شناسهٔ خبر: 70638708 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

فاجعه بزرگی که ارتش اسرائیل با آن مواجه است

در اسرائیل این باور وجود دارد که دوره جنگ‌های کوتاه به پایان رسیده و ارتش این رژیم از این پس باید خود را برای ورود به دوران جنگ‌های طولانی آماده کند.

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: عملیات «طوفان الاقصی» در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ پایه‌های رژیم صهیونیستی و تکیه به ارتش این رژیم را متزلزل کرد. اگرچه هنوز بسیاری بر این باورند، این ارتش قدرت تخریبی زیادی دارد، اما طولانی شدن جنگ و پیامد‌های آن، در کنار مشکلاتی که هنوز در نوار غزه و لبنان با آن مواجه است و لاینحل باقی‌مانده، رهبران، صاحبنظران و مراکز مطالعاتی این رژیم را بر آن داشت تا از رخداد‌ها و واقعیت‌های حاکم بر میدان درس‌های لازم را گرفته و آنها را در قالب توصیه ارائه دهند. 

به گزارش فارس، بدیهی است که اولین موضوع مورد بررسی دکترین‌ها و ابزار‌های رزمی پس قرار گرفتن در بوته آزمایش میدانی است. در این میان نخستین درس گرفته شده، ناکارآمدی دکترین «ارتش کوچک و هوشمند» بود که بیش از دو دهه بر روند ساختاری و سازمانی ارتش اسرائیل حاکم است و حالا ثابت شده که علیرغم اهمیت نیروی هوایی و سرویس‌های اطلاعاتی، بدون نیروی زمینی توانمند نمی‌توان به اهداف جنگ دست یافت یا سرنوشت نبرد‌ها را رقم زد. به گفته روزنامه عبری زبان «معاریو» جنگ در غزه نشان داد، مطلقاً هیچ جایگزینی برای نیرو‌های زمینی در میدان نبرد وجود ندارد و سرباز و تانک عامل تعیین‌کننده در دفاع و حمله هستند. همچنین آشکار ساخت که ارتش اسرائیل نیازمند، یگان‌های نظامی دائمی و ذخیره توأمان است، چون اسرائیل نمی‌تواند، بدون نیرو‌های ذخیره امنیت خود را حفظ کند.این گفته به معنای شکست دکترین «ارتش کوچک و هوشمند» و کنار رفتن آن از صحنه اسرائیل پس از ۷ اکتبر است. 

معاریو می‌گوید، ارتش اسرائیل در حال حاضر تمام تلاش خود را برای بازسازی نیرو‌های زمینی خود به کار گرفته است، اما تأکید می‌کند، تحقق این امر مستلزم افزایش چشمگیر حجم واحد‌های نظامی نیروی زمینی و در رأس آنها سلاح زرهی است و این سؤال بسیار مهم را مطرح می‌کند: آیا این سلاح با قدرت و توانمندی‌های معمول خود امکان بزرگ‌تر شدن مثلا دو برابر شدن را دارد یا خیر؟ وقتی صحبت از تسلیحات زرهی ارتش اسرائیل به میان می‌آید، نگاه‌ها روی تولید صد‌ها تانک مرکاوا «سیمان ۴» متمرکز می‌شود که در اسرائیل مونتاژ می‌شود و بسیاری از قطعات آن وارداتی از آمریکا، آلمان، انگلیس و ... است. با توجه به مشکلات پیش روی صنایع تسلیحاتی جهان در نتیجه جنگ اوکراین و تشدید درگیری‌ها در سایر مناطق جهان، در کنار تحریم‌های تسلیحاتی اعمال شده بر اسرائیل، دستیابی سریع به این امر غیرممکن است و همین اسرائیل را بر آن داشت تا تصمیم به حذف تانک‌های مرکاوا «سیمان ۳» از دایره خدمت در ارتش کند.

این تصمیم به این معناست که ارتش اسرائیل مجبور است، تانک‌های آسیب‌دیده‌ای که قرار بود، پس از تعمیر به کشور‌های دیگر فروخته شود یا به عنوان تسویه بدهی به آنها داده شود یا از قطعات آن به عنوان قطعات یدکی استفاده شود، را دوباره وارد خدمت کند.

با وجود این، اسرائیل باز هم به مقادیر زیادی قطعات یدکی برای تعمیر و بازسازی صد‌ها تانک و خودروی زرهی که به دلیل استفاده بیش از حد در طول جنگ آسیب دیده یا مورد حمله قرار گرفته‌اند، نیاز دارد. قبل از جنگ، اسرائیل به عنوان بخشی از طرح نوسازی ناوگان زرهی خود، سالانه ارتش را به چند ده تانک مدرن مجهز می‌کرد. اما جنگ، به ویژه با توجه به خسارات سنگین وارده به سلاح زرهی، الزامات خود را دارد و اولین آن کمبود بودجه است که توانایی ارتش برای تأمین نیاز‌های خود در این زمینه را تضعیف می‌کند.

