جوان آنلاین: برخی قرارگاهها را باید به عنوان یک الگوی جهانی مدنظر داشته باشیم، جایی که طرح و برنامههایشان نه تنها در تمام مناطق ایران که در بسیاری از کشورهای مسلمان هم میتواند عملیاتی شود. نمونههای این قرارگاهها در استانهای مختلف ایران وجود دارد که توانستهاند برنامههای فرهنگی خود را در خارج از این مرزها به مرحله اجرا برسانند. حجتالاسلام والمسلمین حمیدرضا قربانیان از جمله جهادگرانی است که بخش زیادی از عمرش را در این مسیر گذرانده و توانسته است مجموعه فرهنگی، قرآنیهای زیادی را در استانهای ایران و کشورهای سوریه و ترکیه راهاندازی کند. با وی به گفتگو نشستیم.
حاج آقا قربانیان، بفرمایید چه شد به عرصه فعالیتهای جهادی وارد شدید؟
بنده طلبهای در خارج و مبلغ عرصه بینالملل هستم که از سال ۱۳۶۸ شروع به فعالیتهای مختلف فرهنگی و قرآنی کردم. وقتی جنگ تمام شد و حملات رژیم بعث به شهرهای مختلف ایران فروکش کرد ما نیز در مناطق مختلف کشور حضور پیدا کردیم و فعالیتهایمان آغاز شد. تمام دغدغهمان این بود در مناطق هدفی که حضور پیدا میکنیم، بتوانیم ساکنان را توانمند کنیم. از همان زمان، اصول و مبنای کار، استفاده از ظرفیتها و توانمندسازی است و اینکه به قول معروف ماهیگیری یاددادن به افراد بهتر از دادن ماهی است.
گروههای جهادی فعالیتهای متنوعی دارند بعضی از افراد در حوزه عمران و آبادی فعالیت میکنند. برخی در حوزه مشاوره تربیتی، برخی هم رسانهای، ولی در حوزه ظرفیتسازی و توانمندسازی به نمونههای کمتری برمیخوریم که از این استعداد و هنر استفاده میکنند.
بله از چندین سال قبل اولین تجربه بنده برای فعالیتهای قرآنی و تبلیغی آغاز شد و به ۳۰ کشور دنیا سفر کردم. رشته اصلی فعالیتهایم با محوریت فرهنگ قرآنی است که متمرکز بر آموزش، حفظ، تلاوت، مفاهیم و تربیت قرآنی است و در این زمینه حائز رتبه کشوری و بینالمللی شدم و با همین عناوین، خدمت رهبر معظم انقلاب هم شرفیاب شدم.
اولین تجربه فعالیتهای تبلیغی و جهادی شما به چه زمانی برمیگردد؟
اولین سفری که برای فعالیتهای فرهنگی و قرآنی رفتیم، حدود ۱۵ سال پیش به سوریه بود. دیدیم کشور سوریه ظرفیت خیلی بالایی برای فعالیتهای فرهنگی دارد. از طرفی بچههای سوری بچههای عربی بودند که به حرم حضرت زینب (س) میآمدند. مباحث قرآنی را به مدت یکماه تا ۴۰ روز در مصلای الغدیر حضرتزینب (س) به آنها آموزش دادیم. این تبدیل به یک بنایی شد که خودشان بتوانند از نظر قرائت قرآن و ادعیه فعالیت کنند و بعد از آن دیگر نیاز به حضور افراد ایرانی در حرم مطهر حضرت زینب (س) نبود.
وقتی موفقیت این سبک فعالیت را دیدیم در سفر بعدی به ترکیه رفتیم. از شهر ازمیر تا شهر تولبوتلو، همین مدل فعالیتهای فرهنگی قرآنی را راهاندازی کردیم. با یک سازماندهی خوب کارهای قرآنی آنها پس از بازگشت ما ادامه یافت. این الگوی جهادی تبلیغی در کشورمان هم پیگیری شد اولین مکانی که بعد از آمدن به ایران برای فعالیتهای جهادی و تبلیغی انتخاب کردم، یکی از شهرهای حاشیه دشت کویر لوت بود که برای چندین سال گرمترین نقطه زمین شناخته میشود.
درباره اولین فعالیتهای توانمندسازی در ایران توضیح بدهید؟
اولین دوران استقرار بنده در شهر خور و بیابانک اصفهان در نزدیکی طبس بود که حدود ۵۰۰ کیلومتر از مرکز استان فاصله داشت. حدود دو سال در آن شهر سکونت داشتم. شهری که در زمینه مسائل فرهنگی و به خصوص قرآنی کار خاصی در آن نشده بود. در آنجا مؤسسهای را جهت توانمندسازی فعالیتهای فرهنگی، قرآنی، جهادی و مدیریتی تشکیل دادم. ۱۸سال از این ماجرا میگذرد و آنجا به یک مجموعه فرهنگی و قرآنی بسیار قدرتمند و قوی با حداقل ۵۰ مربی توانمند و دورهدیده تبدیل شده که به صورت خودجوش و مردم نهاد، همان فعالیتها را پیگیری میکنند. البته در حال حاضر در همان منطقه محروم شرق استان اصفهان که آب و هوای بسیار گرم و بدی دارد، هشت پایگاه در حوزه فرهنگ قرآنی، فعالیتهای عمرانی، محرومیتزدایی و برنامههای تربیتی فعالیت دارند که ما هنوز هم کمکشان میکنیم. بحث توانمندسازی زمانی تحقق واقعی پیدا میکند که ظرفیتسازی و استعداد پروری اتفاق بیفتد، یعنی شما هم راهگشا باشید هم جریانساز. هم اکنون ما حدود ۲۰۰نفر افراد دورهدیده جهادی داریم که میتوانند مدیریت فضای فرهنگی، مسجد، مدیریت آموزش قرآن، مدیریت کار عمرانی و رسانهای و... را بپذیرند.
