شناسهٔ خبر: 70721043 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

اخاذی در پوشش پلیس پس از دله‌دزدی

ساعتی قبل کنار خیابان منتظر تاکسی بودم که خودروی پژو آردی یشمی کنارم توقف کرد و من هم فکر کردم مسافرکش است و برای رفتن به مقصدم سوار شدم. راننده در بین راه سه مرد جوان دیگر را هم به عنوان مسافر سوار کرد و به راهش ادامه داد. پس از طی مسافتی راننده تغییر مسیر داد و همان لحظه یکی از مسافرانی هم که کنارم نشسته بود، شوکری به پهلویم گذاشت و تهدید کرد هیچ حرکتی نکنم.

صاحب‌خبر -
جوان آنلاین: چهار سارق سابقه‌دار پس از ملاقات با خلافکار کهنه‌کار تصمیم گرفتند دله‌دزدی را رها و برای به دست آوردن پول زیاد در پوشش پلیس اخاذی کنند. 
اواخر شهریور ماه امسال، راننده عبوری در یکی از جاده‌های اطراف تهران متوجه مرد دست و پا بسته‌ای در نزدیکی جاده شد و خودرویش را متوقف کرد و به کمک وی رفت. 
راننده خودرو دست و پای مرد جوان را که با دستبند‌های پلاستیکی بسته شده‌بود، باز کرد که مشخص شد وی ساعتی قبل از سوی چند مرد مسافرکش‌نما ربوده شده و متهمان به خاطر سرقت اموالش او را با چاقو زخمی کرده و در نهایت با دست و پای بسته در بیابان‌های اطراف تهران رها کرده‌اند. 
 
 نخستین شکایت 
بدین ترتیب راننده خودرو، مرد جوان را برای درمان به بیمارستان منتقل کرد و حادثه را به پلیس خبر داد. لحظاتی بعد تیمی از مأموران به بیمارستان رفتند و از مرد زخمی پس از بهبودی تحقیق کردند. 
شاکی در توضیح ماجرا گفت: «ساعتی قبل کنار خیابان منتظر تاکسی بودم که خودروی پژو آردی یشمی کنارم توقف کرد و من هم فکر کردم مسافرکش است و برای رفتن به مقصدم سوار شدم. راننده در بین راه سه مرد جوان دیگر را هم به عنوان مسافر سوار کرد و به راهش ادامه داد. پس از طی مسافتی راننده تغییر مسیر داد و همان لحظه یکی از مسافرانی هم که کنارم نشسته بود، شوکری به پهلویم گذاشت و تهدید کرد هیچ حرکتی نکنم. تازه متوجه شدم در دام خلافکارانی گرفتار شده‌ام. می‌خواستم مقاومت کنم، اما او با شوکر به من شوک وارد کرد به طوری که لحظاتی بی‌حال شدم و راننده هم به سمت بیابان‌های اطراف تهران ادامه مسیر داد. آنها در مکان خلوتی خودرویشان را نگه داشتند و اموالم را به زور گرفتند. در مقابل آنها مقاومت کردم که یکی از آنها با چاقو مرا زخمی کرد و در ادامه دست و پای مرا با دستبند پلاستیکی بستند و در نزدیکی جاده‌ای رها کردند. خودم را به سختی به نزدیک جاده رساندم و راننده عبوری مرا دید و به کمکم آمد و مرا به بیمارستان منتقل کرد.»
 
 مأمور‌نما‌ها 
با شکایت مرد جوان، مأموران پلیس تهران به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی متهمان مسافرکش‌نما وارد عمل شدند. 
همزمان با ادامه تحقیقات، مأموران با چند شکایت دیگر هم روبه‌رو شدند. تعدادی از شاکیان ایرانی و تعدادی هم از اتباع بودند که در دام چهار سرنشین خودروی آردی یشمی رنگ گرفتار شده‌بودند. چهره‌نگاری از متهمان و بررسی‌های فنی نشان داد متهمان شاکیان ایرانی و اتباع همان اعضای باند آردی‌سوار هستند. متهمان در پوشش مأمور‌نما شاکیان را به بهانه اینکه خلافی مرتکب شده‌اند، ربوده و پس از سرقت اموالشان آنها را دست و پا بسته در بیابان‌های اطراف تهران رها می‌کنند. همچنین مشخص شد آنها شاکیانی را که در برابر آنها مقاومت می‌کردند با چاقو زخمی می‌کردند. 
 
