جوان آنلاین: سید محسن هاشمی، استنداپ کمدین اصفهانی است که سال ۹۰ مدیر گروه هنری نوآوران شد و در سال ۹۷ به عنوان هنرمند برتر کشور در استنداپ کمدی انتخاب شد. دیپلم عکاسی، فوق دیپلم گرافیک، لیسانس مدیریت تبلیغاتی و فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی دارد. مدتی مدیر روابط عمومی و مدیر بازرگانی در ارگانهای اصفهان بود سپس وارد دنیای هنر و خنداندن مردم شد تا به قول خودش روح و روان مردم را لحظاتی از غم دور سازد.
خنداندن مردم ایران کار سختی است، چون به این راحتیها نمیخندند و ظرافتهای خاصی را باید برای وادار کردن آنها به خرج داد. چطور شد به عنوان هنرمند برترانتخاب شدید؟
در ۱۲ جشنواره ملی تا این لحظه رتبه اول بودم، در برنامه «خندوانه» از نفرات برتر بودم. سال ۹۶ در برنامه «زمانی برای خندیدن» از شبکه ۳ یکی از سه مرد خنده کشور شدم، در جشنواره «ستارههای خنده کشور» هم منتخب شدم. در حال حاضر هم در برنامه «بگو بخند» از بین ۱۵ هزار شرکت کننده به مرحله فینال رسیدهام و جزو چهار نفر اصلی هستم. قراراست دو نفر مرد خنده کشور انتخاب شوند که من هم هستم.
چه شد با وجود تحصیلات و کار متفاوت وارد دنیای استنداپ کمدی شدید؟
اصفهانیها زبان و گویش طنازی دارند و لهجه آنها طوری است که وقتی میخواهند جملهای را بگویند از طنز استفاده میکنند، مثل قیاس کردن یا غلو کردن که باعث میشود نوع حرفزدنشان با نمک بشود. من از بچگی مجلس گردان بودم و دیدم میتوانم دیگران را بخندانم و حس خوبی برای شاد کردن دیگران داشتم. بعدها فهمیدم وقتی مردم را میخندانم مرا دعا میکنند، چون لحظهای از غم دور شدند و این مرا تشویق کرد تا ادامه بدهم.
کار اصلی شما همین است؟
نه، من در اصل کارمند یک اداره هستم، یعنی از صبح تا ظهر به مردم خدمت میکنم و از ظهر به بعد برای شادی روح و روان در خدمت مردم هستم.
اغلب افراد، بهخصوص وقتی از رسانه ملی شناخته میشوند برای پیشرفت کاری به تهران میروند، چون تمرکز رسانه و قدرت در پایتخت است شما چطور؟
خب، قطعاً مهاجرت به تهران برای خیلیها عامل پیشرفت بوده است. بیشتر دوستان و همکاران من هم مهاجرت کردهاند ولی من بیشتر به انجام کار درسطح کشور میاندیشم تا مکانی خاص، و تمایلی به مهاجرت ندارم.
نظر خانواده درباره فعالیتهای هنری شما چیست؟
اتفاقاً خانواده من نظامی هستند. پدرم سرداری جانباز است که سالها در جبههها بوده و من افتخار میکنم در چنین خانوادهای هستم. اوایل پدرم به دلیل حرفه و موقعیتی که دارد میگفت این کارها چیست پسر انجام میدهی! ولی کم کم به این قضیه علاقهمند شدند و مخالفتی ندارد.
الگوی شما در استنداپ کمدی چه کسی است؟
وقتی من این کار را شروع کردم اسمش استنداپ نبود؛ به آن خاطرهگویی یا طنزخوانی میگفتند. مینشستم روی صندلی با میکروفن در دست کارم را انجام میدادم بعدها فهمیدم استنداپ کمدی وجود دارد که مثل من هستند ولی میایستند من هم همین کار را کردم. الگوی من در مدل استنداپ مهران مدیری و در طنز و بداههگویی حامد آهنگی است.
