شناسهٔ خبر: 70660752 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

تقی دژاکام

این ۱۶۸ ساعت تماشایی

در اوج درگیری‌های سیاسی دهه ۴۰، امام خمینی در اقدامی غیرمعمول برای زدن کلنگ یک مسجد، به روستای کاج می‌رود. دانشجویان سابقاً طرفدار خاتمی، در آخرین ۱۶ آذر دوران ریاست جمهوری وی در حالی‌که می‌کوشند مانع سخنرانی رئیس دولت اصلاحات شوند شعار می‌دهند: خاتمی! بسیجی! پیوندتان مبارک

صاحب‌خبر -

در اوج درگیری‌های سیاسی دهه ۴۰، امام خمینی در اقدامی غیرمعمول برای زدن کلنگ یک مسجد، به روستای کاج می‌رود. دانشجویان سابقاً طرفدار خاتمی، در آخرین ۱۶ آذر دوران ریاست جمهوری وی در حالی‌که می‌کوشند مانع سخنرانی رئیس دولت اصلاحات شوند شعار می‌دهند: خاتمی! بسیجی! پیوندتان مبارک. «ملکه اعتضادی» از نوادگان شاهان قاجار و معشوقه افسران و درباریان پهلوی همزمان هم در راه‌اندازی «شهر نو» دست دارد و هم از عوامل پشت پرده راه‌اندازی دادگاه دکتر محمد مصدق است. جمعی از دختران فریب‌خورده گروهک‌های کومله و پژاک و دیگر احزاب وابسته منطقه کردستان، برای اولین بار حاضر می‌شوند جلوی دوربین بیایند و از آنچه در جریان این فریب بر آنها رفته است سخن بگویند. امام جمعه شهید تبریز آیت‌الله آل‌هاشم از رفتن به میان جوانان در ورزشگاه‌ها و تبریک به هنرمندان جوان موفق در عرصه‌های مختلف و برداشتن حصار‌های میان مردم و مسئولان در نماز جمعه تبریز می‌گوید. مهدی هاشمی برادر داماد آیت‌الله منتظری به جرم کشتن آیت‌الله شمس‌آبادی به زندان می‌افتد، اما با وقوع انقلاب اسلامی و آزادی زندانیان، حبس خود را به دلیل مبارزه سیاسی علیه رژیم شاه قلمداد می‌کند. «علی اسفندیاری» نفت‌فروش یزدی و از یاران و همراهان مجاهد شهید آیت‌الله صدوقی در دوران مبارزه علیه شاه، به دست تروریست‌های سازمان مجاهدین خلق در یزد به شهادت می‌رسد. ویلیام سولیوان سفیر امریکا در ایران در مصاحبه با رادیو بی‌بی‌سی می‌گوید در روز‌های آخر حکومت محمدرضا پهلوی به دفتر نخست‌وزیری دعوت شدم، اما به‌جای اینکه مرا به دفتر رسمی نخست‌وزیر ببرند، به اتاق کوچک دیگری بردند که تاریک بود. وقتی وارد شدم، چراغ روشن شد و دیدم که در گوشه آن اتاق ارتشبد ازهاری با پیژامه دراز کشیده و کنارش یک کپسول اکسیژن است. متوجه شدم که سکته قلبی کرده و بیمار است. تعجب کردم که چرا از من خواسته به دیدنش بروم. گفت: تعجب نکنید! من از شما خواستم بیایید اینجا که مطلبی را به شما بگویم و آن اینکه.... مجاهدین خلق، سلطنت‌طلبان و مزدوران رسانه‌ای آنها تمام تلاش خود را کرده‌اند تا دولت امریکا برای سید ابراهیم رئیسی ویزا صادر نکند، اما او امروز پس از سخنرانی استوار در سازمان ملل و بالا بردن تصویر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ضمن بزرگداشت او، بدون واهمه از تهدیدات پرسروصدای چندروز اخیر ضد انقلاب با پای پیاده و با گام‌های استوار از سازمان ملل تا هتل محل استقرار خود رفت و همه دوربین‌هایی را که منتظر بودند او با خودرو از در دیگر سازمان ملل فرار را بر قرار ترجیح دهد، حیرت‌زده کرد. در ساعت ۱۱ یازدهمین روز از یازدهمین ماه ۱۹۱۸ جنگ جهانی اول با بیش از ۴۰ میلیون کشته و زخمی به پایان رسید که بخش اعظم آن را کشته‌های مافیای بمب‌افکن امریکا تشکیل می‌داد با بمب‌های تازه‌یابی که انسان‌ها را به