و احتمالاً این روند، رو به رشد هم خواهد بود. درباره استارلینک و سازگاری کاربران با این فناوریهای جدید باید بگوییم، با گسترش نسل بعدی اینترنت ماهوارهای که بدون نیاز به دریافت کنندههای مجزا (Direct To Cell) تلفن همراه را به اینترنت متصل خواهد کرد، به طور بالقوه محدودیتهای سنتی دسترسی به اینترنت را ناکارآمد میسازد و چالشهای جدی برای سیاستهای محدود کننده ایجاد میکند.
با توجه به اینکه تکنولوژیهای نوین و جدید مرزهای جغرافیایی، اعتقادی و فکری را در نوردیده و از این پس هم هیچ قوه قهریهای بازدارنده آن نخواهد بود، دولتها دچار یک چالش جدید با این تکنولوژیها و مردمشان خواهند شد. اکثر دولتها بدنبال محدود سازی و کنترل دوجانبه مردم و تکنولوژی هستند اما گویا اینبار، بازی فرق کرده و کسی را قدرت مبارزه با«امواج» نیست و احتمالاً آخرش تسلیم شدن دولتها خواهد بود! پیشرفت و تکنولوژی ساخت گوشیهای همراه از یکطرف و روز آمد شدن تکنولوژی ماهوارهای و فضایی هم از طرف دیگر میرود تا عملاً اقتدار دولتها را در زمینه محدودسازیها دچار چالش نموده و عملاً آنها را وادار به تسلیم نماید.
در کشور ما نیز فیلترینگ بدستور یک قاضی در فضای مجازی جاری و ساری شد و زندگی روزمره .مردم را دچار اختلال نمود. او بعدها به دلیل اتهاماتی دستگیر و زندانی شد. با این فیلتریتگ بازار کاسبان فیلترشکن فروش داغ شده و تاکنون هم داغ مانده است. با روی کار آمدن دولت چهاردهم تلاش برای آزادسازی فضای مجازی و رفع فیلترینگ شروع شد و بعد از چند ماه دو پلتفرم خارجی رفع فیلتر شد اما کافی نیست و اصولاً فضای مجازی باید آزاد شود و فیلترینگ حذف گردد اما نظارت در فضای مجازی و سالم سازی آن باید با قاطعیت و دقت انجام شود.
دست اندرکاران موافق فلیترینگ، مسدودسازی و محدودسازی فضای مجازی در هر رده و مسئولیتی هستند باید مقدمه این مبحث را به دقت بخوانند و بدانند عضو شدن ۱۰۰هزار ایرانی در شبکه ماهواره ای«ایلان ماسک» را نباید شوخی گرفت و این مهم آنها را نگران نسازد. آقایانی که برای محدود و مسدودسازی فضای مجازی و اینترنت، یقه چاک میکنند و گروههایی را ابزار فشار میسازند، بدانند که در حقیقت «آب در هاون» میکوبند! باید ترسید از روزی که نظام استکباری و سلطه برای به زانو درآوردن ما، استارلینک را با شرایط سهلتر و آسانتر در اختیار مردم منطقه و ایران قرار دهد آنوقت چگونه میخواهید مردم را کنترل کنید؟ چگونه میخواهید از فعالیتهای دشمن در فضای مجازی جلوگیری کنید؟ با کدام روش و ابزار میخواهید از اشاعه فساد و فحشا جلوگیری کنید؟
اگر بخواهیم از این چگونهها و سوالات بنویسم دهها سوال خواهد شد و لذا نباید کاری کنید که در یک کلام بازی را به «ایلان ماسک» و عقبه پشت پرده آن ببازیم! بهترین روش حکمرانی این است که در شرایط خاص، تحلیل مشخص و آگاهانه از اوضاع و احوال جامعه و نظام بین الملل داشت. وقتی که میشود با تدبیر و تمهیدات خاص میدان را در اختیار گرفت چرا بازی را به دشمن واگذار کنیم؟ وقتی میتوان گره را با دست باز کرد چرا باید کاری کنیم که همان گره را با دندان باز کنیم؟ لذا با توجه به این که دشمن صبر نمیکند تا ما آماده شویمف باید خودمان میداندار شویم و اجازه ندهیم تا او خواستهاش را به ما تحمیل و در جامعه حقنه نماید. عقل و درایت حکمرانی اینجا باید به میدان بیاید و نگذارد تا شرایط به گونهای پیش رود که مجبور شویم تسلیم شده و دستهایمان را بالا ببریم.
