به گزارش ایکنا، ابوالفضل روحی؛ استاد دانشگاه تهران، 18 دیماه در نشست علمی «کثرت و حقانیت ادیان از دیدگاه آیتالله مصباح» با بیان اینکه یکی از مباحثی که در ادیان مختلف وجود داشته این است که آیا ادیان میتوانند هم عرض هم حقانیت داشته باشند و اگر جواب منفی است چه معیارهایی برای تشخیص دین حق وجود دارد، گفت: چه دینی بر حق است و پیروان ادیان چه سرنوشتی دارند و آیا همه هلاکت خواهند شد و نحوه تعامل پیروان دین حق با غیر حق چگونه باید باشد؟ بنابراین اصل حقانیت، نجات پیروان ادیان و تعامل با پیروان ادیان غیر حق، سه سؤال در این باره است.
وی افزود: سه نظریه مشهور در این عرصه وجود دارد؛ اول انحصارگرایی که معتقدند قطعا یک دین بر حق است و بقیه باطل هستند چرا که وجود دو دین حق در کنار هم ممکن نیست زیرا متناقض خواهد شد، معمولا گروههای ارتدکسی در هر دین اعم از مسیحیت و اسلام و یهودیت و حتی بودیزم فقط پیروان خود را بر حق میدانند و پیروان دیگر را باطل؛ قرآن هم فرموده است: وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ ۗ كَذَٰلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۚ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ.
روحی اضافه کرد: دیدگاه دیگر، شمولگرایی است که معتقدند با وجود اعتقاد بر اینکه یک دین حق بیشتر ندرایم ولی اینطور نیست که فقط پیراون دین حق اهل نجات باشند بلکه نجات شامل ادیان غیر دین حق هم هست، در بین مسیحیان هم اندیشمندانی معتقد به این موضوع هستند و معتقدند هر کسی از لطف عیسی بهرهمند شود اهل نجات است ولو این افراد مسیحیان گمنام باشند و اسما مسیحی نباشند.
وی ادامه داد: نظریه سوم هم کثرتگرایی است یعنی فقط یک دین بر حق نیست و همه ادیان بر حق و همه پیروان آنان هم اهل نجات هستند. پلورالیسم مصادیق متعدد دارد و گاهی مصداق آن، فرهنگی است یعنی بپذیریم انواعی از فرهنگها و سنن پذیرفته میشوند؛ نوع دیگر پلورالیسم سیاسی است یعنی به جای تمرکز قدرت در یک نفر و یک حزب، احزاب متعدد و گروههای مختلف با سلایق و اندیشههای هر چند متضاد میتوانند پذیرفته شوند. نوع دیگر پلورالیسم اخلاقی است یعنی نفی یکسری ارزشهای اخلاقی و پذیرش انواع دیگر درست نیست لذا ما ارزش اخلاقی ثابتی نداریم. نوع دیگر هم پلورالیسم معرفتی است یعنی لزوما یک شناخت مطابق با واقع وجود ندارد و انواع معارف را ولو متعارض میپذیریم.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه آیتالله مصباح یزدی این موضوع را در قالبی جذاب تبیین فرمودند گفت: ایشان چند کار در بحث حقانیت انجام دادند که نظریه وی را از دیگران ممتاز کرده است؛ اولین نکته اینکه به دیدگاه مجموعه متفکران اسلامی پرداخته است؛ ایشان معتقدند در باب حقانیت ادیان مجموعه اندیشمندان مسلمان در چند گروه قرار میگیرند؛ دسته اول نظریهپردازان اسلامی که هر نوع طرح این بحث در مجامع دینی و علمی نوعی را هجمه به حقانیت اسلام میدانند یعنی در اذهان این شبهه ایجاد میشود که ما با طرح این مباحث آن ادیان را در عرض اسلام بحث میکنیم و نباید این کار انجام شود لذا وارد نقد و بحث در این زمینه نشدهاند. برخی حتی طرح این مسئله را با مبانی اسلام در تضاد و تناقض میدانند. این نظریه در بین اندیشمندان مسلمان ایرانی و غیرایرانی وجود دارد.
رد نظریه گوهر و صدف دین
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه آیتالله مصباح این رویکرد را نپذیرفته است، تصریح کرد: دسته دوم روشنفکرانی هستند که برخورد انفعالی دارند و حتی کارشان به جایی رسید که برخی آیات قرآن را به عنوان مبنا برای این ایده مورد استدلال و تایید قرار دهند؛ از نظر علامه در بین این افراد کسانی کوشیدند با دستهبندی دین به گوهر و صدف دین بگویند گوهر ادیان مشترک و صدف ادیان مختلف است تا جایی که گفتند اساس اشتراکات ادیان در گوهر است و اختلافات، عرض و صدف است.
روحی افزود: علامه مصباح معتقد است که این افراد حتی اعتقاد به خدا را هم جزء عرضیات و صدف برشمردهاند؛ اشاره دیگر ایشان آن است که میگویند راههای مختلف برای رسیدن به خدا وجود دارد.
استاد دانشگاه تهران افزود: گروه سوم، حقانیت اسلام را با مبانی اسلام ثابت کردهاند و از طرف دیگر با نظریات کلامی غربیان آشنا هستند و میدانند اگر پلورالیزم را در قالب غربیان بپذیرند به تناقض در آموزههای دینی خواهند رسید؛ این گروه نه مانند گروه اول از روی تعصب حاضر به بحث در مورد پلورالیزم نیستند و نه مانند گروه دوم بدون چون آن را پذیرفتهاند بلکه به مبانی اسلامی آشنایی کامل و استدلالهایی برای رد دو نظریه قبل دارند؛ آنچه میتوان برداشت کرد این است که ایشان خودشان در این گروه قرار دارند.
