شناسهٔ خبر: 70647111 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

نامه‌ سرگشاده یک هنرمند به نماینده ماهشهر؛

پس ما چه می‌شویم؟

یکی از چهره‌های شناخته شده عرصه هنر خوزستان در نامه‌ای خطاب به نماینده ماهشهر نسبت به واگذاری مراکز فرهنگی این شهر واکنش نشان داد.

صاحب‌خبر -

سعید آلبوعبادی از چهره‌های شناخته شده عرصه هنر خوزستان است. متولد سال ۱۳۴۹ در ماهشهر، بازیگر، نویسنده و کارگردان است. او در فیلم‌های سینمایی «۲۳ نفر» و «برادر جان» نقش‌آفرینی کرده است. وی همچنین نویسندگی فیلم «پایان دوم» را برعهده داشته است. از دیگر کارهای انتشار مجموعه نمایشنامه‌ای با نام «۱۴۱۷» است که با موضوع دفاع مقدس روانه بازار کتاب شد.

آلبوعبادی در واکنش به واگذاری مراکز فرهنگی (از جمله تالار شهید آوینی و سالن شهدا) ماهشهر به بخش خصوصی نامه سرگشاده حاضر را خطاب به امیر حیات‌مقدم نماینده مردم بندر ماهشهر، امیدیه، هندیجان و بخش جولکی در مجلس شورای اسلامی و استاندار استان خوزستان، نوشته و برای انتشار در اختیار ایسنا گذاشته است.

«به‌نام خدا

نامه سرگشاده به دکتر امیر حیات‌مقدم

مردم اهواز سال ۱۳۸۵ را از یاد نمی‌برند، وقتی در دولت نهم، حضرت‌عالی استاندار خوزستان بودید. حمایت در ساخت و افتتاح پل روگذر سردار شهید علی هاشمی که به جهت رفع بخشی از ترافیک سنگین، جلوگیری از اتلاف وقت و نیز کم شدن مصرف سوخت فقط نمونه کوچکی از اقدامات ارزنده شما در آن دوران بود. اکنون در دولت چهاردهم شما نماینده مجلس از حوزه بندر ماهشهر، امیدیه، هندیجان و بخش جولکی هستید. به زادگاه خودتان خوش آمدید. داد شما را در خصوص عدم اشتغال جوان‌های ماهشهر در مجلس شنیدیم و نیز برداشت‌های بعضا نادرست از فهوای کلام شما در خصوص جانب‌داری از مردم ماهشهر که ای کاش سال‌ها پیش شروع می‌شد. سنگ اشتغال مردم حوزه انتخاباتی خودتان را به سینه می‌زنید، دست مریزاد. غیر از این از شما انتظاری نیست. درس حقوق خواندید و مدیریت و تصدی امور چندین پست حساس را بر عهده داشتید پس راقم این سطور با خیال آسوده از درک و شجاعت حضرت‌عالی در مباحث پیش رو سخن می‌گویم.

جناب سردار حیات‌مقدم، اکنون سخن از پل خراب شده بین اصحاب هنر و مدیران فرهنگی و هنری شهرستان است که این پل در گمان بنده از عدم آگاهی مدیریت فرهنگی شهرستان و ضعف دانش اداره کل مربوطه منتج می‌شود. آفت بزرگ سیاست‌زدگی در مدیریت نیم‌بسمل فرهنگ و هنر در ماهشهر تمام معادلات فکری و نیز منزلت هنرمندان را به هم ریخته است. یادمان باشد تیر خلاص در مغز فرهنگی می‌خورد که  قبلا آسیب‌پذیر شده است. شهری که نیاز به عدالت فرهنگی دارد حالا فقط کلی گوی فرهنگی می‌کند. بدون در نظر گرفتن مختصات و نتایج هر تصمیم. برادر عزیز، شما که به فضل‌الله و توفیقه از احوالات شهر با خبر هستید، پس نگذارید شیشه شکیبایی با سنگ تفرقه بدخواهان شکسته و زخم بر تن ما بنشیند. بس است برادر (یک تن و هزار خنجر). به همین جهت از صراحت و شجاعت شما وام می‌گیرم و حرف‌هایم را بی‌هیچ حجابی عرض می‌کنم. همه‌جا بحث کمبود امکانات و اماکن فرهنگی است اما در ماهشهر صحبت از واگذاری این اماکن فرهنگی. چرا؟

جناب سردار، مگر نه اینکه یکی از ارکان مهم مدیریت تصمیم عاقلانه در هر شرایط است؟ حالا چه پیش آمده که بدون در نظر گرفتم شرایط قانونی برخی از مواریث و اماکن هنری ماهشهر به بخش خصوصی واگذار می‌شود. همان طور که عرض شد (بدون در نظر گرفتن شرایط قانونی...) ما را به سجایای اخلاقی این مدیران شکی نیست به‌حمدالله. همه خوبند و معنوی، اما فقط خوب بودن برای تصدی امور کافی نیست؟ حالا بحث ما فقط حوزه اشتغال و معاش ماست، یعنی فرهنگ و هنر که هیچ‌گاه کارشناسانه به آن پرداخت نشده است.