یعنی شما عملاً در کنار توانمندسازیها، تشکیلاتسازی هم میکنید؟
بله. فعالیت ما در چند مؤسسه قرآنی با کمک خانواده خیر بزرگواری ایجاد شده است. بعد هم با تشویق و ترغیب ما و نظر بلند خود این خانواده این مؤسسات قرآنی وقف آستان قدس رضوی شد که مجموعه خیلی بزرگی است که موقوفههای متعددی دارد.
در صحبت با خیرین از چه شیوهای استفاده کردید که یک خانواده خیر حاضر شد تعداد زیادی از املاکش را وقف این فعالیتها بکند؟
معمولاً خانوادههایی که معتقدند و در خیرات دینی، مذهبی و مردمی ورود میکنند از نظر ذهنی و روحی زمینه خیلی خوبی دارند، حتی پیش زمینهای از نظر مذهبی دارند. قطعاً نیروهای قوی و معنوی خوبی دارند که به این مسیر کشیده شدند. وقتی کسی میخواهد این خیرین را شناسایی کند، مهمترین چیزی که باید روی آن سرمایهگذاری کند شناخت روحیه آنهاست. آن نقاط مشترکی که میشود روی آن متمرکز شد. من به این نتیجه رسیدهام، افرادی که از نظر مالی تمکن خوبی دارند غالباً ثروتشان را در جایی هزینه میکنند که خودشان تمایل دارند. مثلاً میگویند من دلم میخواهد بیمارستان بسازم، در حالی که شاید آن منطقه قبل از هر چیز به آبرسانی نیاز داشته باشد. وقتی ما خیرین را شناختیم، خیلی راحت در چند جلسه با ذکر آیات، روایات و البته جلسات مستمر آنها را به نقطه پذیرش نزدیکتر کردیم. یکی از روزها هم همه خانوادهها را جمع کردیم و از اینکه «انسان در نهایت از بین رفتنی است و دستش از مالش هم کوتاه میشود» میگفتیم اینکه «چه خوب است شما داراییهایتان را به آخرت متصل کنید که بعد از فوت هم از آن بهرهببرید» از برخی خیرین هم برای آنها مثال میزدم که حال معنوی خوبی پیدا میکردند و در نهایت وقف را میپذیرفتند.
این مؤسسه چگونه به پله و پایهای برای کارهای جهادی تبدیل شد؟
برنامه ما قبل از ایجاد مؤسسه قرآنی، فرایندی جهادی داشت، ولی نکته مهم تشکیلاتیشدن یک حرکت جهادی بود، طوری که خانواده واقف بر انجام روند فعالیتها نظارت کنند و ما هم فعالیت را به پیش ببریم. ما در منطقه غرب استان اصفهان، برای ساخت ۱۱۰خانه قرآنی برنامهریزی کردیم. به مرور از یک گروه جهادی به یک قرارگاه جهادی تبدیل شدیم و در حوزههای مختلف با یک تشکیلات منسجم در رشتههای مختلف فعالیت کردیم. مثلاً حدود ۱۰ هزار پوشاک را در منطقه توزیع کردیم. همچنین توانستیم بزرگترین سفره اطعام با ۱۱۰ هزار پرس غذا را در استان اصفهان آماده و پخش کنیم که البته این هم دارای شکل و طرح خاصی است و به صورت تکریمی انجام میشود. مثلاً در یک برنامه عمومی از یک خانواده محروم هم به صورت ویژه دعوت میکنیم و در کنار مجموعهای از فعالیتهای فرهنگی، آموزشی و مذهبی غذا هم به همه نیازمندان تقدیم میکنیم. برای خانوادههای کمبرخوردار در یک نظام برنامهای، بحث فعالیت و تولید و اشتغال را هم پیگیری کردیم. در خیلی از این حمایتها در مقابل زحمت و کاری که فرد نیازمند انجام میدهد، حقوق به آنها پرداخت میشود که هم کرامت آنها حفظ و هم از حالت صدقه خارج میشود. البته مجموعه این فعالیتها از ساخت خانم عالم گرفته تا ساخت خانه بهداشت و اشتغالزایی و تأمین هزینه بیماران همه با همکاری گروههای جهادی، ذیل مجموعه قرارگاه انجام میشود. ما در نشستهای مختلفی از گروههای جهادی و نهادها برای همکاری دعوت کردیم. بنا شد هرگز از برند و نام خودمان استفاده نکنیم و شرط هم کردیم عزیزانی که با قرارگاه همکاری میکنند پای آرم، لگو و نشانی وسط نباشد و کار فقط برای خدا انجام گیرد که خیلی مورد توجه و استقبال واقع شد. این عملاً به یک کار همهگیر تبدیل شد که جز نام و نشانی خدا و اهل بیت (ع)، نام و نشان دیگری به میدان نیامد. جمله آخر اینکه تا تمدنسازی اسلامی و عصر ظهور همچنان جهاد باید ادامه یابد و در این مسیر خستگی معنایی ندارد.