به گزارش خبرآنلاین، این روزها بحث انتقال پایتخت بالا گرفته است. گمانهزنیهای زیادی مطرح است. از اراک تا مکران بر سر زبانهاست. درباره مکران که بیشتر از سایر مناطق و شهرها مطرح شده، حرف و حدیثها فراوان است. بیشترین مساله مطرح شده به آسیبهای زیست محیطی برمیگردد، گفته میشود تغییرات اقلیمی و کمبود منابع آبی منطقه مکران با افزایش دما و کاهش بارندگی مواجه است که شرایط زیستمحیطی آن را بسیار شکننده کرده و امکان توسعه گسترده را محدود میسازد.
در همین خصوص حسین آخانی، اکولوژیست و استاد تمام دانشگاه تهران میگوید: «بدون آنکه شما را با فهرستی از استدلاهای عقلی و علمی درگیر کنم به زبان ساده این واقعیت را بگویم که حداقل در نیم قرن گذشته که ما با اوجگیری مدرنیته و توسعه تصادعدی شهرنشینی و شهرسازی مواجه بودم حتی یک شهر قابل سکونت نساختهایم.»
او از رییسجمهور میپرسد: «چه کسانی بناست برای شما پایتخت جدید را بسازند؟ اگر میخواهید آنطور که گفتهاید از خارجیها استفاده کنید، خودتان میدانید که شما حتی در استفاده از افراد توانمند داخلی فاقد اختیار هستید و مخالفان شما حتی حضور معاون با سواد شما را غیر قانونی میدانند.»
گفتوگوی ما با حسین آخانی را اینجا بخوانید:
با توجه به هشدارهای محیطزیستی که درباره انتقال پایتخت داده میشود، نظر شما درباره انتقال پایتخت به مکانی دیگر خصوصا مکران که در حال حاضر مطرح شده، چیست؟
من شهرساز نیستم، سیاستمدار هم نیستم. دغدغه من محیط زیست طبیعی من انسانی است. بگذارید نه به عنوان متخصص، بلکه به عنوان یک شهروندی که در کارنامه اش سفر و زندگی به کشورهای زیادی از جهان وجود دارد دلایل مخالفت و پیشنهادات خود را بیان کنم. بدون آنکه شما را با فهرستی از استدلاهای عقلی و علمی درگیر کنم به زبان ساده این واقعیت را بگویم که حداقل در نیم قرن گذشته که ما با اوجگیری مدرنیته و توسعه تصادعدی شهرنشینی و شهرسازی مواجه بودم حتی یک شهر قابل سکونت نساختهایم.
بسیاری از شهرهای تاریخی کشور (مانند شیراز و اصفهان و ری) که سابقه پایتختی ایران را داشتهاند هم به فلاکت انداختهایم.
منظورتان از «فلاکت» را توضیح میدهید؟
هنوز فکر کردن به صحنه دردناک وقوع سیل شیراز تمام بدنم را مور مور میکند. هر وقت به فاجعه خشک شدن زاینده رود میاندیشم، فکر میکنم هیچ دشمنی نمیتوانست با حمله خود آسیبی به اندازه خشکاندن زیباترین رود و نصف جهانش را برساند.
اراک، شهر من است و خواندم که گویا یکی از گزینههای انتقال پایتخت است. به خاطر میآورم چنین ایده ای در زمان شاه هم مطرح بود. برای فهم اینکه چه بلایی به سر شهر هزار آبادی آوردید، به راحتی از آمار توقف جمعیت اراک میتوانید بفهمید.
درواقع با تصمیم دولت چهاردهم برای انتقال پایتخت مخالف هستید؟
خطاب به آقای پزشکیان باید بگویم، من علیرغم فحشهای فراوانی که خوردهام خیلی به شما احترام دارم. از نوادر مقامات دولتی جمهوری اسلامی هستید که بسیاری از بیانات شما به دلم میچسبد و امیدوارم کاری نکنید که بعد از چهار سال حاضر نباشم حتی به یکی از حرفهایتان گوش کنم و یا آنها را باور کنم.
شما قبل از آنکه به این فکر کنید که پایتخت را به کجا ببرید به دو سوال پاسخ دهید،اول یک نمونه مثال بزنید که ما در جایی از جغرافیای پهناور ایران با تاریخ چندین هزار سال شهری داریم که در آن حمل و نقل عمومی استاندارد است، در آن زباله تفکیک میشود و در داخل و پیرامون آن با معضل ناتوانی در بازیافت زباله دیده نمیشود؛ شهری داریم که در آن مدیریت انرژی در آن درست باشد و گرما و سرما از لابلای درز خانهها بیرون نمیرود، شهری داریم که در آن رانندگانش خلاف نمیکنند؛ شهری داریم که آبخوانهایش در حد طبیعی و تعادل است؛ شهری داریم که در آن آلودگی نیست؛ شهری داریم که در آن جرم و جنایت و خود کشی و دزدی و قاچاق و آلودگی به مواد مخدر در آن حداقل باشد؛ شهری داریم که ساختمانهایش در مقابل زلزله مقاومند و یا در مسیر سیل و فرونشست و گرد و خاک ساخته نشدهاند؛ شهری داریم که پایانه اتوبوسرانیاش و یا قطارهایش به راحتی امکان سفر به سایر مناطق کشور را فراهم میکند؛ شهری داریم که فرودگاهش به اندازه مناسب هواپیما دارد تا آدمها یک هفته قبل سفر بتوانند بلیط تهیه کنند.
بیشتر بخوانید:
سردرگمی در مدیریت پایتخت؛ سه تا تهران داریم که باید مسئول هرکدام مشخص شود/ حداقل فایده طرح انتقال پایتخت توجه به مشکلات تهران است
قدمهای بیحاصل تاریخ برای انتقال پایتخت/ «دارالخلافه» تکان نمیخورد!