فجیع‌ترین وضع ممکن کشته یا زجرکش کرده بود. در حالی‌که طرفداران سیدکاظم شریعتمداری این‌روز‌ها قم و تبریز را کاملاً به آشوب کشیده‌اند، صبح امروز در اتفاقی باورنکردنی، خودرویی جمعیت شعاردهنده به نفع شریعتمداری در قم را شکافت و جلوی در خانه او توقف کرد تا آیت‌الله خمینی وارد بیت شریعتمداری شود و مدت زیادی با او گفتگو کند و برود. آقای «مالک رحمتی» که آمد به آذربایجان شرقی، من خیلی ناراحت بودم، چون اینجا یک استان مهم اقتصادی با برند‌های بزرگ کشوری است و فکر نمی‌کردم ایشان از پس مدیریت این مجموعه بزرگ و مهم بربیاید. بی‌بی مریم بختیاری حالا یکی از زنان شجاع و اسوه‌ای است که در پی فتاوای علمای وقت، سواران بختیاری را در منطقه اصفهان و چهارمحال علیه روسیه و انگلیس بسیج می‌کند و ضربات جبران ناپذیر و تحقیرکننده‌ای به آنان می‌زند. اینجا روبه‌روی مزار شهدای هفتم تیر قطعه ۴۱ بهشت زهرای تهران، گورستان ویرانی است که خیلی‌ها آن را به نام قطعه منافقین اعدامی می‌شناسند، اما آخر این قطعه چند سنگ قبر وجود دارد که داستان دیگری را روایت می‌کند؛ قبر‌هایی که تاریخ پایان زندگی صاحبانشان، پیش از آغاز جنگ مسلحانه منافقین خلق است... 
***
پانزدهمین جشنواره فیلم عمار سرانجام پس از ۱۶۸ ساعت و نمایش ده‌ها فیلم کوتاه و بلند و مستند و حرفه‌ای و نیمه‌حرفه‌ای سرانجام سه روز پیش به کار خود پایان داد تا این باقیات الصالحات مرحوم نادر طالب‌زاده و دوستانش خاطره‌ای خوش برای فیلمسازان جوانی باقی بگذارد که از مناطق دور و نزدیک کشور برای اعتلای اندیشه‌های بلند و ابراز حرف‌های ناگفته یا کمتر گفته‌شده به تکاپو افتاده بودند تا سهمی در عرصه تولیدات فرهنگی کشورمان داشته باشند و فیلم‌هایی بسازند که ولو فقط یک بار و تنها در همین سالن سینما بهمن تهران به نمایش درآید. 
من توفیق دیدن همه فیلم‌های جشنواره امسال را نداشتم و تنها ۱۹ مستند از بخش حافظه تاریخی را تماشا کردم که در ابتدای این یادداشت به فراز‌هایی از آنها اشاره شد؛ مستند‌هایی که یکی از یکی بهتر و قوی‌تر با شروع خوب و داده‌های تازه و گاه حیرت‌انگیز و پرداخت هنرمندانه و در عین حال سرشار از آگاهی و امید و اندیشه بود. 
واقعیت این است که خوشبختانه نسل جوان اگر در بسیاری از بخش‌ها کم‌کاری داشته باشد، در ساخت مستند‌های قوی و منصفانه سال به سال بهتر و موفق‌تر ظاهر می‌شود و امید‌ها را برای آینده بخش مستند ایران اسلامی بیشتر می‌کند. اما نباید فراموش کنیم که جشنواره عمار از ابتدا قرار بوده است سینمای کسانی باشد که تریبون ندارند یا دسترسی به آن ندارند یا دارای روابطی نیستند که بتوانند این توان و این هنر را نشان دهند. عنوان جشنواره هم «جشنواره مردمی عمار» بوده و است. حتی بسیاری از پرتوفیق‌های این سال‌ها کسانی هستند که کار خود را در جشنواره‌های اولیه عمار با دوربین کوچک و فیلم کوتاه و سوژه ساده شروع کرده بودند که امروز به این سطح از ارتقا رسیده‌اند. به نظر می‌رسد جشنواره عمار در ادامه روز‌ها و سال‌های روشن خود باید ضمن حفظ این نیرو‌های تربیت‌شده قوی، تربیت نسل بعدی جوان را جدی‌تر بگیرد و آنها را فراموش نکند؛ جوانانی که کسی آنها را جدی نمی‌گیرد، اما باید برای سال‌های بعد هم آثار فاخر جدیدی تولید کنند تا این جشنواره همچنان هم «مردمی» مانده باشد و هم «عمار» گونه آگاهی و بینش دهد.