اکنون ارتش اسرائیل باید از یک‌سو، برای جنگی طولانی و از سوی دیگر، جنگ در جبهه‌های متعدد آماده شود. ژوئیه گذشته ارتش اسرائیل اعتراف کرد که از لحاظ خودرو‌های زرهی آماده جنگ با کمبود مواجه است، چون بسیاری از خودرو‌های زرهی در اختیار در طول جنگ به شدت آسیب دیده‌اند. به این ترتیب، اگر ارتش اسرائیل به ماهانه تأمین چند تانک و زره‌پوش بسنده می‌کرد، اکنون آن تعداد بی‌شک جواب نیازهایش را نمی‌دهد و روند تأمین خودرو‌های زرهی باید سرعت بسیار بیشتری پیدا کند. جنگ علاوه بر سلاح زرهی، نیاز به تجدید و توسعه سلاح توپخانه را ملزم کرده، ضرورت آن را در طول جنگ برای اسرائیل ثابت کرده است. علیرغم نوسازی گسترده تسلیحات ارتش اسرائیل، اما اغلب سلاح توپخانه این رژیم به دهه ۱۹۶۰ برمی‌گردد، در حالی که دنیا شاهد نسل‌های جدید توپخانه است.

اسرائیل توپ‌های مدرن را در مقیاس کوچک تولید می‌کند و این برای تأمین نیاز ارتش این رژیم کافی نیست، این درحالی است که تسریع در روند تولید در شرایط فعلی به دلیل تحریم‌های تسلیحاتی اعمال شده بر اسرائیل و عدم امکان ورود قطعات ضروری از خارج دشوار و حتی غیرممکن است. همین امر در مورد تولید مهمات نیز صدق می‌کند، ارتش از کمبود مهمات وارداتی از خارج، اعم از گلوله‌های هوشمند یا متعارف و حتی مواد منفجره خام رنج می‌برد. در طول جنگ، چندین شرکت اسرائیلی، به ویژه «البیت» از سوی ارتش اسرائیل تحت فشار قرار گرفتند تا خطوط تولید این مهمات، به ویژه گلوله‌های ۱۲۰ میلی متری توپ و تانک را راه‌اندازی کنند.

«آوی اشکنازی»، خبرنگار نظامی معاریو، اواخر ماه گذشته گزارشی منتشر کرد که در آن یکی از دلایل پذیرش توافق آتش‌بس در جنوب لبنان توسط اسرائیل، وضعیت دشوار نیروی هوایی این رژیم عنوان شده بود. این درحالی است که نتانیاهو در توجیهات خود برای پذیرش این توافق به «نیاز این رژیم جهت پر کردن و تکمیل انبار‌های تسلیحات و تجهیزات» اشاره کرده بود. گزارش اشکنازی خاطرنشان می‌کرد: «بزرگترین چالش پیش روی اسرائیل، روز بعد از آتش‌بس با لبنان نیست، بلکه با آمریکا و آلمان است. اسرائیل باید این دو کشور را راضی به خرید‌های گسترده تسلیحاتی از جمله سامانه‌های پدافندی، هواپیما‌های جنگی، هلیکوپترها، تانک‌ها، توپ‌ها، موشک‌ها و انواع سلاح‌های دیگر کند.»

معاریو نوشت: «ارتش اسرائیل هم اکنون با بحرانی بسیار بزرگ و جدی در نیروی هوایی به ویژه اسکادران بالگرد‌های آپاچی خود مواجه است. این درحالی است که اوضاع در بخش‌های دیگر هم اصلا خوب نیست، به عنوان مثال نیروی هوایی با کمبود جدی بمب‌های هوا به زمین مواجه است.» به گفته این روزنامه جنگنده‌های ارتش اسرائیل با ثبت هزاران ساعت پرواز به ازای هر هواپیما در طول که خارج از چارچوب‌های برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته برای آنها بود، اکنون به معنای واقعی کلمه فرسوده شده‌اند.