******
انتقادها به یکجانبهشدن وفاق
روزنامه شرق نوشت:
دولت پزشکیان با شعار وفاق ملی کار خود را آغاز کرد و تلاش دارد این گفتمان را به عنوان یکی از اولویتهای خود مطرح کند؛ گفتمانی که به دنبال تقویت همبستگی اجتماعی و کاهش تنشها و اختلافهاست. وفاق ملی میتواند به ایجاد آرامش و اعتماد عمومی کمک کند و زمینهساز توسعه و پیشرفت کشور باشد. در همین راستا، پنجشنبه گذشته همایشی یکروزه در باب تبیین وفاق ملی برگزار شد که حواشی خاص خود را نیز داشت و نقدهایی نیز به گفتمان وفاق در فضای مجازی منتشر شد؛ زیرا تلاقی این همایش با ممنوعیت حضور سیدمحمد خاتمی در مراسم سالگرد مرحوم هاشمیرفسنجانی که حتی خود رئیسجمهور پزشکیان در آن حضور داشت و چهرههایی همچون سیدحسن خمینی، حسن روحانی و علیاکبر ناطقنوری هم در جمع حاضران بودند، منجر به شکلگیری گلایههای متعددی شد. در چنین مجلسی، حضور سیدمحمد خاتمی میتوانست نمادی عملی از تحقق وفاق ملی باشد، اما این فرصت هم سوخت تا نشان دهد هنوز باید با جدیت بیشتری در تبیین مفهوم عملیاتی وفاق تلاش کرد.
بهویژه که پیش از این، با تصاویری که از سفر سیدمحمد خاتمی به یزد در فضای مجازی منتشر شد، گمانهزنیهایی از کاهش محدودیتهای رئیس دولت اصلاحات مطرح شد که امید میداد در کنار وفاق دولت چهاردهم با جریانهای اصولگرایی، شاهد گسترش وفاق باشیم. آنهم در شرایطی که در هفته گذشته سیدمحمد خاتمی در پیامی به کنگره اخیر حزب اتحاد ملت، توصیههایی برای حل مسائل کشور طرح کرده بود که میتوانست نشان از گشایشهایی در فضای سیاسی امروز کشور و نوید شنیدهشدن همه نظرها در مدیریت کشور باشد.
این ممنوعیت درحالی رخ داد که سال گذشته سیدمحمد خاتمی در مراسم سالگرد فوت هاشمیرفسنجانی شرکت کرده و ممانعتی برای حضور در این مراسم نداشت. بنابراین با انتشار خبر ایجاد ممنوعیت برای حضور سیدمحمد خاتمی که توسط فاطمه هاشمی بیان شد، شاهد موجی از واکنشها به تداوم رویکرد سابق بودیم که بخش عمده انتقادها حول ضعفهای گفتمان «وفاق» بود.
حتی محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیسجمهور، نیز در همایش «گفتوگوی ملی درباره وفاق ملی» تأکید کرده که وفاق به معنای شنیدن صدای مخالفان است و مردم اصل وفاق هستند. ظریف معتقد است وفاق به معنای تقسیم رانت و ایجاد شرکت سهامی نیست، بلکه به معنای پذیرفتن اختلافها و تفاوتها و آمادگی برای شنیدن و کنارگذاشتن پیشفرضهاست. ظریف همچنین به اهمیت گفتوگو و شنیدن نظرات مخالف اشاره کرده و گفته است: «نشنیدن مردم یعنی راه غلط را ادامهدادن. او بر این باور است که مشکلات ادراکی، پایه مشکلات ماست و وفاق یعنی تلاش کنیم بفهمیم مشکل چیست و بدون مشارکت مردم نمیتوان توسعه پیدا کرد.»
از اینرو، انتقادها به یکجانبهشدن وفاق مدتهاست مطرح شده و این آخر هفته به اوج خود رسیده است. برخی منتقدان معتقدند با شعار وفاق نمیتوان از مردم انتظار همراهی طولانیمدت داشت. بهویژه مخالفان دولت چهاردهم از جمله جریانهای رادیکال، علیرغم سهمخواهی بسیاری که از دولت داشته و در برخی موارد هم موفق شدهاند، اما به دلایل مختلفی با گفتمان وفاق ملی همراه نشدهاند؛ دلایلی همچون اختلاف ایدئولوژیک. برخی از این جریانها معتقدند گفتمان وفاق ملی با اصول و ارزشهای آنها همخوانی ندارد.
