شناسهٔ خبر: 70662037 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

گفت‌و‌گوی «جوان» با یک راوی دفاع مقدس پیرامون چرایی انجام عملیات کربلای ۵ پس از عدم الفتح کربلای ۴

فتح دژ شلمچه هنر فرماندهان ایرانی را به رخ دشمن کشید 

فروریختن بزرگ‌ترین دژ دفاعی دشمن در منطقه شلمچه ضرب‌شست بزرگی بود که جبهه اسلام به جبهه مقابل وارد کرد. این دژ طول و ارتفاع واقعاً عظیمی داشت. چنان به نظر می‌رسید، گویی مقابل هیچ نیرویی سر خم نخواهد کرد. ولی هنر و دانش فرماندهان ایرانی و توانایی رزمندگان ما باعث فتح دژ شلمچه شد و توانایی‌های ما را به رخ دشمن کشید

صاحب‌خبر -
جوان آنلاین: ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵، عملیات کربلای ۵ در حالی انجام شد که دو هفته قبل از آن، عملیات کربلای ۴ به اتمام رسیده بود. در طول تاریخ جنگ برای اولین بار بود که دو عملیات بزرگ به فاصله چند روز از هم انجام می‌شدند. یکی از دلایل این مسئله، قرار داشتن در سال ۶۵ بود، سالی که قرار بود سرنوشت جنگ را یکسره کند. مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز در ذیل خاطرات خود از دفاع مقدس، بخش سال ۶۵ را به نام سال سرنوشت نامگذاری کرده است. در آن زمان، شش سال از جنگ می‌گذشت و شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور نیاز داشت تا تحولی عمده در جبهه‌ها پدید آید. شاید اگر در سال سرنوشت قرار نداشتیم، نیاز نبود تا طی دو هفته، دو عملیات پشت سرهم انجام شود. در حالی که از ابتدای سال ۶۵ همه توجهات معطوف عملیات کربلای ۴ بود، بلافاصله پس از عدم‌الفتح در آن، فرماندهان تصمیم گرفتند به کربلای ۵ ورود کنند. عملیاتی که هرچند موفقیت‌آمیز بود، اما همه راه‌ها را در جبهه جنوب بست. سیدمهدی حسینی، از رزمندگان و راویان دفاع‌مقدس می‌گوید، سال ۶۵ نقطه عطف جنگ است. اگر طور دیگری رقم می‌خورد، شاید جنگ نیز سرنوشت دیگری می‌یافت. 
 
چه ویژگی‌هایی سال ۶۵ را در تاریخ جنگ منحصر به فرد می‌کند؟
این مسئله را باید از چند بعد بررسی کرد. اول بحث طولانی شدن جنگ است. گذشت شش سال از شروع دفاع مقدس باعث شده بود، کشور به لحاظ اقتصادی و اجتماعی دچار مشکلاتی شود. البته مردم همچنان پای کار جنگ بودند، اما سؤالاتی پیش آمده بود که نهایتاً جنگ به کجا خواهد کشید. از طرف دیگر بعد از عملیات والفجر ۸ و فتح شبه جزیره فاو، امریکا دوباره از حربه نفت استفاده کرد و کشور‌های حاشیه خلیج فارس را با خودش همراه کرد، تا قیمت نفت را به زیر شش‌دلار در بشکه برسانند. پایین آمدن قیمت نفت در کنار سال‌هایی که کشور زیر بار تحریم‌ها، هزینه‌های یک جنگ بزرگ را تحمل کرده بود، باعث بروز مشکلاتی شده بود. یکی از دلایلی که ما توانسته بودیم، تاب بیاوریم، حمایت مردم از رزمندگان و جبهه‌ها بود. به همین خاطر دشمن می‌خواست با به وجود آوردن مشکلات اقتصادی، مردم را زیر فشار بگذارد؛ لذا جنگ شهر‌ها را نیز در دستور کار قرار دادند. می‌خواستند با بمباران شهرها، مردم را ناراضی کنند. یک نکته دیگر هم سال ۶۵ را خاص می‌کند و آن هم فتح فاو در زمستان سال ۶۴ است که باعث شد امیدواری در جبهه ما به وجود آید. اگر ما در عملیات بعدی که کربلای ۴ بود می‌توانستیم متصرفات فاو را کامل کنیم، امکان اتمام جنگ با شرایطی که خودمان تعیین می‌کردیم، وجود داشت. 
 
