شناسهٔ خبر: 70643497 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

مرد تنهای آبادی + فیلم

مهاباد- ایرنا - «شه‌نگه ا‎‌حمد» از اهالی روستای «قالوی رسول آغا» بوکان، علاوه بر اینکه فاقد شناسنامه و مدارک هویتی بوده، سالها در این آبادی به تنهایی روزگار می گذراند و اکنون می گوید از این تنهایی و سکوت همیشگی خسته شده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایرنا، همه در روستا وی را به نام «شه‌نگه احمد» می شناسند اما در واقع اسمی اصلی وی «احمد» است ولی مادرش در دوران کودکی پیشوند «شه‌نگه» را هم بر اسمش اضافه کرده است که نشان از جمال و زیبایی وی در آن دوران بوده است.

زمان تولد کاک احمد به دهه ۳۰ برمی گردد، وی فرزند دوم خانواده بود و در همان دوران کودکی پدرش فوت کرد و مادرش «رابیعه» سرپرست وی و ۲ برادر دیگر به نام های محمد و ابراهیم شد اما در آن دوران به دلیل بضاعت کم مالی و زندگی در روستای دور افتاده «اسکی بغدا»، برای هیچ کدام از اعضای این خانواده چهار نفره (مادر و سه پسر)، شناسنامه صادر نشد.

حکایت کاک احمد آنجا تراژدی تر می شود که مادرش با «درویش محمود» ازدواج می کند و وی نیز فاقد شناسنامه بود و به همین دلیل از داشتن زمین کشاورزی و زراعت هم محروم شده بودند و چند سال بعد مادر هم فوت کرد، دیگر برادران ازدواج کردند و کاک احمد به همراه ناپدریش با هم روزگار می گذراندند.

چند سال قبل ناپدری هم فوت کرد و اکنون کاک احمد سالهاست در خانه کوچکی که به همت اهالی روستا بازسازی شده زندگی می کند و از تنهایی‌ خود خسته شده است؛ هر چند در برخی اوقات اهالی روستا هم به عیادتش می آیند اما می گوید این تنهایی همیشگی، دیگر قابل تحمل نیست.

وضعیت زندگی و مشکل نداشتن شناسنامه «شه‌نگه احمد» را سوژه گزارشی برای سوم دیماه روز ثبت احوال قرار داده بودم اما به دلیل بارش برف و مسدود شدن مسیر جاده این دیدار با ۲ هفته تاخیر صورت گرفت.

روستای ۶۰ خانواری «قالوی رسول آغا» یا «قالوی باسودلان» در ۴۵ کیلومتری غرب بوکان واقع شده است و برای رفتن به این روستا باید در مسیر جاده «شهریکند» و پس از روستای «خولامالی» وارد جاده فرعی به سمت روستای «سه‌مبه» شده و روستای «قالوی شیخان» بروید.

اما مسیری دیگری هم برای رفتن به این روستا وجود دارد و از سمت مهاباد و شهر خلیفان و روستای «کانی‌سیب» است که قسمتی از مسیر خاکی است اما چون از سمت مهاباد این مسیر کمی نزدیکتر است و من به این جهت که از مهاباد برای تهیه گزارش می رفتم، مسیر دوم را انتخاب کردم و صبح یک روز سرد زمستانی راهی شدم.

پس از تکمیل مقدمات سفر، راهم را از گردنه کوهستانی و برفگیر«جواله‌ره‌شان» در جاده مهاباد- سردشت شروع کردم و در روستای «کیتکه» از جاده اصلی خارج شدم و به سمت شهر «خلیفان» رفتم و از مسیر جاده «قویتل» و «کانی‌سیب» جاده گاهی به ارتفاع و گاهی در دشت ادامه داشت و پس از طی حدود ۵۰ کیلومتر در این مسیر کوهستانی به روستای «قالوی رسول آغا» بوکان رسیدم.

مرد تنهای آبادی + فیلم نمایی از روستای قالوی رسول آغا

ابتدا بر روی تپه‌ای روبروی روستا به تماشای ترکیب معماری سنتی و مدرن این روستا نشستم و سپس نشان منزل کاک احمد را از چند نفر از اهالی پرسیدم و کاک احمد برای استقبال تا سر کوچه که به رودخانه کوچک روستا منتهی می شد، آمده بود.