 نجات ۳ گروگان 
در حالی که هر روز به تعداد شاکیان افزوده می‌شد، مأموران مشخصات خودروی آردی را در اختیار گشت‌های پلیسی قرار دادند تا اینکه چند روز قبل یکی از گشت‌های پلیس در بلوار کشاورز به خودروی آردی یشمی رنگی مشکوک شدند. مأموران در ادامه به خودروی آردی نزدیک شدند و دیدند پلاک خودرو مخدوش و شیشه‌های آن دودی است و داخل آن مشخص نیست. همین دلایل کافی بود تا مأموران به راننده خودرو مشکوک شوند و دستور ایست بدهند، اما راننده با دیدن خودروی گشت مأموران پلیس، سرعتش را زیاد و فرار کرد. 
بدین ترتیب تعقیب و گریز مأموران و متهمان رقم خورد، اما این تعقیب و گریز خیلی طول نکشید و خودروی متهمان متوقف شد. سه نفر از سرنشینان خودرو فرار کردند و مأموران موفق شدند راننده را قبل از فرار دستگیر کنند. در ادامه مأموران در بازرسی از خودرو از داخل صندوق عقب آن سه مرد جوان اتباع را که دست و پای آنها با دستبند پلاستیکی بسته شده‌بود، نجات دادند و شاکیان و متهم را به کلانتری منتقل کردند. 
 
 هوشیاری پلیس 
راننده خودرو در بازجویی‌ها منکر جرم خود شد و ادعا کرد سه مرد فراری به زور سوار خودروی او شده و دست به آدم ربایی زده‌اند، اما شواهد و مدارک نشان داد وی و سه مرد فراری همان متهمان تحت تعقیب پلیس هستند که از مدتی قبل در پوشش مأمور پلیس چند نفر را ربوده و اموال آنها را سرقت کرده‌اند. 
از سوی دیگر سه مرد نجات یافته هم اعلام کردند چهار متهم ساعتی قبل در یکی از خیابان‌ها راه آنها را سد کرده و به بهانه اینکه مرتکب خلاف شده‌اند، آنها را ربوده، اما با هوشیاری پلیس نقشه‌شان ناکام مانده‌است. 
بدین ترتیب متهم سه همدست خود را به پلیس معرفی کرد و مأموران هم همدستان او را شناسایی و بازداشت کردند. متهمان در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی به این شیوه اعتراف کردند. تحقیقات از متهمان ادامه دارد. 
 
 
به دله دزدی راضی بودم 
 
سر‌دسته باند مرد خلافکاری به نام ارسلان است که قبل از این چند باری به اتهام سرقت راهی زندان شده‌است. وی مدعی بود سابقه قبلی‌اش به خاطر دله دزدی بوده، اما این‌بار اشتباه کرده و دست به گروگانگیری زده‌است. 
 
ارسلان سابقه داری؟ 
بله، من چند باری به اتهام سرقت دستگیر شدم و به زندان افتاده‌ام. البته سابقه‌های قبلی‌ام همه دله دزدی بود و به همین‌خاطر هم خیلی زود آزاد می‌شد، اما این‌بار فرق می‌کند. این‌بار متوجه شدم جرمم گروگانگیری در پوشش مأمور پلیس است. 
 
