وخدا نکند که یکیشان بخواهد پاچهات را بگیرد که دیگر کارت با کرامالکاتبین است؛ بخت باید یارت باشد و عمرت به دنیا که هار نباشد! این مهمانان ناخوانده شمال؛ این سگهای ولگرد.
شمال در قبضه سگهای ولگرد
چند سالی است که قصه پرغصه ازدیاد و هجوم سگهای ولگرد یا آنطور که بعضی از گروههای حامی حیوانات دوستتر دارند «سگهای بلاصاحب» در شمال در حال روایت است. درکشور نیز حیوان گزیدگی هر سال در آمارهای وزارت بهداشت رکوردهای قبلی را میشکند. طوریکه در نیمه اول سال ۱۴۰۳ میزان حیوانگزیدگی به بیش از ۴۰۰ هزار مورد رسیده که تعداد قابلتوجهی از آنها را نیز سگ گزیدگی بهخصوص توسط سگهای ولگرد شامل میشود. این رکوردزنی در مازندران نیز ادامه دارد. آمارها میگویند؛ در هشت ماهه نخست سال جاری تعدادمصدومان ناشی ازسگ گزیدگی۳۶درصد نسبت به مدت مشابه دراین استان افزایش داشته و به تبع این وضعیت بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان به ویژه هاری نیز رو به افزایش گذاشته. نگاهی به نمودارها میگوید که ۹۹ درصد موارد ابتلا به هاری به وسیله گزش توسط سگ آلوده بوده و همه اینها را که کنار هم بگذاری جواب معادله یک پاسخ بیشتر ندارد. خطر! خطری که زندگی وجان بومیان و غیربومیان این استان، خصوصا گردشگرپذیر را سخت تهدید میکند!
از هاری چه میدانیم؟!
آخرش را باید اول دانست؛ در صورت آلودهشدن و بروزعلائم،مرگ حتمی است. این ویروس بین انسان و حیوانات پستاندار مشترک است و از طریق بزاق آلوده و گازگرفتگی توسط حیوان آلوده به انسان منتقل میشود. دوره نهفتگی در حیوانات بین دو هفته تا چند ماه بوده و علائم آن در حیوان به دو شکل ظاهر میشود. گوشهگیر شدن یا بروز رفتارهای تهاجمی و وحشیشدن که به سایر حیوانات و انسان حملهور میشود. در انسان نیز پس از دوره نهفتگی چند هفته تا چند ماه، علائم به دو شکل ظاهر میشود. «هاری خشمگین» که بیمار دچار رفتارهای تهاجمی، آبگریزی و رعشه میشود یا در موارد معدود «هاری فلجی» که روند کندتری دارد اما ۱۰روز بعد از بروز علائم در آخر نتیجه همان است که اول گفته شد؛ فلج اندامهای تنفسی و مرگ! تنها راه نجات شستن زخم تازه ۱۵ تا ۲۰ دقیقه با آب و صابون فراوان و بعد به سرعت تزریق واکسن و سرم هاری است.
چرا چنین شد؟!
تغییر سبک زندگی و پرورش حیوانات خانگی بهخصوص در شمال کشور که بدون زیرساختهای مناسب در معرض گردشگری آسیبزا و نابودی هویت فرهنگی بومی قرار دارد، دفع غیراصولی پسماند که به یک ابربحران در شمال تبدیل شده، بهطوری که جنگلها و دریاها به محل انباشت زباله مبدل شدهاند. خلأ قوانین بازدارنده و برخورد احساسی و غیراصولی با این پدیده و غذا دادن دستی به سگهای ولگرد باعث شده تا روزبهروز بر تعداد سگهای ولگرد و بلاصاحب در شمال افزوده شود. وضعیتی که باعث شده تا خطراتی چون تهدید جانی و روانی شهروندان بر اثر گزش و انتقال بیماریهای مشترک بهویژه هاری به یک امر روزانه تبدیل شود. علاوه بر اینکه پرسهزنی این حیوانات در طبیعت و جفتگیری با گونههای وحشی در حاشیه روستاها و جنگلها باعث ایجاد گونه دورگه یا «گرگاس» شده که خود یک تهدید جدی جانی و نیز محیطزیستی محسوب میشود.