البته «انور رفیعی» و «آزاد فاروقی» که به ترتیب دهیار و رییس شورای اسلامی روستا بودند نیز به جمع ما اضافه شدند، خانه کوچک کاک احمد شامل یک حیاط و ایوانی چوبی، یک اتاق و هالی کوچک هم داشت که با بخاری نفتی کوچکی گرم می شد.

کاک احمد با گاز پیک‌نیک کتری آب جوشی را تهیه کرد و با چند استکان چای که در یک روز زمستانی در این منطقه بسیار دلچسب بود، هم رسم میزبانی را به جا آورد و هم تاحدودی از خستگی ما کاست و هر بار که استکان چای خالی می شد در کمترین زمان دوباره آن را برایمان پر می کرد.

۲ قالی کوچک فضای اتاق را پر کرده بود یک سماور نفتی گه از ظاهرش مشخص بود مدت هاست روشن نشده بود، چهار استکان و نعلبکی هر کدام از یک رنگ روی سینی ملامین، قندان های پلاستکی با رنگ عسلی، ۲ سیلندر گاز که یکی برای آبگرمکن گازی و دیگری هم برای پخت و پز و چای درست کردن و در آن طرف دیگر اتاق هم یخچالی کوچک و بخاری نفتی که گرما بخش محیط بود، با چند لحاف مرتب شده در آن گوشه اتاق تمام چیزهایی بود که در خانه کاک احمد به چشم می خورد.

مرد تنهای آبادی + فیلم

کاک احمد هر ازگاهی نگاهی به دوربین عکاسی و میکروفن می کرد و با لهجه خاص و زبان کُردی می گفت: آخر این زندگی و تنهایی من که فیلم و عکس نمی خواهد، چرا خودتان را به زحمت انداختید!

تا حالا زندگی و مشکلات من برای هیچ رسانه‌ای اهمیت نداشته و این نخستین بار است که کسی با دوربین و میکروفون در خانه خودم می بینم.

به همان اندازه که از نوشیدن چای های کاک احمد لذت می بردم، دوست داشتم به عنوان نخستین خبرنگار و رسانه‌ای که جویای احوال کاک احمد شده بود، کمی بیشتر از زندگی و وضعیت وی هم آگاه شوم و اینکه چرا پس از این همه سال هنوز هم بدون شناسنامه مانده است را برای مخاطبان ایرنا بازگو کنم.

کاک احمد شرح زندگی خود را اینگونه بیان کرد و گفت: طبق آنچه از مادرم شنیدم در روستای «اسکی‌بغدا» به دنیا آمدم و پس از تولد برادر کوچکم «ابراهیم» پدرم فوت کرد و مادرم سرپرستی ما را بر عهده گرفت و من پدرم را به خاطر ندارم اما پس از مدتی به روستای «حمزآباد» کوچ کردیم و حالا هم حدود ۵۰ سال است که در این روستا ساکن هستیم.

خانواده ما هیچ کدام شناسنامه نداشتند و به همین خاطر هیچ ملکی هم در زمان اصلاحات ارضی به ما ندادند و پس از مدتی ۲ برادر دیگرم ازدواج کردند و من هم به همراه مادر و ناپدری با هم زندگی می کردیم و حالا آنان فوت کردند.

برادر بزرگم که حالا فوت کرده «محمد» نام داشت، برای خودش شناسنامه تهیه کرد و برادر کوچکم «ابراهیم» هم که در قید حیات است او هم دارای شناسنامه و زن و فرزند است و در این میان تنها کسی که تنها و بی هویت باقی مانده من هستم.

در روستا مردم به من محبت می کنند و اگر کارگری باشد انجام می دهم و تا حدودی هزینه های زندگی را تامین می کنم و این خانه که در گذشته کاهگلی و در حال تخریب بود با همت اهالی روستا دوباره بازسازی شد.

وی در خصوص مشکلات نداشتن شناسنامه نیز گفت: روزگار ناملایمات زیادی با من کرد و من هرگز پدر خودم را ندیدم، سواد خواندن و نوشتن ندارم و سالها زحمت و کارگری کردم اما همین خانه کوچک ۶۰ متری در این دنیا بزرگ را هم نمی توانم به نام خودم ثبت کنم، یارانه هم ندارم.

