شناسهٔ خبر: 70749132 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

چگونه مقاومت را روایت کنیم؟

روایت قصه مشترکی است میان جمعی یا گروهی که همگی آن را می‌پذیرد، در آن نقش و جایگاه دارند و آینده خود را در آن جست‌وجو می‌کنند

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: روایت قصه مشترکی است میان جمعی یا گروهی که همگی آن را می‌پذیرد، در آن نقش و جایگاه دارند و آینده خود را در آن جست‌وجو می‌کنند. اگر جمهوری اسلامی ایران مقاومت را به عنوان راهبرد و نظریه سیاستی خود را هم در داخل و هم در خارج از کشور به ویژه در خاورمیانه و در مواجهه با غرب و امپریالیسم قرار داده است. باید بتواند روایت داخلی و خارجی از این رویکرد ارائه دهد و هیچ چاره‌ای از این اصل مهم نیست. این روایت باید همه افراد جامعه را در بربگیرد، به بیان دیگر مقاومت را نباید تا سطح پروژه یک گروه و قشر تقلیل دهیم، بلکه فراتر از همه اینها، آحاد مردم باید در این روایت جایگاه داشته باشند با آن ارتباط برقرار کنند و از همه مهم‌تر، روایت مقاومت بیش و پیش از روایت دولتی باید روایت مردمی باشد. 
مقاومت باید با تکثر روایت‌های ملی و بین‌المللی برخوردار شود. مسیری که تاکنون پیش رفته‌ایم و البته که ناقص بوده است، تک روایت نظامی و امنیتی از مقاومت است. گویی مقاومت یک پروژه نظامی است که در چند گروه شبه نظامی خلاصه شده است. بنابراین با شکست این چند گروه نظامی، این پروژه هم شکست می‌خورد. تعریفی که با شکست گروه‌های نظامی مقاومت با چالش جدی مواجه می‌شود، در حالی که آنچه جهاد را در حیات شیعه زنده نگاه داشته نه تعریف نظامی، بلکه خوانش معرفتی و رسالتی جهاد است که اتفاقا با شهادت زنده‌تر می‌شود. 
سوای جامعیت محتوایی روایت از مقاومت، ابزار‌های روایت‌پردازی نیز از اهمیت دوچندانی برخوردار است. نمی‌توان انتظار داشت که مفهوم و مکتب مقاومت به عنوان نظریه مبنایی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و عرصه بین‌المللی باشد، اما این امر مهم هیچ مابه‌ازایی در عرصه زبان، ادبیات و هنر به ویژه در عرصه بین‌المللی نداشته است. ادبیات و هنر ابزار‌های نرمی هستند که برای اثرگذاری بر افکار عمومی به کار گرفته می‌شوند و این در حالی است که می‌توان گفت کمتر اثر تولیدی منطقه‌ای یا بین‌المللی ادبی و هنری درخصوص رخداد‌های منطقه به ویژه از سال ۲۰۱۰ به این سو نداشته‌ایم که بتواند روایت مقاومتی جمهوری اسلامی ایران را از این رخداد‌ها نشان دهد. زمانی رهبر معظم انقلاب از خیزش‌های کشور‌های عربی منطقه با عنوان «بیداری اسلامی» نام بردند، اما متأسفانه این رویکرد در ادبیات و هنر و رسانه تقویت و تعمیق نشد، در حالی که آن سوی دیگر این رویکرد، صد‌ها کتاب، رساله دانشگاهی، مستند، فیلم و اثر هنری با عنوان «بهار عربی» با رویکرد‌های سرمایه‌داری یا مارکسیستی متمرکز بر طبقات فرودست تدوین و منتشر شد. 
برای نمونه این روز‌ها در سوریه به شدت با یک پروژه ایران‌هراسی مواجه هستیم که از چند جبهه عربی، غربی، ترکی در حال تقویت است و باید بدیلی برای آن داشته باشیم. این ایران‌هراسی از یک طرف مصرف سیاسی دارد و بر جایگاه ایران در ساختار آینده قدرت در سوریه اثرگذار خواهد بود و از سوی دیگر وجهه مردمی و عمومی دارد و سبب تشویه چهره ایران در نزد افکار عمومی سوریه خواهد داشت. کاری که البته در همه سال‌های حضورمان در سوریه اسد هم به شدت از آن غافل بودیم و با شهیدانی که دادیم، اما عملیاتی برای این امر مهم نداشتیم. در شرایطی که در سوریه حضور نداریم، امکان‌های ارتباطی از ایران گرفته شده است، ایران از بازیگران و صحنه‌گردانان سوریه جولانی بیرون رفته و عملاً امکان دیپلماسی رسمی سخت‌تر شده است باید به فرصت‌های دیپلماسی عمومی و غیررسمی روی بیاوریم تا بتوانیم بر افکار رسمی و عمومی سوریه اثرگذاری داشته باشیم. 
خلاصه آنکه اکنون عرصه پیچیده‌تری از دیروز فراروی مقاومت است و آنکه مقام معظم رهبری از پیروزی حتمی مقاومت سخن می‌گویند، قله‌ای است که صدالبته ما باید برای مسیر رسیدن به آن، عملیات‌هایی طراحی کنیم، نه آنکه خوش خیالانه بیاساییم.