شناسهٔ خبر: 70691164 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: تابناک | لینک خبر

میدل ایست آی مدعی شد

اسناد ارتباط بشار اسد با اسرائیل از بین رفت/ حمایت اسرائیل از جدایی طلبی کرد‌ها در سوریه

حملات رژیم صهیونیستی به سوریه ثبات منطقه را تهدید می‌کند و در نهایت نتیجه معکوس خواهد داشت.

صاحب‌خبر -

حملات اسرائیل به سوریه فقط دارایی‌های نظامی را هدف قرار نداده و در طی این حملات آرشیو‌های اطلاعاتی نیز از بین رفتند که حاوی اطلاعاتی بود که می‌توانست روابط اسد را با شبکه‌ها و دولت‌های جهانی از جمله خود اسرائیل روشن کند.

به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «علی بَکیر» در مقاله‌ای که در سایت تحلیلی «میدل ایست آی» منتشر شد نوشت: مداخلات اسرائیل خطر تبدیل سوریه به کشوری از هم گسیخته و گرفتار درگیری‌های داخلی و مداخله‌های خارجی را به همراه دارد. 

در ۱۰ دسامبر، تنها چند روز پس از فروپاشی دولت بشار اسد در سوریه، اسرائیل گسترده‌ترین عملیات نظامی هوایی تاریخ خود را علیه یک کشور همسایه آغاز کرد. این عملیات که «پیکان باشان» نامیده شد، شامل حمله ۳۵۰ هواپیمای جنگی نیروی هوایی اسرائیل به ۳۲۰ هدف استراتژیک در سراسر سوریه، از دمشق تا طرطوس بود. 

جت‌های جنگنده MiG-۲۹، باتری‌های موشک اسکاد، هواپیما‌های بدون سرنشین، تاسیسات راداری و کشتی‌های دریایی و سایر زیرساخت‌های حیاتی در این عملیات مورد استفاده قرار گرفت. این حمله بیش از ۷۰ درصد از دارایی‌های نظامی استراتژیک سوریه را از بین برد و این کشور را در برابر تجزیه و نفوذ خارجی آسیب پذیر کرد.

باید گفت این کمپین تهاجمی به طور ناگهانی رخ نداد بلکه در چارچوب سال‌ها تفاهمات ضمنی بین اسرائیل و حکومت اسد بود که طی آن اسرائیل منافع خود را در بلندی‌های جولان اشغالی مدیریت کرده بود و اسد را همسایه‌ای دردسرساز و در عین حال قابل پیش‌بینی می‌نگریست.

آرامش در جبهه جولان که بیش از نیم قرن به طول انجامید، گواه این وضعیت ناآرام بود. با رفتن اسد، به نظر می‌رسد که اسرائیل مصمم است اطمینان حاصل کند که هیچ حکومت جانشین، ائتلاف شورشی یا بازیگر خارجی نمی‌تواند موقعیت آن را در منطقه به چالش بکشد.

حملات اسرائیل نقطه عطفی مهم برای سوریه است، کشوری که اکنون پس از سقوط اسد در تلاش برای بازسازی است

اختلافات داخلی سوریه

مقیاس و تمرکز عملیات نظامی سوالات مبرمی را در مورد نیات اسرائیل و تأثیر بلندمدت آن بر حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه ایجاد می‌کند.

 تحلیلگران مقایسه‌هایی را با هرج و مرج در عراق پس از تهاجم به رهبری آمریکا و واقعیت تکه تکه لیبی پس از قذافی انجام داده‌اند. اشغال سرزمین‌های اضافی سوریه در نزدیکی بلندی‌های جولان توسط اسرائیل این ابهام را تشدید می‌کند.

جولان، منطقه‌ای با اهمیت استراتژیک و نمادین، در سال ۱۹۸۱ توسط اسرائیل ضمیمه شد، اقدامی که توسط سازمان ملل غیرقانونی تلقی شد.

 از زمان سقوط اسد، اسرائیل کنترل خود را گسترش داده و حتی یک منطقه حائل تحت نظارت سازمان ملل را تصرف کرده است. این اشغال هیچ محکومیتی از سوی کشور‌های غربی به وجود نیاورده علیرغم تایید سازمان ملل متحد بر حاکمیت سوریه بر بلندی‌های جولان.

«بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر اسرائیل به صراحت گفته است که جولان تا ابد بخشی از اسرائیل خواهد بود. این موضع بر استراتژی اسرائیل تأکید می‌کند: تأمین دستاورد‌های ارضی در حالی که از بی ثباتی سوریه برای تحکیم تسلط منطقه‌ای خود استفاده می‌کند.