******
تکرار مفید یا مُمِلّ؟
روزنامه هممیهن نوشت:
آقای پزشکیان در سخنرانی روز پنجشنبه خود در همایش یکروزه وفاقملی با کنار گذاشتن متنی که برای سخنرانی ایشان آماده شده بود، گفتند: «متونی که عزیزان تهیه کردهاند، بسیار ارزشمند و تأثیرگذار است، اما آنچه به باورم از اهمیت بیشتری برخوردار است، بیان آن چیزی است که از دل برمیآید و در متون از پیش آماده شده، یافت نمیشود. متنهایی که پیشتر تهیه شده بود، چارچوبهایی را منعکس میکرد که به آنها معتقدم. آنچه باور دارم و پیشتر در جریان انتخابات نیز بر آن تأکید کردم، اصولی است که حول محور حق و عدالت شکل میگیرد.»
انتظارات امروز مردم از آقای رئیسجمهور متفاوت از دوره انتخابات است. امروز بیش از اینکه تشنه شنیدن حرفهایی باشند که هرچند بسیار خوب است و از دل بیرون میریزد، منتظر شنیدن محتوایی هستند که محصول عقل جمعی و کارشناسی دولت باشد و از زبان رئیسجمهور گفته شود و مهمتر اینکه ناظر به عمل و سیاستهای اجرایی باشد. سیاستمداران هر اندازه هم که سخنور باشند، بهسرعت حرفهایشان تکراری و مُمِلّ یا خستهکننده میشود.
در همین سخنرانی آقای رئیسجمهور که محور آن عدالت و حق است، نکات بسیار ارزشمندی گفته شده است؛ نکاتی که نیاز امروز جامعه ماست، ولی مشکل اینجاست که این سخنان تاکنون بارها از سوی ایشان تکرار شده است. البته همین تکراریها بسیار بهتر از سخنان بیهودهای است که خیلیها میزنند و هیچ فایدهای جز زیان برای مردم نداشته است. ولی از این نظر که ایشان در مقام اجراست، مردم در مرحله قدرت و اجرا، نیازمند تعیین مصادیق هستند. به عبارت دیگر، هم عدالت و هم حق در سطح کلیات مورد اعتراض کسی نیست، همه مدعی حق و عدل هستند. آنچه افراد بهویژه حکومتکنندگان را از یکدیگر متمایز میکند، تفاوت برداشتهای آنان از مصداقهای عدل و اجرایی این شعار است. نمونه روشن ماجرا در همان روز پنجشنبه رخ داد و آقای پزشکیان هیچ تبیینی درباره آن ارائه نکردند. این نمونه معطوف به شعار بسیار مهم ایشان یعنی «وفاق» است.
شعاری که ما هم معتقدیم بدون آن هیچ گرهی از کار فروبسته این کشور گشوده نخواهد شد و اعلام این شعار و کوشش برای تحقق آن قطعاً افتخار پزشکیان است. ولی معنای آن روی زمین چیست؟ چگونه میتوان به سوی آن گام برداشت؟ در چه صورتی خواهیم گفت که این شعار به سرانجام مطلوب رسیده یا خیر؟ طرف مقابل شما و رفتار آن در شکست و پیروزی آن چه نقشی دارد؟
مردم و ما بهعنوان افرادی که ناظر و مخاطب سخنان شما هستیم، درک مصداقی و روشن شما از این شعار را متوجه نمیشویم. درواقع مرزهای آن را نمیدانیم کجاست. برای نمونه در همین جلسه افتتاح بیمارستان که اغلب شخصیتهای سیاسی دعوت شده بودند، چرا باید از حضور آقای خاتمی ممانعت بهعمل آید؟ این منع از کدام قانون و شرع و اخلاق سرچشمه گرفته است؟ موضع شما بهعنوان رئیسجمهور دراینباره چیست؟
روشن نبودن حد و حدود وفاق در عمل و روی زمین، موجب میشود که مردم به اصل این شعار بیتفاوت شوند و اتفاقاً برداشت غالب این است که با این رفتارها در پی نشان دادن این ادعا هستند که چیزی تغییر نخواهد کرد. تردیدی نداریم که تحقق شعار وفاق بسیار سخت است و به این سختی اذعان باید کرد. ولی لازم است که سخنرانیها را بهگونهای تنظیم کرد که اگرچه بخشی از آن تکرار شعارهای اصلی یعنی وفاق، حق و عدالت باشد حداقل بخش دیگری تطبیق مصداقهای روز و ملموس باشد.