فکر نمی‌کردی که جرم گروگانگیری سنگین است؟ 
واقعیتش اصلاً خبر نداشتم این کاری که ما می‌کنیم، گروگانگیری است. اگر می‌دانستم حتماً انجام نمی‌دادیم و به همان دله دزدی راضی بودیم. ما با خودمان می‌گفتیم یک نفر را خفت و اموالش را سرقت می‌کنیم و جرمش هم سرقت اموال می‌شود، اما الان فهمیدم که جرممان این‌بار سنگین است. 
چرا اصلاً این شیوه را انتخاب کردید؟ 
چند ماه قبل از زندان آزاد شدم و تصمیم گرفتم دوباره همان دله دزدی را ادامه دهم، اما وقتی به دیدن یکی از دوستانم رفتم ورق برگشت و تصمیم جدیدی گرفتم. آن روز همراه یکی از دوستانم تصمیم گرفتیم به دیدن یکی دیگر از دوستانمان در کرج برویم. ما همگی در قهوه‌خانه قرار گذاشتیم تا قلیان بکشیم و با هم صحبت کنیم. داخل قهوه‌خانه با خلافکار کهنه‌کاری آشنا شدیم که سابقه زیادی در سرقت داشت. وقتی فهمید ما دله‌دزد هستیم به ما خندید و گفت از این راه چیزی گیرتان نمی‌آید. درست می‌گفت از راه دله‌دزدی پول زیادی گیرمان نمی‌آمد و سارق کهنه‌کار پیشنهاد داد در پوشش مأمور پلیس از اتباع اخاذی کنیم و من هم فهمیدم شیوه خوبی پیشنهاد داده‌است. 
 
بعد باند تشکیل دادی؟ 
بله. پس از اینکه از کرج به تهران برگشتم تعدادی از دوستان خلافکارم را جمع کردم و درباره شیوه جدیدم برای آنها توضیح دادم و وقتی فهمیدند پول خوبی گیرشان می‌آید، قبول کردند و باند را تشکیل دادم. 
 
درباره شیوه سرقتتان توضیح بده؟ 
ما فقط قرارمان این بود که به سراغ اتباع برویم، چون می‌دانستیم اکثر آنها به خاطر اینکه خودشان خلاف می‌کنند یا به صورت غیر‌قانونی وارد ایران شده‌اند، پس از اخاذی از ما شکایت نمی‌کنند. ما معمولاً به ساختمان‌های در حال ساخت می‌رفتیم که تعدادی اتباع در آن مشغول به کار بودند. البته ساعتی می‌رفتیم که کارشان تعطیل بود و خبری از صاحب‌کار نبود. خودمان را مأمور پلیس معرفی می‌کردیم و می‌گفتیم خلافی مرتکب شده‌اند و معمولاً هم پول و طلا و گوشی از آنها اخاذی می‌کردیم و از آنجا خارج می‌شدیم. گاهی هم در خیابان‌های راه آنها را سد می‌کردیم و به عنوان مأمور دست و پای آنها را با دستبند پلاستیکی می‌بستیم و پس از سرقت اموالشان آنها را در بیابان‌های اطراف تهران رها می‌کردیم. 
 
چرا بعضی از مالباخته را زخمی می‌کردید؟ 
شاکیانی که ما زخمی کردیم، ایرانی بودند. آنها در مقابل ما مقاومت می‌کردند و ما هم برای اینکه مجبورشان کنیم اموالشان را به ما بدهند با چاقو زخمی‌شان می‌کردیم. 
 
شما که گفتید فقط از اتباع سرقت می‌کردید؟ 
بله نقشه ما فقط از اتباع بود، اما چند ایرانی را اشتباهی به جای اتباع سوار خودرو کردیم. واقعیتش چهره آنها خیلی شبیه اتباع بود و ما آنها را اشتباهی می‌گرفتیم و وقتی متوجه می‌شدیم، چاره‌ای جز اخاذی و سرقت اموالشان نداشتیم. 
 
خبر داری چند نفرشان به خاطر آسیب‌های جدی در بیمارستان بستری شدند؟ 
بله، اما خدا را شکر زنده‌اند و دست ما به خون آنها آلوده نشد و گرنه الان باید منتظر طناب دار می‌شدیم.