قانون چه میگوید؟
بند ۱۵ ماده ۵۵ قانون شهرداریها جمعآوری حیوانات بلاصاحب و دفع حیوانات مریض، مزاحم و ولگرد را در محدوده شهری برعهده شهرداریها و در محدوده خارج از شهر براساس بند ۳۱ ماده ۱۰ اساسنامه سازمان دهیاریها به بخشداریها و دهیاریها واگذار کرده است. به این ترتیب بر طبق قوانین موجود، شهرداریها و دهیاریها ذیل وزارت کشور بازوی اجرایی کنترل سگهای ولگرد محسوب میشوند اما در هر استان در استانداریها، کمیتهها و کارگروههایی نیز به منظور پایش، پیشگیری و کنترل این پدیده وجود دارد که اعضایی از سازمان دامپزشکی، محیطزیست و وزارت بهداشت و درمان در آن حضور دارند. با این همه خلأ قوانین روشن و شفاف که وظایف تکلیفی هر دستگاه را به صورت جدی و کاربردی مطالبه کند باعث شده تا شمال بر مدار سگ گزیدگی و هاری همچنان صعود کند. وضعیتی که از کم کاری مسئولان شهرداریها و سایر دستگاهها در شهرستانهای مختلف استانهای شمالی خبر میدهد. در چنین شرایطی انتظار میرود در برابر این میزان اهمالکاری، مراجع قضایی و دادستانی استانهای شمالی که علاوه بر ساکنان بومی سالانه مقصد میلیونها گردشگر است، بهعنوان مدعیالعموم وارد میدان شود. علاوه بر اینکه مجمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی استانهای شمالی نیز میتوانند در رفع خلأهای قانونی کارگشا باشند تا شاید روزی که خیلی دیر نشده و کار از کار نگذشته جلوی این فاجعه گرفته شود.
∎
شمال در قبضه سگهای ولگرد
چند سالی است که قصه پرغصه ازدیاد و هجوم سگهای ولگرد یا آنطور که بعضی از گروههای حامی حیوانات دوستتر دارند «سگهای بلاصاحب» در شمال در حال روایت است. درکشور نیز حیوان گزیدگی هر سال در آمارهای وزارت بهداشت رکوردهای قبلی را میشکند. طوریکه در نیمه اول سال ۱۴۰۳ میزان حیوانگزیدگی به بیش از ۴۰۰ هزار مورد رسیده که تعداد قابلتوجهی از آنها را نیز سگ گزیدگی بهخصوص توسط سگهای ولگرد شامل میشود. این رکوردزنی در مازندران نیز ادامه دارد. آمارها میگویند؛ در هشت ماهه نخست سال جاری تعدادمصدومان ناشی ازسگ گزیدگی۳۶درصد نسبت به مدت مشابه دراین استان افزایش داشته و به تبع این وضعیت بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان به ویژه هاری نیز رو به افزایش گذاشته. نگاهی به نمودارها میگوید که ۹۹ درصد موارد ابتلا به هاری به وسیله گزش توسط سگ آلوده بوده و همه اینها را که کنار هم بگذاری جواب معادله یک پاسخ بیشتر ندارد. خطر! خطری که زندگی وجان بومیان و غیربومیان این استان، خصوصا گردشگرپذیر را سخت تهدید میکند!
از هاری چه میدانیم؟!