انواع پلورالیزم از منظر علامه مصباح یزدی
وی افزود: بخش دیگری از مطالب علامه مصباح در دو کتاب «پرسشها و پاسخها» و «کاوشها و چالشها» است که از مجموعه سخنرانیهای ایشان قبل از نماز جمعه است و ایشان مطالب مجله کیان را نقد کردند. مرحوم علامه در باب پلورالیزم دینی در پاسخ به این پرسش که پلورالیزم دینی چیست آن را به معنای گرایش به تکثر و تعدد در برابر وحدتگرایی میدانند. کار جذابی که ایشان برای اولین بار کردهاند این است که فرمودهاند پلورالیزم در مباحث فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی و معرفتی و عقیدتی قابل طرح است لذا خودشان به آن پرداختند و به پیامدهای اعتقاد به پلورالیزم در هر کدام از این شاخهها پرداختند.
روحی با بیان اینکه مشرب جدیدی که علامه در پاسخ به منتقدان طرح کرد تقسیمبندی پلورالیزم به عملی و نظری بود، گفت: ایشان پلورالیزم عملی را پذیرش رویکردها و دیدگاههای مختلف در مقام عمل میدانند یعنی افراد با عقاید و دیدگاههای مختلف مورد احترام هستند و نگاه ما به باورهایشان باید طوری باشد که بتواند زندگی مسالمتآمیز را بین ادیان مختلف فراهم کند و منجر به حذف یکدیگر نشود که توصیه و اخلاق دینی است؛ مراد از پلورالیزم نظری را میفرماید پذیرش نظری عقاید مختلف است یعنی ما حق و باطل خالص نداریم.
استاد دانشگاه تهران بیان کرد: این موضوع در فرمایش علامه خیلی پررنگ است لذا به شدت هم به نقد آن میپردازد؛ در باب عملی، همزیستی و همکاری مسالمتآمیز مورد توجه جدی ایشان است و در باب نظری هم رد هر نوع تعصب مورد توجه است. ایشان بدون اینکه درنگی در بخش عملی داشته باشند میفرمایند با مراجعه به قرآن و روایات قطعا میتوانیم نوعی پلورالیزم عملی را در زندگی با پیروان ادیان بپذیریم و این موضوع جای شک هم ندارد.
علامه مصباح پلورالیزم نظری را رد میکند
روحی بیان کرد: تمرکز ایشان بر پلورالیزم نظری و فکری است یعنی ادیان همه بر حق نیستند؛ ایشان پلورالیزم نظری را هم به سه ادعا و تفسیر تقسیم میکنند؛ تفسیر اول اینکه هر دینی آموزههای صحیح و هم باطل دارد پس هیچ دینی حق محض و یا باطل محض نیست لذا بین اسلام و مسیحیت اصل توحید و معاد مشترک است؛ طبق این نظر هر دینی میتواند بخشی از حقیقت را داشته باشد که علامه این تفسیر را قطعا نادرست میدانند و نمیپذیرند و تاکید دارند اسلام دینی بر حق است.
استاد دانشگاه تهران اظهار کرد: تفسیر دوم معتقد است پلورالیزم به معنای آن است که حقیقت یک چیز است و ادیان هر کدام راههایی هستند که ما را به این حقیقت میرسانند گرچه یک راهی راحتتر است و زمان کمتری میبرد و یک راه دورتر است؛ در این نظریه، راهها مورد توجه نیست بلکه رسیدن به قله مراد است. علامه مصباح این تفسیر را هم رد کرده و میفرمایند اینطور نیست. مثلا ساختار اسلام بر توحید است و کسی نمیتواند مدعی شود توحید اسلامی با تثلیث، هر دو میتوانند فرد را به قله برسانند زیرا وجود یک خدا با سه خدا در تضاد است و تثلیث نه تنها انسان را به قله نمیرساند او را به پایین پرتاب میکند یا خوردن شراب چگونه ممکن است در یک دین حرام در دین دیگر خون عیسی شمرده شود و هر دو هم باعث سعادت انسان شود.
روحی بیان کرد: تفسیر سوم علامه مصباح هم این است که کسانی میگویند گزارههای دین چون غیرحسی هستند باطل یا بیمعنا و افسانهای هستند براساس نظریه پوزیتیویست افراطی؛ یا اگر معنا دارند نمیتوان حقانیت آن را اثبات کرد مثلا گزاره قل هو الله احد یا «ان الله ثالث ثلاثه» بنابراین چون حقانیت آنان قابل اثبات نیست پس همه در یک سطح هستند. ایشان این تفسیر را هم رد کرده است و میگویند بسیاری از گزارههای دینی از نوع معقول و قابل سنجش علمی هستند مثلا گزاره خداوند وجود دارد یا نباید به دیگری ستم کرد هم معنادار است و هم قابل انکار نیست. علامه مصباح همچنین تاکید دارند خیلی از گزارههای دینی مانند گزارههای ریاضی هستند بنابراین پلورالیزم نظری در هر سه تفسیر قطعا مورد پذیرش نیست.
انتهای پیام