اشغالگری و اقدامات نظامی اسرائیل احتمالاً اختلافات داخلی را در سوریه عمیق‌تر می‌کند و گروه‌های متمرکز بر ملت سازی را در مقابل کسانی قرار می‌دهد که آزادی سرزمین‌های اشغالی را در اولویت قرار می‌دهند. این پویایی منعکس کننده مبارزات طولانی مدت لبنان تحت اشغال اسرائیل است، جایی که اختلافات داخلی مانع ثبات و حکومت شد

اشغالگری و اقدامات نظامی اسرائیل احتمالاً اختلافات داخلی را در سوریه عمیق‌تر می‌کند و گروه‌های متمرکز بر ملت سازی را در مقابل کسانی قرار می‌دهد که آزادی سرزمین‌های اشغالی را در اولویت قرار می‌دهند. این پویایی منعکس کننده مبارزات طولانی مدت لبنان تحت اشغال اسرائیل است، جایی که اختلافات داخلی مانع ثبات و حکومت شد.

اگر گروه‌های سوری بر بازسازی ملت اولویت دهند، تا زمانی که سرزمین سوریه اشغال شده باقی بماند، خطر از دست دادن مشروعیت خود را دارند. در مقابل، اولویت دادن به مبارزه با اسرائیل می‌تواند منجر به شکست‌های زودهنگام و هرج و مرج بیشتر شود و منابع حیاتی را از تلاش‌های ملت سازی منحرف کند. در هر دو سناریو، اسرائیل سود می‌برد: سوریه تجزیه شده کمتر قادر است تهدیدی برای امنیت و جاه طلبی‌های ارضی آن ایجاد کند.

برای سوری ها، این تقسیم بندی نشان دهنده پارادوکسی بی رحمانه است. بازسازی کشورشان مستلزم اولویت دادن به ثبات و بازسازی است، اما انجام این کار در شرایط اشغال خطر بیگانگی بخش قابل توجهی از مردم را که مقاومت را یک ضرورت ملی می‌دانند، افزایش می‌دهد.

خلاء امنیتی در سوریه

نابودی قابلیت‌های نظامی سوریه بازتاب انحلال ارتش عراق در طول تهاجم ایالات متحده آمریکاست و خلأ امنیتی ایجاد می‌کند که باعث مداخله خارجی و ظهور بازیگران غیردولتی می‌شود. 

شورشیان سوری و مقامات انتقالی اکنون با یک چالش دلهره آور رو‌به‌رو هستند: بازسازی یک ارتش کارآمد و در عین حال رفع نیاز‌های جمعیتی از هم گسیخته. اقدامات اسرائیل همچنین تلاش‌ها برای بازپس‌گیری مناطق تحت کنترل گروه‌های دیگر از جمله گروه کرد مورد حمایت ایالات متحده آمریکا و یگان‌های حفاظت خلق را تضعیف می‌کند. 

اسرائیل با از بین بردن ظرفیت نظامی سوریه، بی ثباتی طولانی مدت را تضمین می‌کند و از هرگونه تلاش منسجم برای به چالش کشیدن اشغال آن یا مقابله با نفوذ آن جلوگیری می‌کند.

علاوه بر این، حملات اسرائیل فقط دارایی‌های نظامی را هدف قرار نداده است. در طی این حملات آرشیو‌های اطلاعاتی نیز از بین رفتند که حاوی اطلاعاتی بود که می‌توانست روابط اسد را با شبکه‌ها و دولت‌های جهانی از جمله خود اسرائیل روشن کند.

گزارش‌هایی مبنی بر توافق‌های محرمانه بین دولت اسد و اسرائیل که گفته می‌شود از طریق واسطه‌های روسی مدیریت می‌شد، پس از سقوط وی منتشر شد. این افشاگری‌ها تلاش‌ها برای بازسازی اعتماد در میان سوری‌ها و ایجاد یک دولت جدید فارغ از سایه میراث بحث‌برانگیز اسد را پیچیده می‌کند.

این تخریب نظامی، زمینه مساعدی را برای ظهور شبه‌نظامیان موازی ایجاد می‌کند، که برخی احتمالاً به جای مشارکت در بازسازی سوریه، بر مقاومت در برابر اسرائیل متمرکز هستند. چنین تحولی منعکس کننده مجموعه پر هرج و مرج جناح‌های مسلح لیبی است که قدرت‌های خارجی از گروه‌های رقیب برای اهداف استراتژیک خود حمایت می‌کنند.

 حمایت اسرائیل از روایت جدایی طلبی کرد‌ها بخشی از یک استراتژی گسترده‌تر برای ایجاد تفرقه و تضعیف رقبای منطقه‌ای آن است

استراتژی اسرائیل با اهداف منطقه‌ای وسیع‌تر از جمله حمایت از عناصر کرد در سوریه همسو است. مقامات اسرائیلی آشکارا علاقه خود را برای تقویت روابط با یگان‌های مدافع خلق کرد، گروهی مرتبط با حزب کارگران کردستان که توسط ترکیه، ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، ناتو و دیگران به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته می‌شود، ابراز کرده‌اند. این حمایت تهدیدی برای درگیر کردن بیشتر سوریه در مناقشات منطقه‌ای به ویژه با ترکیه و تعمیق اختلافات داخلی آن است.