سردار محترم، شوربختانه شغل ما هنر است و نمی‌خواهیم شهر و استان خود را ترک کنیم و قصد مهاجرت نداریم حتی از بی‌مکانی و بی‌عدالتی که البته این بی‌مکانی و عدم عدالت را چندی پیش تجربه کردم (به تلخی) داد این بی‌عدالتی را البته به اداره کل ارشاد اسلامی استان بردم که ایشان نشان داد که هنوز در زمینه مدیرت فقط تعامل و ریش سفیدی را بلد است. عتایش را به لقایش بخشیدم. ما وقتی از کارمان حرف می‌زنیم در اصل از زندگی خودمان می‌گویم. مکان کار ما سالن‌های نمایش است. خانه دوم ماست. ما در همین سالن‌ها با مردم حرف زدیم و برایشان خاطره ساختم. جایگاه هنری بچه‌های نمایش ماهشهر در کشور جایگاه کمی نیست. جناب، اینترنت را مرور کنید. ببینید ما چقدر و چند سال زحمت کشیدیم. چهل سال زمان کمی نیست برای اثبات خودمان. لطفا ما را از نگاه مردم، مطبوعات، جشنواره‌ها، تلویزیون، تئاتر و سینما ارزیابی کنید. همین عرایض را در یکی‌دو سال پیش به محضر نماینده محترم پیشین بیان کردم ـ البته مجال ندادند ایشان را ملاقات کنیم ـ با اطرافیانشان در میان گذاشتم که نادیده گرفتند. شهر به یاد دارد که این ما بودیم ـ به روایت تاریخ نه‌چندان دور ـ که در شرایط سخت سالن‌های شهر را پر کردیم. امید، نشاط، دغدغه‌مندی، اقلیم‌شناسی، آسیب‌شناسی، پرداختن به معضلات اجتماعی همه در راستای کارهایی بود که ما در این سال‌ها انجام دادیم. حالا در این مقال نمی‌خواهم از همکاری یا عدم همکاری صحبت کنم که به امید خدا عمری باقی باشد در نامه سرگشاد دیگر آن را به خدمت حضرتعالی و عموم مردم خواهم گفت.

جناب سردار حیات‌مقدم، گردن ما از مو باریکتر. ما به قوانین احترام می‌گذاریم ـ ما یعنی همان شهروندان ـ حالا اگر مدیران تمکین به قوانین را در تبصرهای بی‌قانونی به خورد دیگران بدهند چه پیش می‌آید؟ بی‌شک شما واقفید که تولیت برخی از اماکن هنری در حوزه اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان می‌باشد. حالا برابر اصل ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به بخش خصوصی واگذار شده یا می‌شوند. تکرار می‌کنم گردن ما از ما باریکتر مقابل این قانون، اما همین قانون توسط اداره و وزارت مربوطه برای واگذاری سازوکاری دارد که در تمام ایران لازم‌الاجراست ـ البته به غیر از ماهشهر ـ چرا؟ یادمان باشد که این سالن‌ها در اصل برای ما ساخته شده‌اند نه برای کسب درآمد بخش خصوصی ـ حتی اگر در مدار قانون هم باشد ـ چرا باید یکی از خاطره‌انگیزترین سالن‌های نمایش ماهشهر که متعلق به اهالی نمایش است را بدون رعایت قانون و ترک تشریفات واگذار کرد؟ بدون در نظر گرفتن صاحبان اصلی آن. حضرتعالی بفرمایید که دست کوتاه ما از که باید طلب استمداد کند؟ آیا کسی مهمتر از اهالی نمایش برای تولیت این اماکن هست؟ دو سالن نمایش را واگذار کردند ـ تالار شهید آوینی و سالن شهدا ـ پس ما چه می‌شویم؟ حالا ما برای تمرین و اجرای کارهای خود باید کرایه بدهیم؟ التماس کنیم؟ به کی؟ آیا این کار به حاشیه راندن هنر و هنرمندان نیست؟ مکرر عرض می‌کنم می‌بایست برابر قانون واگذاری انجام شود که اگر چنین بود ما این مجال را داشتیم در یک مزاید عادلانه شرکت کنیم (ما یعنی اهالی هنر نمایش).

برادر بزرگوار جناب سردار حیات‌مقدم، تاکید می‌کنم چندی پیش بنده این داد را مرقوم به یک سیاهه تسلیم اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان کردم. ایشان بعداز کلی اتلاف وقت با پافشاری بنده مدیر محترم مربوطه را از ماهشهر به اهواز فراخوانند جهت بررسی شکایت بنده (در یک جلسه که بنده هم حضور داشتم) پر واضح بود که مشکل اصلی و سیاهچال رعایت نکردن قانون از سوی اداره کل ارشاد است چراکه آنها کلا از ادارات شهرستان‌ها بی‌خبر هستند. جلسه‌ای که می‌خواستند با مهربانی ساختگی و کلمه تعامل بین مدیران و مردم سر و ته آن را هم بیاورند. بدون هیچ راهکار و حل مشکل.

بزرگوار، سخن خود را با حدیثی از مرد عدالت به پایان می‌برم تا بیش از این سیاهه‌ام به طول نینجامد. رَحِمَ اللّهُ رجُلاً رَأی حقّا فَأعانَ علَیهِ، أو رَأی جَورا فَرَدَّهُ، و کانَ عَونا بالحقِّ علی صاحِبِهِ. رحمت خدا بر کسی  که چون حقی را دید  یاریش کرد و چون ستمی را دید از آن جلوگیری کرد و حق را در برابر ستمگر یاری رساند.

 و من الله توفیق

سعید آلبوعبادی»

انتهای پیام