مردم همه برای خودشان، کارت عابر بانک، سیمکارت تلفن دارند اما من نمی توانم از این نعمت هایی که برای همگان وجود دارد استفاده کنم و حتی موقع بیماری و بستری در بیمارستان هزینه های من به صورت آزاد حساب می شود، من حق شرکت در انتخابات را هم ندارم...

بغض جلو گلویش را گرفته بود دیگر نمی توانست ادامه دهد، اشک دور چشمانش حلقه بسته بود و از روی گونه‌اش که موی های سپید آن تازه سر در آورده بودند به پایین می غلطید اما غرور مردانه اش اجازه گریه کردن به او نمی داد.

«آزاد فاروقی» رییس شورای اسلامی روستا برای عوض کردن فضا وارد بحث شد و گفت: کاک احمد حدود ۵۰ سال است که در روستای ما سکونت دارد و مورد احترام تمامی اهالی روستا است.

وی افزود: در روستای ما هر کس کاری داشته باشد و یا کار دسته جمعی و تعاونی در روستا انجام شود، همیشه کاک احمد نفر اول است و شاید از بسیاری از مردان روستا بیشتر کار می کند و این وضعیت زندگی اوست.

وی اظهار کرد: چون شماره حساب بانکی هم ندارد اگر جایی هم کار کرد و مزدی هم دریافت کرد باید نقدی حساب شود و در بسیاری از موارد که از شماره حساب دیگران استفاده می کند، بخش از پولش در این بین گم می‌شود.

«انور رفیعی» دهیار روستای «قالوی رسول آغا» هم گفت: هر چند اکنون کاک احمد می تواند کارکند و حداقل درآمدی هم برای خود دارد اما این روند همیشه که ادامه پیدا نمی کند و شاید در آینده نیاز باشد که نهادهای حمایتی از جمله کمیته امداد امام خمینی (ره) و یا بهزیستی وی را تحت پوشش قرار دهند.

وی افزود: در این دنیا که همه چیز الکترونیکی شده بدون شک کسی که فاقد شناسنامه و کد ملی باشد نمی تواند این حمایت ها را دریافت کند و این مشکل را در سالهای قبل که ناپدری کاک احمد «درویش محمود» داشتیم و حتی جذب وی در خانه سالمندان هم بسیار با سختی انجام شد.

وی در خصوص اقدامات لازم برای تهیه شناسنامه کاک احمد گفت: چند سال قبل هم استشهادیه محلی جمع کردیم و در سفر فرماندار بوکان به همراه سایر مدارک تقدیم کردیم اما تاکنون خبری از آن نشده و هر گاه پیگیری کردیم گفتند که پرونده به یک وکیل واگذار شده است.

حرف و حدیث در مورد مسایل و مشکلات زندگی کاک احمد تداوم داشت و همگی حاضران از ایرنا خواستند که صدای دردهای کاک احمد را به گوش مسوولان برسانند تا در نخستین گام برای وی شناسنامه صادر و مساله نداشتن هویت و کد ملی برای او حل شود.

مرد تنهای آبادی + فیلم

طبق قولی که داده بودم در نخستین گام برای حل مشکل کاک احمد به صورت تلفنی با «رحمت گُلی» رییس اداره ثبت احوال بوکان مصاحبه کردم، وی خبر خوشی برای کاک احمد و اهالی روستای «قالوی رسول آغا» داشت و گفت: امکان صدور شناسنامه برای افراد فاقد شناسنامه وجود دارد اما باید ابتدا موضوع بررسی شود.

وی با انتقاد از اینکه چرا تا حالا کسی برای این موضوع به اداره ثبت احوال بوکان مراجعه نکرده است، افزود: با توجه به اینکه برادران وی دارای شناسنامه هستند، می توان از روی اسناد آنان و یا در صورت لزوم از طریق آزمایش دی.ان.ای (آزمایش تعیین هویت) که آن هم دارای مراحلی است، کار صدور شناسنامه را انجام داد.

امید است تهیه این گزارش از زندگی کاک احمد بستر راه اندازی یک پویش را فراهم سازد که کاک احمد و بسیاری از افراد فاقد شناسنامه در قالب یک پویش شناسنامه دار شوند و دستگاه های متولی امر با جدیت بیشتری مساله ثبت هویت افراد را پیگیری کنند.

بوکان با ۳۰۰ هزار نفر جمعیت در جنوب آذربایجان‌غربی واقع شده است.