آخرش را باید اول دانست؛ در صورت آلودهشدن و بروزعلائم،مرگ حتمی است. این ویروس بین انسان و حیوانات پستاندار مشترک است و از طریق بزاق آلوده و گازگرفتگی توسط حیوان آلوده به انسان منتقل میشود. دوره نهفتگی در حیوانات بین دو هفته تا چند ماه بوده و علائم آن در حیوان به دو شکل ظاهر میشود. گوشهگیر شدن یا بروز رفتارهای تهاجمی و وحشیشدن که به سایر حیوانات و انسان حملهور میشود. در انسان نیز پس از دوره نهفتگی چند هفته تا چند ماه، علائم به دو شکل ظاهر میشود. «هاری خشمگین» که بیمار دچار رفتارهای تهاجمی، آبگریزی و رعشه میشود یا در موارد معدود «هاری فلجی» که روند کندتری دارد اما ۱۰روز بعد از بروز علائم در آخر نتیجه همان است که اول گفته شد؛ فلج اندامهای تنفسی و مرگ! تنها راه نجات شستن زخم تازه ۱۵ تا ۲۰ دقیقه با آب و صابون فراوان و بعد به سرعت تزریق واکسن و سرم هاری است.
چرا چنین شد؟!
تغییر سبک زندگی و پرورش حیوانات خانگی بهخصوص در شمال کشور که بدون زیرساختهای مناسب در معرض گردشگری آسیبزا و نابودی هویت فرهنگی بومی قرار دارد، دفع غیراصولی پسماند که به یک ابربحران در شمال تبدیل شده، بهطوری که جنگلها و دریاها به محل انباشت زباله مبدل شدهاند. خلأ قوانین بازدارنده و برخورد احساسی و غیراصولی با این پدیده و غذا دادن دستی به سگهای ولگرد باعث شده تا روزبهروز بر تعداد سگهای ولگرد و بلاصاحب در شمال افزوده شود. وضعیتی که باعث شده تا خطراتی چون تهدید جانی و روانی شهروندان بر اثر گزش و انتقال بیماریهای مشترک بهویژه هاری به یک امر روزانه تبدیل شود. علاوه بر اینکه پرسهزنی این حیوانات در طبیعت و جفتگیری با گونههای وحشی در حاشیه روستاها و جنگلها باعث ایجاد گونه دورگه یا «گرگاس» شده که خود یک تهدید جدی جانی و نیز محیطزیستی محسوب میشود.
قانون چه میگوید؟
بند ۱۵ ماده ۵۵ قانون شهرداریها جمعآوری حیوانات بلاصاحب و دفع حیوانات مریض، مزاحم و ولگرد را در محدوده شهری برعهده شهرداریها و در محدوده خارج از شهر براساس بند ۳۱ ماده ۱۰ اساسنامه سازمان دهیاریها به بخشداریها و دهیاریها واگذار کرده است. به این ترتیب بر طبق قوانین موجود، شهرداریها و دهیاریها ذیل وزارت کشور بازوی اجرایی کنترل سگهای ولگرد محسوب میشوند اما در هر استان در استانداریها، کمیتهها و کارگروههایی نیز به منظور پایش، پیشگیری و کنترل این پدیده وجود دارد که اعضایی از سازمان دامپزشکی، محیطزیست و وزارت بهداشت و درمان در آن حضور دارند. با این همه خلأ قوانین روشن و شفاف که وظایف تکلیفی هر دستگاه را به صورت جدی و کاربردی مطالبه کند باعث شده تا شمال بر مدار سگ گزیدگی و هاری همچنان صعود کند. وضعیتی که از کم کاری مسئولان شهرداریها و سایر دستگاهها در شهرستانهای مختلف استانهای شمالی خبر میدهد. در چنین شرایطی انتظار میرود در برابر این میزان اهمالکاری، مراجع قضایی و دادستانی استانهای شمالی که علاوه بر ساکنان بومی سالانه مقصد میلیونها گردشگر است، بهعنوان مدعیالعموم وارد میدان شود. علاوه بر اینکه مجمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی استانهای شمالی نیز میتوانند در رفع خلأهای قانونی کارگشا باشند تا شاید روزی که خیلی دیر نشده و کار از کار نگذشته جلوی این فاجعه گرفته شود.