آیا برای استنداپ کمدی معیار خاصی است تا فرد موفق شود و نبض جمعیت حاضر را در دست بگیرد؟
قبل از شروع برنامه باید فضاشناسی کرد؛ اینکه مخاطبان چه کسانی، در چه رده سنی و موقعیتی هستند و فضای کار چگونه است. اینها خیلی اثر دارد تا با مخاطب ارتباط برقرار کنیم؛ و الا اگر متن هم خوب باشد ولی با فضای کار تناسب نداشته باشد تأثیری ندارد. من حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ متن استنداپ مرتبط با موضوعات مختلف نوشتهام تا در برنامهها استفاده کنم.
چرا با وجود موفقیت، در فضای مجازی زیاد فعال نیستید؟
میخواهم در فضای حقیقی باشم تا مجازی. از نزدیک اشک و خنده و نگاه مردم را ببینم. من به آنها انرژی بدهم و هم آنها به من. برای همین دلخوشی زیادی به فضای مجازی ندارم. دوست دارم یک آدم حقیقی باشم تا مجازی.
معمولاً مسئولان نقد دوست ندارند در این مسیر مشکلی ایجاد نشده است؟
اصولاً افراد از نقد خوششان نمیآید، بهخصوص اینکه مسئول یا مدیری هم باشند ولی من همیشه به زبان طنر و خنده مسائل را میگویم. طوری که فرد خودش آن موقع میخندد و متوجه نمیشود ولی دیدهام که بعد از برنامه گفته فلانی عجب تکهای انداخت! خدارا شکر از نقدها خیلی جاها جواب گرفتم و تأثیرگذار بوده است.
آیا اتفاقی بوده که متأثر از برنامه شما رقم بخورد و باعث شود به خودتان افتخار کنید؟
همیشه از اولویتهای نظام حمایت کردهام، حتی اگر به ضررم بوده، ولی آنجا به خودم افتخار کردهام. مسائلی مانند خشکی زایندهرود و فرونشست زمین را در قالب طنز مطرح کردهام که بعضی مواقع تبعات سنگینی برایم داشته، اما ترجیح میدهم حرف مردم را بزنم.
بدترین خاطرهای که داشتید؟
متأسفانه در برنامههای استعدادیابی تلویزیون به شدت پشت پرده وجود دارد و یکی از برنامههای مطرح سه دوره به من اجازه ندادند بالا بیایم، در صورتی که سالها نفر اول کشور بودهام یا در برنامه دیگری پشت پرده از رقبای من بود، که حذفم کرد جالب آنکه شاگردم را پذیرفتند ولی خودم را اصلاً تأیید نکردند. تا شش ماه از این بیعدالتی افسرده و خانهنشین شده بودم به در و دیوار نگاه میکردم خیلی روی من اثر بدی گذاشت؛ و بهترین خاطره.
هر وقت میکروفن در دست میگیرم و صدای خنده مردم را میشنوم برایم شیرین و بهترین خاطره است.
اصفهانیها را با طنازی میشناسند، اما چرا در عرصه رسانه چه ملی چه مجازی حضور کمرنگی دارند؟
متأسفانه هنرمندان قدیمی شهر بعد از «قصههای مجید» سهمی در اصفهان نداشتند و بزرگترهای ما کاری نکردند تا هنر طنز اصفهان را بیشتر نمایان کنند. الان در «نونخ» هنرمندان کرد، در «پایتخت» شمالیها و علیرضا مسعودی هم گویش مشهدی را خوب نشان داده و پیشتاز هستند. ما هم منتظریم گروهی فعال و خوب بتوانند اصفهان را پیش ببرند و کاری در خور تولید شود.
تا به حال تئاتر طنز هم کار کردهاید؟
تئاتر طنز را دوست دارم ولی با احترام به هنرمندان این هنر به نظرم به اندازه استنداپ کمدی در خنداندن مردم سختی نمیکشند، چون به صورت گروهی با متنهای مشخص و تقسیم شده و تمرینهای فشرده روی صحنه میروند. بعضاً از موسیقی و نور و صدا و همه ابزار لازم بهره میبرند ولی استنداپ باید در زمان کوتاه شاید پنج دقیقه کمی کمتر یا بیشتر بایستد و در لحظه شوخی کند و اگر نتواند نبض جمعیت را در دست بگیرد دیگر فرصت برگشت ندارد، ولی در تئاتر این فیالبداهگی نیست. با این حال تئاتر طنز را دوست دارم و شاید به زودی شروع به این کار هم بکنم.