******
خادم ملت در روستای کلوخی
روزنامه ایران نوشت:
کمتر از دو ماه پس از اولین سفر رئیسجمهوری به سیستان و بلوچستان، این بار جنوب سیستان و بلوچستان مقصد سفر استانی دوم رئیسجمهوری به این استان بود. سفر قبلی مسعود پزشکیان اول آذرماه صورت گرفت، اما به دلیل برخی ملاحظات، این سفر یکروزه بود و رئیسجمهوری فقط در زاهدان حضور یافت. پنجشنبه گذشته نوبت به جنوب استان بود که عالیترین مقام اجرایی کشور و وزرای دولت را میزبانی کند. در شهرهای چابهار و زابل، هم ملاقاتها و دیدارهای مردمی برگزار شد، هم نشست بررسی مسائل و مشکلات و بحث درباره برنامههای توسعهای این منطقه، با اینکه پزشکیان از بندر چابهار هم بازدید کرد و همچنین قطعه پایانی بزرگراه زابل- زاهدان به طول ۲۰۰ کیلومتر نیز افتتاح شد. همه اینها، بهویژه اینکه رئیس جمهوری و هیئت همراه در فاصله دو ماه، دو سفر به این استان داشتهاند، نشان دهنده توجه ویژه رئیسجمهوری و دولت وفاق ملی به سیستان و بلوچستان است. این سفرها به این معنی نیست که همه مشکلات حل شده است یا مشکلات خیلی زود حل خواهد شد. محدودیتهای بودجهای، هم دولت و هم مدیران ارشد دولتی را وامیدارد تا محتاطتر درباره اتمام پروژهها و رفع یکباره مشکلات اظهارنظر کنند.
اما نکته مهم این است که این سفرها، دیدارها، ملاقاتها و برنامهها نشان میدهد که استان سیستان و بلوچستان در کانون توجه همه دولتها قرار دارد. اینکه این استان در کانون توجه همه دولتها قرار دارد، ناشی از این است که افتتاح قطعه پایانی بزرگراه زابل- زاهدان در سفر پزشکیان به این استان، قطعاً فقط کار دولت چهاردهم نبود. بلکه پروژهای بود که از دولتهای گذشته آغاز شده بود، بخش زیادی از آن در دولت سیزدهم دنبال شد و حالا در دولت چهاردهم به بهرهبرداری رسید. این امر به همراه طرحهای توسعه چابهار یا طرحهای گازرسانی، آبرسانی و سوخترسانی به بخشهای مختلف سیستان و بلوچستان، نشاندهنده عزم جمهوری اسلامی ایران برای رفع محرومیت در این استان است که در هر دولت، به فراخور نگاه و تلاش و امکاناتش، دنبال میشود، البته میتوان بر این موضوع تأکید کرد که دولت چهاردهم در کنار نگاه توسعهای و محرومیتزدایی که در همه دولتها دنبال شد، یک نگاه ویژه مبتنی بر وحدت و همگرایی هم به این استان دارد. این نگاه ویژه دولت وفاق ملی از این نکته فهمیده میشود که برای اولین بار در همین دولت بود که یک بلوچ اهل سنت به عنوان استاندار سیستان و بلوچستان انتخاب شد. این اتفاق بازتابهای بسیاری داشت و نویدهای بسیاری مبنی بر تقویت همگراییها و از بین بردن زمینه اختلاف نظرها، که مهمترین محمل جریانهای برون مرزی برای فعالیت است، با خود دارد.