پس خاص بودن شرایط سال ۶۵ باعث شد، فرماندهان کربلای ۴ را تمام شده تلقی نکنند و به دنبال کربلای ۵ بروند؟
 وضعیت سال ۶۵ این طور بود که نمی‌شد جنگ به همان شکل رها شود. ما از ابتدای سال ۶۵، بزرگ‌ترین تدارک در تاریخ جنگ را برای یک عملیات دیده بودیم. اعزام سپاه ۱۰۰ هزار نفری محمدرسول الله (ص) و تبلیغات گسترده، همه برای این بود که می‌خواستیم جنگ را به یک جای مشخصی برسانیم. اگر کربلای ۴ موفق نشد، انگیزه‌های ما و ملزومات زمان که سرجای خودش بود. یعنی نمی‌شد کار را همانجا رها کرد. نمی‌توانستیم بگوییم می‌رویم، چند ماه بعد، یک عملیات دیگر انجام می‌دهیم. باید کاری انجام می‌شد و لذا بعد از عدم‌الفتح کربلای ۴، جلسه‌ای در پادگان منتظران شهادت (گلف) انجام شد و فرماندهان جنگ تصمیم گرفتند عملیات کربلای ۵ انجام شود. کربلای ۵ در واقع در یکی از محور‌های عملیات کربلای ۴ انجام شد. محور فریب این عملیات در شلمچه که لشکر فجر شیراز و تیپ حضرت ابوالفضل (ع) قرار بود در این محور عمل کنند. در حالی در محور اصلی عملیات کربلای ۴ دیگر یگان‌ها به مشکل برخوردند، در محور فریب که همان شلمچه بود، دو یگان عمل کننده توانستند موفقیتی کسب کنند؛ لذا قرار شد محور اصلی عملیات کربلای ۵ در همین محور فریب انجام شود و کربلای ۵ به نوعی در ادامه عملیات کربلای ۴ انجام شد. 
 
چرا گفته می‌شود بعد از کربلای ۵ راه‌های عملیات در جبهه جنوب بسته شد؟
البته این حرف کاملاً درست نیست. ولی بعد از عملیات کربلای ۵ تمام محور‌هایی که می‌شد در جبهه جنوب عملیات انجام داد، همگی بار‌ها آزموده شده بودند و دیگر جایی نبود که بخواهیم به عنوان یک منطقه بکر از آن استفاده کنیم. به عنوان مثال، هور یک منطقه جغرافیایی است که نمی‌شود آنجا عملیات سنگین انجام داد. در خیبر و بدر ما دو بار در هور عملیات کردیم. یا در اروند‌رود، هیچ‌کسی فکرش را نمی‌کرد بخواهیم آنجا عملیات کنیم که در والفجر ۸ و کربلای ۴ دوبار در آنجا عملیات کردیم. یا در منطقه فکه که رملی است و مشکلات عبور و مرور خودش را دارد، دو عملیات والفجر مقدماتی و والفجر ۱ را انجام دادیم. در شملچه عملیات رمضان و کربلای ۵ را انجام دادیم. دیگر جایی در جنوب نبود که عملیات کنیم. دشمن همه جا هوشیار شده بود. ضمناً در کربلای ۵ سپاه از تمام توان عملیاتی و رزمی‌اش استفاده کرد. حتی از نیرو‌های آشپزخانه هم استفاده شد. در واقع هرچه زور داشتیم زدیم؛ لذا بعد از اتمام سال ۶۵، رفتیم و در منطقه غرب، عملیات والفجر ۱۰ را انجام دادیم. 
 
کربلای ۵ چه نقاط قوتی را برای جبهه ما به ارمغان آورد؟
فروریختن بزرگ‌ترین دژ دفاعی دشمن در منطقه شلمچه ضرب شست بزرگی بود که جبهه اسلام به جبهه مقابل وارد کرد. این دژ طول و ارتفاع واقعاً عظیمی داشت. با سنگر‌های نونی شکل تقویت شده بود و چنان به نظر می‌رسید، گویی مقابل هیچ نیرویی سر خم نخواهد کرد. ولی هنر و دانش فرماندهان ایرانی و توانایی رزمندگان ما باعث فتح دژ شلمچه شد و توانایی‌های ما را به رخ دشمن کشید. سال قبل ما فاو را گرفته بودیم و حالا تا نزدیکی‌های بصره رفتیم. اینها زنگ خطری بود برای حامیان صدام که هرچه زودتر جلوی ادامه جنگ را بگیرند. تصویب قطعنامه ۵۹۸ از اثرات کربلای ۵ بود. بعد از سال ۶۵، اتفاق‌های زیادی افتاد. آمدن امریکایی‌ها به خلیج‌فارس، تلاش‌ها برای تسلیح هرچه بیشتر بعثی‌ها، وقایع حج خونین و... همگی به خاطر این بود که عراق را از شکست نجات دهند و تمرکز ما را از جبهه‌ها دور کنند. الان شرایط رژیم صهیونیستی مثل آن زمان صدام است. هروقت که به وضعیت بدی دچار می‌شود، ناگهان اتفاق‌هایی مثل سقوط نظام اسد یا مسائلی از این دست می‌افتد، نشان می‌دهد کسانی هستند که نمی‌خواهد شکست اسرائیل را ببینند. همان‌طور که آن زمان نمی‌خواستند شکست صدام را ببینند.