شهری داریم که در آن همه کودکانش از حقوق برابر از نظر آموزشی، از نظر بهداشتی و امکانات ورزشی بر خوردار باشند؛ شهری داریم که سگهای ولگرد کوکان را نمیترسانند و یا آنها را تکه پاره نمیکنند و میتوانند در پارکهایش بدون آلودگی مدفوع گربهها توپ بازی و یا خاک بازی کنند؛ شهری داریم که گذشته تاریخی و فرهنگی خودش را حفظ کرده باشد؛ شهری داریم که گیاهانش و جانورانش در آرامش زندگی میکنند و از مناطق حفاظت شده بدون حضور شکارچی، بدون آتش سوزی و بدون تهدید قابل دفاع باشند؛ شهری داریم که گردشگر بدون مشکل از جاذبههای آن شهر بازدید کند و دارای امکانات آبرومندانه برای سفر و لذت بردن را دارا باشد؛ شهری داریم که اگر اتفاق بدی برای کسی افتاد در همان شهر دارو و درمان ممکن باشد.
و سوال دوم؟
سوال بعدی از آقای پزشکیان این است که چه کسانی بناست برای شما پایتخت جدید را بسازند؟ اگر میخواهید آنطور که گفتهاید از خارجیها استفاده کنید، خودتان میدانید که شما حتی در استفاده از افراد توانمند داخلی فاقد اختیار هستید و مخالفان شما حتی حضور معاون با سواد شما را غیرقانونی میدانند؛ یکی از بهترین اندیشمندان دانشگاه مملکتتان (محسن رنانی) - که اتفاقا از شما و انتخابات حمایت کرد و تلاش کرد مردم و جوانان قهر کرده با صندوق را تشویق به رای دادن کند، حتی از اظهار نظر و انتشار نظراتش منع شده است. حالا با چه تضمینی بناست متخصص خارجی بیارید تا به شما مشورت دهد.
اگر فرد ایرانی خارج نشین باشد که تمام زندگی روزانهاش بر خلاف قوانین فعلی ایران است و کافی است اراده کنند و با یکی از کارهایی که کرده مثلا در مهمانی که بوده سر میزش مشروبات ممنوعه بوده است، به راحتی روانه زندان شده و امنیتش به خطر بیفتد و اگر شانس بیاورد فلنگ را ببندد. اگر هم ایرانی نباشد و خانم باشد که نه تنها باید محجبه باشد که اگر کوچکترین خطایی کند مثلا از پلی، رودی عکسی بگیرد به راحتی برایش پروندهسازی میکنند.
به نظر شما چه باید کرد؟ طبعا مشکلات تهران لاینحل مانده و ارادهای هم برای حل مشکلات پایتخت وجود ندارد.
برای رهایی از گرداب تهران که همه میدانیم با کوچکترین تکانی ممکن است از صدها تا میلیونها نفر قربانی شوند، راهحلهایی وجود دارد، مثلا به جای تغییر پایتخت ساختار سیاسی کشور را تقسیم کنیم. مدلهای شناخته شده آن هم در آلمان، هم در آمریکا و هم در همسایگی ما در کشور امارات دیده میشود. ایران کشور پهناوری با تنوع قومی بالایی است. اداره فدرالی کمک می کند که وابستگی به پایتخت به حداقل برسد. اتفاقا این اقدام برای مقابله با تفکر تجزیهطلبی و تخریب محیط زیست لازم و کاراست. سپردن امور به مردم بومی آنجا بار سنگین اداره کشور را سبک میکند. دولت مرکزی میتواند بر امور کلان، سیاست خارجی و دفاعی متمرکز شود. ایجاد مناطق نمونه زندگی سالم در هر استان کشور هم میتواند شروع خوبی باشد.
منظور از مناطق نمونه زندگی را بیشتر توضیح میدهید؟
زمانی پیشنهادی به آقای حناچی شهردار وقت تهران در مورد ایجاد محلههای سبز دادم. علیرغم استقبال ایشان و شورای شهر، متاسفانه این ایده هرگز به نتیجه نرسید. ولی دولت میتواند در هر استان یک شهر را به گونهای زیست محور و پایدار اداره کند تا مردمانش از مصیبتهای فعلی شهرهای کشور رنج نکشند. در آن شهرها مقررات سفت و سختی برای جلوگیری از هر گونه عامل آلوده کننده گذاشته شود تا شهر قابل زیست باشد، مردمانش بتوانند بدون حضور موتورسیکلتها، با پای پیاده و دوچرخه تردد کنند و وسایل حمل و نقل عمومی برای همه مردم حتی سالخورگان، کم توانان و کودکان و مادران دارای کودک باشد. مدارس آن همگی دولتی و با استاندارد بالا بوده و در آن انرژی تلف نشود.
امتحان کنید و ببینید که آیا توان تخصصی برای مدیریت و ساخت چنین شهری دارید. منظور من ساخت شهر جدید نیست. یک شهر از شهرهای مناسب موجود در هر استانی را برای این کار انتخاب کنید و اصلاحات لازم را در آن اجرا کنید. حداقل دستاورد این پایلوت این است که ببینیم آیا امکان ساخت پایتختی سالم ممکن و عملی است. دوم آنکه شاید همین اقدام باعث شد مردم در بقیه شهرها اقدام به اصلاح شهرشان کرده و کمک کنند نه تنها مشکلات پایتخت که مشکلات همه کشور حل شود. شاید از درون این پروژه پایتخت جدید کشور هم زاده شد.
۴۷۴۷