******
خطای باکو
روزنامه شرق نوشت:
الهام علیاف، رئیسجمهوری آذربایجان روز سهشنبه، هفتم ژانویه (۱۸) دی) در مصاحبهای با شبکههای تلویزیونی محلی ضمن اشاره به تحولات منطقهای و فرامنطقهای با ادبیاتی کم سابقه ادعاهای ضد ایرانی تندی را به زبان راند. در این میان مانور او بر دالان موهوم زنگزورT آن هم در میانه تحولات سوریه و درست یک ماه پس از سقوط حکومت اسد این گزاره احتمالی را پررنگتر کرده که همزمانی تحولات خاورمیانه و قفقاز میتواند به چالشی برای مرزهای ایران و ارمنستان منجر شود و مؤید آن هم گفته علیاف است که به شکل شفافی تأکید کرد ارمنستان باید به خاطر داشته باشد که متحد نزدیک آنها در خاورمیانه، یعنی دیکتاتوری اسد به اتمام رسید و این روند ادامه خواهد داشت، قدم درست را بردارید. در ادامه همین ادعاها رئیسجمهور آذربایجان با بیان اینکه «ما به عنوان آذربایجان برای آنها [ارمنستان منبع خطر نیستیم و خواهان صلح و همکاری در قفقاز جنوبی هستیم خط ونشان واضحی را برای ایروان در قبال کریدور جعلی زنگزور کشید و خاطرنشان کرد ارمنستان نباید مانع ما شود و به عنوان یک مانع جغرافیایی بین ترکیه و آذربایجان عمل کند علیاف ادبیات تهدیدآمیز خود را با ورود جدی تر به زنگزور و ذکر این جملات پی گرفت که کریدور زنگزور باید باز شود و خواهد شد و ارمنستان هرچه زودتر آن را درک کنند، بهتر است؛ چون باید با نخجوان ارتباط مستقیم داشته باشیم و این ارتباط به حاکمیت ارمنستان لطمهای وارد نمیکند» رئیسجمهور آذربایجان حتی به اینجا هم بسنده نکرد و گفت: «ارمنستان بهتر است که ما را عصبانی نکند و بفهمد که در اینجا حق سخن با ماست.»
در این بین تهران باید بتواند طرحهای ابتکاری مانند آنچه را که در دوره مرحوم حسین امیرعبداللهیان برای جایگزینی کریدور زنگزور ایجاد شد، به شکل عملیاتی پی بگیرد. البته تلاشها برای احداث کریدور زنگزور بیش از آنکه با نقشآفرینی جمهوری آذربایجان همراه باشد، از طرف آنکارا پی گرفته میشود؛ با این هدف که ترکیه مسیر مستقیمی را به دریای خزر باز کند تا گام مهمی در راستای اتحادیه ترکها بردارد. در شأن و جایگاه جمهوری آذربایجان و فردی مانند الهام علیاف نیست که بخواهد با دوست دیرینه خود یعنی جمهوری اسلامی ایران سر ستیز داشته باشد و با تحریک برخی بازیگران منطقهای و فرامنطقه، ادبیات ضدایرانی به کار برده و حتی دست به هشدار و تهدید جمهوری اسلامی ایران بزند.
پس از تحولات فلسطین، لبنان و سوریه، اکنون باکو و آنکارا به این ارزیابی غلط رسیدهاند که توان و نقشآفرینی ایران در منطقه تضعیف شده و به همان اندازه، فضای لازم برای کلیدزدن پروژه زنگزور، بدون مخالفت تهران به وجود آمده است». چون به گفته این مفسر ارشد مسائل قفقاز، «رجب طیب اردوغان سال گذشته میلادی به صراحت اذعان کرد بزرگترین مانع بر سر احداث کریدور زنگزور، فقط جمهوری اسلامی ایران است. باکو و آنکارا به دنبال فرصت مناسب هستند و چنانچه تصور کنند ایران بعد از تحولات منطقه خاورمیانه دچار ضعف برای نقشآفرینی در معادلات پیرامونی خود شده است، پروژه زنگزور را کلید خواهند زد.
******
ضربهای که وعده صادق های دیگری نخواهد
روزنامه خراسان نوشت:
قریب به ۷۰ روز از حمله هوایی رژیم صهیونیستی به کشورمان گذشته است. حمله ای که هرچند دستاورد خیلی بزرگی برای تل آویو نداشت اما ۴ تن از سربازان غیور ارتش کشورمان را از ما گرفت و قابل توجه بود اگر سیستم پدافندی یا دفاع هوایی ایران ضعیف عمل می کرد، قطعا به یک خسارت بزرگ در ایران منتهی می شد. همان طور که رهبر انقلاب و مقامات ارشد لشکری و کشوری اعلام کردند پاسخ به زیاده روی تل آویو حتمی به نظر می رسد. در این بین، سخن رهبر حکیم انقلاب فصل الخطاب و اَتَم و اَکمل موضع رسمی ایران در قبال تهاجم اسرائیل است که در نماز جمعه پرصلابت تهران گفتند: در پاسخ به شرارت اسرائیل نه شتاب زده عمل می کنیم و نه تعلل می کنیم.
