سرویس تاریخ «انتخاب»: این روزها اخبار نوسانات دلار و صحبتهای ضد و نقیض دولتیها در این بین زیاد به گوش میرسد، اما این موضوع ریشهی تاریخی دارد و در دوران پهلوی نیز دلار یک چالش اساسی بوده است. در تاریخ شفاهی هاروارد به خاطرات محمد یگانه برمی خوریم که روایت بسیار جالبی از تضاد درون دولت بر سر قیمت دلار تعریف میکند. «انتخاب» در چند قسمت، بخش هفتم و هشتم مصاحبهی محمد یگانه با تاریخ شفاهی هاروارد در گفتگو با ضیا صدیقی را منتشر میکند:
بعد از اینکه قیمت نفت رفت بالا چهار برابر شد این از نقطه نظر درآمد ملی ایران به قیمتهای سابق ثابت آن سال فرضاً ۳۵ درصد رفت بالا نه این که تولیدات کشور رفته باشد بالا. فرض کنید همان تولیدی که از نفت میکردیم فرض کنید ۲۵۰ میلیون تن در سال همان ۲۵۰ میلیون تن بود ولی آن ۲۵۰ میلیون تنی که در سال قبل به ما یک عایدی داده بود در حدود فرض کنید چهارمیلیارد دلار یا پنج میلیارددلار، حالا شده آن بیست میلیارد دلار و میدیدید که این بالا رفتن این قیمت برای ما درآمد بیشتری آورده ولی این را نمیشود گفت که این تولیدات ما رفت بالا.
تولیدات ما بالا نرفت ولی terms of trade شاخص، حالا نمیدانم چه میگویند terms of trade شاخص مبادلات تجارتی این رفته بود بالا. این بود که بعضی از افراد متوجه این نبودند فکر میکردند که اغراقی در آنجا ممکن است بوده باشد ولی همینطور در سالهای بعد حتی میبینید که تولیدات ما فرض کنید از نفت بعد از انقلاب آمد پایین،
س- بله.
ج- عایدات ما رفت بالا چون قیمت نفت فرض کنید از ۱۲ دلار رفت به ۳۴ دلار که این شد تقریباً در حدود سه برابر. قیمت نفت سه برابر شده ولی تولیداتش نصف شد از شش میلیون بشکه افتاده فرض کنید روی سه میلیون بشکه یا از پنج و نیم افتاد روی دو و نیم.
از نقطه نظر درآمد ما درآمدمان رفت بالا ولی از نقطه نظر تولیدات کشوری GNP از لحاظ GNP ما تولیداتمان آمد پایین تولیدات کشور. از لحاظ فیزیکی کالاهایی که ما در کشور تولید میکردیم پایین آمد ولی از نقطه نظر درآمدی که حاصل میکنیم یا حاصل کردیم در آن سال ممکن است آن درآمد ما بالا رفته باشد.
س- مبنای اختلافنظر درباره نرخ مبادله دلار چه بود آقا؟
ج- بعد از اینکه قیمت نفت بالا رفت و درآمد ارزی ما رفت بالا تقریباً چهار برابر شد در این موقع برنامههایی که ما داشتیم تصمیم گرفته شد که اینها تجدیدنظر بشود..برنامه پنجساله و آمدند در همان سال تجدید کردند و هزینههای عمرانی را تقریباً برای سه سال بعدی سه برابرش کردند، برای مدت پنج سال شد تقریباً دو برابر.
نتیجه این کار این شد که ما وقتی خواستیم خیلی سریع برویم جلو و چون امکانات این مقدار هزینه را نداشتیم با توجه به زیربناهایی که در کشور وجود داشت، اگر شما کالا وارد میکردید بنادر ظرفیت نداشتند و راهآهن و یا جادهها نمیتوانستند این را بکشند. یا شما میخواستید ساختمان بیشتری بکنید در کشور مصالح ساختمانی و غیره وجود نداشت و از این قبیل مسائل. از طرفی دولت خرج را زیاد کرد و از طرف دیگر supply عرضه کالاها به حد لازم نبود بنابراین در کشور عدم تعادلی بهوجود آمد و تورم شروع کرد تشدید پیدا کردن.
برای اینکه جلوی این تورم گرفته بشود در آن موقع فکر میکردند چون مقدار کالاهایی که در ایران مصرف میشود از خارج میآید بنابراین اگر قیمت دلار بیاید پایین و قیمت ریال برود نسبت به دلار بالا در آن صورت قیمتها ارزان میشود و این جلوی تورم را میگیرد. فرض کنید تلویزیونی که میخرید یا اینکه اتومبیلی که میخرید قطعاتش از خارج وارد شده یا کالاهای دیگر ارزان بخرند و مصرف بکنند و به این ترتیب جلوی تورم تا حدی گرفته بشود. و البته در تئوری اقتصادی هم وجود دارد که معمولاً کشورهایی که عدم تعادل ارزی دارند فرض کنید آن کشوری که مازاد ارزی دارد این برای اینکه تعادل ایجاد بشود در اقتصادش قیمت پول خودش را بالا میبرد یا آن کشوری که برعکس کمبودی دارد در مبادله ارزی خودش میآید قیمت پول خودش را پایین میآورد قیمت ارز خارجی را میبرد بالا که به این ترتیب مردم کم خرج بکنند و برای خرید کالاهای خارج کالاهای وارد شده به این ترتیب یک نوع تعادل جدیدی به وجود بیاید، این هم مبنای تئوریاش. ولی شرایط ایران یک شرایط دیگری بود ما دردی که داشتیم درد ما ناشی از این بود که دولت آمده بود بیش از حد امکان تعهداتی به وجود آورده بود برای خودش برای اجتماع و خرج زیادی میشد که امروز اگر چنانچه ما قیمت دلار را میآوردیم از هفت تومان و نیم به پنج تومان باز میبایستی سال آینده از پنج تومان بیاوریم روی فرض کنید سه تومان باز بیاوریم پایینتر.
بنابراین پایین آوردن قیمت دلار و بالا بردن قیمت ریال، مسئله ایران را حل نمیکرد. البته تعدادی یا افرادی میگفتند ما چنان صادراتی نداریم که اگر این قیمتهای فرض کنید دلار قیمتش آمد پایین که ما نتوانیم صادر بکنیم چقدر فرض کنید هفتصد هشتصد میلیون دلار صادر داریم این هم از بین برود در مقابل بیست میلیارد دلاری که از نفت میگیریم چیزی نیست و ممکن است از هشتصد میلیون دلار بیافتد ششصد میلیون دلار اشکالی ندارد.
در صورتیکه ما میخواستیم صادرات ما روزبهروز توسعه پیدا بکند. این البته تأثیرش روی صادرات قابل تحمل بود که اگر این صادرات هم از بین میرفت هیچی نمیشد، ولی به آینده ایران تأثیر داشت نسبت به آینده ایران که ما میخواستیم خودمان را از اتکاء به نفت بکشیم بیرون. ولی از نقطه نظر تولیدات شما میآمدید با پایین آوردن نرخ دلار کالای خارجی را ارزانتر میکردید دیگر در ایران کالای داخلی نمیتوانست رقابت بکند با کالای خارجی. ما رفته بودیم دنبال ایجاد ماشینآلات دنبال ایجاد صنایع مادر. دیگر اینها هیچوقت نمیتوانستند رقابت بکنند اقتصادی باشند چنین طرحهایی در مقابل کالاهایی که از خارج وارد میشوند. این بود وضع و گرفتاری که ما داشتیم. در آن موقع قرار شد که به این مسئله رسیدگی بشود در شورای اقتصاد چنین تصمیمی گرفته شد