یگان‌های مدافع خلق که قبلاً با بازیگرانی مانند دولت اسد، ایران، روسیه و ایالات متحده آمریکا همکاری کرده بود، می‌تواند به ابزار دیگری در استراتژی اسرائیل در قبال سوریه تبدیل شود. این مشارکت بالقوه خطر شعله‌ور کردن تنش‌ها بین گروه‌های قومی سوریه، پیچیده‌تر کردن تلاش‌های بازسازی و بیگانگی سوری‌هایی را که از قبل نسبت به دستکاری‌های خارجی محتاط هستند، به همراه دارد.

حمایت اسرائیل از جدایی طلبی کرد‌ها بخشی از یک استراتژی گسترده‌تر برای ایجاد تفرقه و تضعیف رقبای منطقه‌ای خود است. اسرائیل با تشویق به تجزیه سوریه، توجه را از اقدامات خود در فلسطین و لبنان منحرف می‌کند و در عین حال اطمینان می‌دهد که هیچ کشور سوریه واحدی برای به چالش کشیدن جاه‌طلبی‌های ارضی آن پدید نمی‌آید.

این رویکرد منعکس‌کننده تاکتیک‌های آن در لبنان در طول جنگ داخلی است، جایی که اسرائیل برای تامین منافع خود با جناح‌های محلی اتحاد برقرار کرد. همچنین می‌تواند مداخله خارجی در سوریه را برای مقاومت در برابر مداخله و اشغال اسرائیل دعوت کند. ایران از این نظر یک بازیگر بالقوه است.

بی ثباتی منطقه‌ای

ترکیه، یک بازیگر کلیدی منطقه‌ای، یگان‌های مدافع خلق را یک تهدید وجودی می‌داند. هر گونه همکاری اسرائیل و یگان‌های مدافع خلق روابط بین اسرائیل و ترکیه را تیره می‌کند و به طور بالقوه به یک درگیری منطقه‌ای گسترده‌تر تبدیل می‌شود. چنین تنش‌هایی می‌تواند سوریه را بیشتر بی‌ثبات کند، زیرا قدرت‌های خارجی از هرج و مرج برای پیشبرد برنامه‌های خود سوء استفاده می‌کنند.

خط سیر کنونی سوریه شباهت‌های بدی را با دیگر کشور‌های خاورمیانه که توسط مداخلات خارجی و اختلافات داخلی از هم گسسته‌اند، تداعی می‌کند. در عراق برچیده شدن ارتش ملی، خلأ قدرتی را ایجاد کرد که باعث ایجاد گروه‌های شورشی و بی ثباتی طولانی شد. 

در لیبی، سقوط قذافی به یک کشور از هم پاشیده منجر شد که در آن جناح‌های مسلح با حمایت قدرت‌های خارجی رقیب، برای کنترل قدرت رقابت می‌کنند. در لبنان، اشغالگری اسرائیل به اختلافات داخلی دامن زد که مانع از بهبود این کشور از جنگ داخلی شد. سوریه اکنون با خطر ترکیب این عناصر مواجه است: یک دولت مرکزی ضعیف، شبه نظامیان رقیب و مداخلات خارجی که بی ثباتی را تداوم می‌بخشد.

اشغالگری و مداخلات اسرائیل خطر تبدیل سوریه را به کشوری از هم پاشیده گرفتار درگیری‌های داخلی، نهاد‌های ضعیف ومداخله خارجی دارد. این مسیر نه تنها آینده سوریه، بلکه ثبات منطقه وسیع‌تر را نیز تهدید می‌کند و در نهایت نتیجه معکوس خواهد داشت و در درازمدت خود اسرائیل را تهدید می‌کند

اشغالگری و مداخلات اسرائیل خطر تبدیل سوریه را به کشوری از هم پاشیده گرفتار درگیری‌های داخلی، نهاد‌های ضعیف ومداخله خارجی دارد. این مسیر نه تنها آینده سوریه، بلکه ثبات منطقه وسیع‌تر را نیز تهدید می‌کند و در نهایت نتیجه معکوس خواهد داشت و در درازمدت خود اسرائیل را تهدید می‌کند.

حمایت از حاکمیت سوریه و ایجاد مسیری واقعی برای بازسازی و تضمین وحدت و ثبات این کشور حیاتی است. بدون چنین تلاش‌هایی، سوریه در خطر تبدیل شدن به یک کشور شکست‌خورده دیگر در منطقه‌ای است که قبلاً با درگیری و تفرقه آسیب دیده است. اقدامات اسرائیل ممکن است مزایای امنیتی کوتاه مدت داشته باشد، اما باعث تضعیف روحیه مردمی می‌شود که هنوز سقوط حکومت اسد را جشن می‌گیرند.