 این موضوع ارتش اسرائیل را وادار می‌کند که در اولین فرصت به فکر خرید اسکادران‌های جدید با تمرکز بر هواپیما‌های F-۱۵ و F-۳۵ باشد. اشکنازی خاطرنشان می‌کند: «همه جنگنده‌های نیروی هوایی اسرائیل هزاران ساعت پرواز در خلال جنگ داشته‌اند و به ویژه اسکادران‌های فالکون-اف۱۵ که مدل‌های قدیمی‌تر هستند، به شدت فرسوده شده‌اند.» در طول جنگ، ایالات متحده تعدادی هواپیمای مستعمل در اختیار نیروی هوایی اسرائیل قرار داد. اما ارتش اسرائیل این نیاز فوری را احساس می‌کند که روند دریافت هواپیما‌های سفارش داده شده را تسریع ببخشد.
در همین راستا، روزنامه اقتصادی «گلوبز» پرده از مشکلات جدیدی در نیروی هوایی اسرائیل به ویژه واحد بالگرد‌های آن برداشت. گلوبز می‌گوید که بررسی‌ها نشان می‌دهد، صبح روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تنها دو بالگرد نظامی در وضعیت آماده‌باش بودند. در دهه گذشته، ارتش اسرائیل واحد بالگرد‌های نظامی خود را سال به سال کوچک‌تر کرده و مأموریت‌های آنها را کاهش داده بود، این باعث شده بود تا صبح روز عملیات طوفان الاقصی تنها دو فروند بالگرد آپاچی آماده عملیات باشند.

یکی از اعضای کمیته بررسی حجم واحد‌ها در ارتش اسرائیل می‌گوید: «نیروی هوایی بر کمبود بالگرد‌های نظامی با کمبود در مهمات مانند موشک‌های هلفایر و همچنین اسکادران جنگنده‌ها و بالگرد‌های ترابری نیز مواجه است.» به گفته وی بودجه نیروی هوایی ارتش اسراسیل ۲۰ درصد کمتر از مقدار مورد نیاز آن است و همین مانع توسعه این نیرو و خرید هواپیما‌های جدید شده است. اسرائیل همچنین قصد دارد، تعداد سامانه‌های پدافندی سرزمینی خود را افزایش دهد و واحد‌هایی را که تاکنون جزو نیرو‌های ذخیره بوده‌اند، به نیرو‌های نظامی تبدیل کند. علاوه بر این، ایجاد و تقویت واحد‌های ذخیره حفاظت منطقه‌ای وابسته به لشکر‌های نظامی منطقه‌ای به ویژه در شمال را در دستور کار دارد.

افزون بر آن ارتش اسرائیل می‌گوید که نیاز دارد، سامانه‌های جمع‌آوری اطلاعات و جاسوسی خود را مرز‌ها تقویت کند و تعداد نیرو‌های نظامی زن خود را به ویژه در یگان‌های مرزی افزایش دهد. رسانه‌های اسرائیلی می‌گویند، یکی از درس‌های گرفته شده در این جنگ، لزوم افزایش توانمندی واحد‌های فنی و مهندسی رزمی است. به همین منظور، ارتش اسرائیل برای رفع نیاز‌های خود از هم اکنون وارد عمل شده و وزارت جنگ این رژیم سفارشات خود را به ۸۶ شرکت جدید اسرائیلی ارائه داده که برابر بیش از زمان قبل از جنگ بوده است.

این افزایش ۵ برابری سفارش‌های وزارت جنگ اسرائیل به گفته اقتصاددانان این رژیم به معنای سنگین‌تر شدن بار و هزینه‌های جنگ و رسیدن آن به صد‌ها میلیارد شکِل (حداقل ۱۰۰ میلیارد دلار) است که می‌تواند، در بدترین حالت اسرائیل را بر باد دهد و در خوش‌بینانه‌ترین وضعیت آن را به دوران پس از جنگ اکتبر ۱۹۷۳ باز گرداند. بودجه ارتش اسرائیل بیش از ۳۰ میلیارد دلار در نظرگفته شده، به این رقم کمک‌های سالانه ۳.۳ میلیارد دلاری آمریکا بر اساس توافقنامه کمک‌های نظامی و ۵۰۰ میلیون دلار برای حمایت از طرح‌های توسعه و تولید تسلیحات خاص افزوده می‌شود.

با همه اینها ارتش اسرائیل به دلیل متحمل شدن خسارات سنگین در یک سال ونیم اخیر می‌گوید که این مبالغ نیاز خرید‌های تسلیحاتی‌اش را تأمین نمی‌کند، به همین منظور در اولین گام اقدام به کاهش حقوق، مزایا و پاداش‌های نظامیان خود به میزان قابل توجهی کرده، اما برای اینکه موجبات اعتراض‌های آنها را فراهم نکند، امتیاز‌هایی در حوزه کار و فعالیت آزاد یا بخش خصوصی داده است.

در پایان اینکه در اسرائیل هم اکنون این اتفاق نظر وجود دارد که دوره جنگ‌های کوتاه و گذری به پایان رسیده و اسرائیل از این پس باید خود را برای دوره جنگ‌های طولانی آماده کند، درحالی که اکنون به هیچ وجه آمادگی چنین جنگ‌هایی را ندارد.