اخیراً ریوندی در شبکه خانگی سریالی طنز به نمایش گذاشت که برخلاف استقبال از استنداپ کمدیهایش ضعیف بود. به نظرتان دلیلش چیست؟
کمدیهای حسن ریوندی را دوست دارم، البته سریالی را که بازی کرد ندیدم ولی هنرمند موفقی است. باید بگویم او جوکر و شومن است نه استنداپ. جوک میگوید و بین آن هم با موسیقی وقت میگیرد ولی استنداپ بدون موسیقی وسط برنامه خیلی کوتاه باید حرف را زند. با این حال با افتدار این هنرمند را به چالش میکشانم و دعوت میکنم تا با هم در رینگ مسابقه قرار بگیریم.
بسیاری از استنداپ کمدینها برای دیده شدن به سمت شوخیهای جنسی میروند و خواسته و ناخواسته در فرهنگ عمومی جامعه بهخصوص نوجوانان تأثیرات منفی گذاشتهاند، شما برای رعایت این حدود چه کردهاید؟
شوخیهای جنسی و ایروتیک متأسفانه چاشنی اغلب کمدیها شده که هرچند در بالا رفتن دنبال کننده مجازی افراد مؤثر است، اما در طولانی مدت جواب نمیدهد. یکی از دلایل موفق بودن من در جشنواره ملی این است که اصلاً از شوخیهای جنسی استفاده نکردهام و همین امتیاز من بوده است و باید یاد بگیریم به قوانین و چارچوبهای اخلاقی کشورمان احترام بگذاریم.
بخشی از موضوعات استنداپها تمسخر خانواده از جمله پدر و مادر است، هرچند ناشی از خاطرات مشترک نسلهاست، اما حرمتها به خصوص برای نوجوانان شکسته میشود و الگوگیری میکنند، چرا این طور است؟
یکی از سبکهای استنداپ با خاطرات خود است، ولی بعضیها این نوع شوخیها را برعکس میکنند و پدر یا مادرشان را وارد بازی میکنند که نوعی بیاحترامی است. من در استنداپها خودم را نادان میکنم که از پدرومادر عقبتر است، چون نباید حرمت و جایگاهشان را پایین آورد. پدرم سردار این مملکت است در هر شوخی با من گارد میگیرد و هر بار میگوید با من شوخی نکن! برو سراغ عمویت، من هم با خنده میگویم عمو هم سردار است چه کار کنم که خانواده نظامی دارم!
تا به حال شده از طرف سازمان یا شخصی استنداپ خاص سیاسی یا اجتماعی خارج از ذوق خودتان کار کنید؟
بله پیشنهاداتی داشتم ولی کار نکردم، مثلاً در انتخابات میگفتند برنامه بگذار تا رقیب کنار برود پیشنهادهای خوبی هم میدادند، اما من هیچ وقت به این مسائل ورود نکرده و نمیکنم.
برخورد مردم چگونه است؟
خیلی خوب بوده است. در هر شهری رفتهام به من ابراز محبت کردهاند انرژی میگیرم. بعضی میگفتند ما ناراحتی داشتیم و با دیدن برنامه تو لحظهای غم را فراموش کردیم و کلی خندیدیم. این برای من خیلی ارزشمند است که تسکیندهنده دلهای مردم در حد توان خودم با خنداندن باشم. علاقهمندان به این هنر اول باید روحیه خنداندن دیگران را داشته باشند بعد از آن نیاز به تمرین و ممارست است. متأسفانه اغلب شاگران من وقتی به آنها میگویم تمرین کنید پشت گوش میاندازند و نمیتوانند یک متن قوی پنج دقیقهای بنویسند و کار کنند در حالی که در هر کاری تمرین و پشتکار لازم است، والا دوام نخواهد داشت.