سوال اساسی تر این است که در چه شرایطی پاسخ تهران به تل آویو از جهت راهبردی تاثیرش بیشتر است. در پاسخ می توان گفت که ایران بنا دارد به اصطلاح عرفی به شکلی به رژیم صهیونیستی ضربه بزند که دیگر توان از جا بلند شدن و پاسخ دادن را نداشته باشد. به باور کارشناسان و تحلیل گران در حوزه فنی، در آفند، ما باید حملهای انجام دهیم که دقت، سرعت و حجم تخریب بیشتری داشته باشد. این روزها به نظر، کشورمان در حال سنجش و عملیاتی کردن راه های حمله شدیدتر و موفق تر علیه اهداف اسرائیلی با عبور از موانع حمایتی آمریکاست. عامل موفقیت حمله قبلی ایران، کور کردن چشم راداری و از کارانداختن برخی سامانه های دفاعی اسرائیل از جمله «آرو» بود. حالا سیستم تاد آمریکایی در کنار سیستم های دفاعی صهیونیست ها مستقر شده است که احتمالا نخبگان ایرانی نیاز دارند راه مؤثری برای نابودی آن ها طراحی و نهایی کنند. این سامانه ها قطعا اولین اهداف حملات ایران خواهند بود.
در حوزه پدافند باید به سطحی برسیم که خسارات شب ۵ آبان دیگر رخ ندهد. رونمایی از سامانه های پدافندی ۹ دی و سوم خرداد در همین چارچوب تعریف می شود. به ویژه این که فرمانده پدافند هوایی نیروی هوافضای سپاه به تازگی اعلام کرده است که «سامانههای پدافندی در تجاوز رژیم صهیونی آسیب محدودی دیدند که به سرعت جایگزین شدند.» داود شیخان همچنین به صراحت اعلام کرده است که «بهزودی شاهد الحاق یک سامانۀ ضد بالستیک به پدافند هوایی کشور خواهیم بود.» باهمه این اوصاف و بدون تردید ایران اگر بخواهد وعده صادق ۳ را اجرا کند، پاسخ احتمالی رژیم کودک کش صهیونیستی نیز از حیث حجم و نقاط هدف بیشتر خواهد بود پس بالطبع عملکرد پدافند ما نیز باید برتر از شب ۵ آبان عمل کند.
در حوزه اقتصادی و سیاسی این نگرانی جدی وجود دارد که پاسخ بلافاصله ما، منجر به یک پینگ پنگ میان ایران و اسرائیل شود و توان و ظرفیت ما را بسوزاند که فقط یک مورد آن، زدن زیرساختهای انرژی است که در این فصل و وضعیت، پیامدهای نامشخصی دارد. پس فرمت وعده صادق باید یک عملیاتی باشد که پیش از اجرا، امتیازگیر باشد و هنگام اجرا تغییر دهنده معادلات.
پس استدلال این است که فرمت وعده صادق باید نه یک تک عملیات نظامی که در راس یک طرح جامع در زمان مناسب قرار گیرد که بیشترین تاثیر را از حیث سیاسی و نظامی و استراتژیک داشته باشد و کمترین خسارات مادی و سیاسی را وارد سازد. البته که باید اهرم شود و در مذاکرات مختلف از آن بهره برد. این که گفته میشود در رزمایش اجرا میشود نیز بستگی دارد. وقتی زمان رزمایش ۲ ماه اعلام میشود یعنی ما دو ماهِ سخت و پرچالش را پیش رو داریم که کل نیروهای مسلح باید در آمادهباش عملیاتی باشند. حال میدان، زمان و سیاست تعیین میکنند که مثلا امشب حمله پیشدستانه کنیم، کل حمله را لغو کنیم یا اصلا امشب باید از خود دفاع کنیم و سپس پاسخ دهیم! در هر حال همان طور که در ورزش های رزمی هم گفته می شود ایران به دنبال ضربه ناک اوت است؛ ضربهای که وعده صادق های دیگری نخواهد.