شناسهٔ خبر: 70625056 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: سازمان بهزیستی | لینک خبر

در رسانه| دنیای رنگ‌ها در سایه محدودیت‌های «سمیرا»

خودم را که جای سوژه امروز گزارش می‌گذارم، حس تنهایی و بی پناهی بهم دست می‌دهد، نمی‌دانم تسلیم محدودیت‌ها می‌شدم یا دنیایم را همانند «سمیرا» با محدودیت‌ها می‌ساختم...

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، قبل از چهار سالگی به راحتی می‌دوید و دنیا را با قدم‌های کوچک و پر از امید کشف می‌کرد، ناگهان دچار حادثه‌ای شد که مسیر زندگی‌اش را تغییر داد، این تغییر نه تنها او را متوقف نکرد، بلکه او را به جستجوی هدف‌های بزرگ‌تر سوق داد.

خودم را که جای سوژه امروز گزارش می‌گذارم، حس تنهایی و بی پناهی بهم دست می‌دهد، نمی‌دانم تسلیم محدودیت‌ها می‌شدم یا دنیایم را همانند «سمیرا» با محدودیت‌ها می‌ساختم.

نماد امید و اراده

سمیرا نه تنها از درد و رنج‌هایش به عنوان یک نقطه ضعف استفاده نکرده است، بلکه با تمام وجود از آن‌ها به عنوان فرصتی برای رشد و کشف استعدادهای نهفته‌اش بهره برده، سمیرا، یک نماد از امید و اراده نه نتها برای خودم بلکه برای همه دختران سرزمینم است.

تب و تشنج زندگی‌ سمیرا را به چالشی بزرگ تبدیل کرد و او را از چهار سالگی با چشم‌های پر از شور و شوق و بازی‌های بی‌وقفه‌ دوران کودکانه، ویلچر نشین کرد و ویلچر همراه همیشگی‌اش شد، اما ویلچر هیچ‌گاه برای او پایان دنیا نبود، بلکه آغازی شد برای کشف دنیای دیگری از استعدادها و توانمندی‌ها.

او به دنیای خودش وارد شد و با هر قلم، هر رنگ و هر طرح، به دنیا نشان داد که معلولیت نمی‌تواند جلوی توانمندی‌های انسان را بگیرد.

سمیرا اهل خرمدره است، خرمدره نگین سرسبز استان زنجان، شهری است که با طبیعتی بکر و چشم‌اندازهای دل‌انگیز خود دل هر بازدیدکننده‌ای را به دست می‌آورد، این شهر با مرکز استان ۸۰ کیلومتر فاصله دارد.

دنیای رنگ‌ها در سایه محدودیت‌های سمیرا

خودش را سمیرا کردلو، متولد ۱۳۶۴ و مجرد معرفی می‌کند، خانم کردلو نقاش است و نشان داده است که دنیای رنگ‌ها هیچ‌گاه در سایه محدودیت‌های جسمی‌اش قرار نگرفته‌اند.

در حالی که از کارهایش هض می‌کردم، می‌پرسم خانم کردلو برگردیم یک مقدار عقب‌تر چی‌ شد، روی آوردین به هنر نقاشی؛ می‌گوید؛ روی ویلچر جابه‌جا می‌شود و می‌گوید؛ از بچگی علاقه زیادی به نقاشی داشتم. از همان زمانی که به یاد دارم، نقاشی می‌کردم.

خوب به یاد دارم، در سال دوم ابتدایی، در یک مسابقه نقاشی مدرسه، موفق شدم مقام دوم استانی را کسب کنم، پس از آن بیشتر به نقاشی علاقه‌مند شدم و این هنر را ادامه دادم.

روزهایم را با نقاشی می‌گذرانم

از او در مورد اینکه چگونه زمان خود را بین هنر و زندگی روزمره‌اش تقسیم می‌کند، سوال می‌کنم، می‌گوید؛ روزهایم را با نقاشی می‌گذرانم، یا در آموزشگاه مشغول آموزش هستم، یا به تکمیل سفارشات و آثار می‌پردازم و یا برای نمایشگاه‌ها آماده می‌شوم.

ویلچر هر چند برای سمیرا چالش‌هایی را ایجاد کرده بود اما نه تنها مانع از ادامه علاقه‌اش به نقاشی نشده بلکه در دل همین چالش‌ها، یک حس قوی از اراده و انگیزه در درونش شکل داده بود.

تاثیر ویلچر بر زندگی‌ سمیرا

او از تاثیری که ویلچر بر زندگی‌اش گذاشته است برایم صحبت می‌کند و می‌گوید؛ شاید اگر دچار مشکل جسمی نمی‌شدم، هرگز استعداد نقاشی را کشف نمی‌کردم. ویلچرنشینی باعث شد که به هنر نقاشی روی بیاورم و استعداد خود را شناسایی کنم.

خانم کردلو ادامه می‌دهد: این شرایط به من انگیزه داد تا به هدفم فکر کنم و برای رسیدن به آن تلاش کنم. شاید اگر این وضعیت را نداشتم، به این مسیر کشیده نمی‌شدم، ولی اکنون به آن رسیده‌ام.

می‌گوید؛ برای من هیچ‌گاه مشکلی نبوده که بخواهم بگویم از شرایط خود ناراضی هستم، هرچند که این شرایط سختی‌هایی داشته است، اما به این شرایط عادت کرده‌ام و در ذهنم هیچ‌گاه به آن اندازه که دیگران فکر می‌کنند، مشکلات بزرگی وجود ندارد.

سمیرا و چالش‌ها

می‌پرسم به طور کلی چالش‌هایی که در این مسیر داشته‌اید چه بوده است؛ می‌گوید؛ بیشتر مربوط به رفت‌وآمد و دشواری‌های آن بوده تا مسایل دیگر... برای مثال، زمانی که برای آموزش به آموزشگاه می‌رفتم، باید ۴۵ دقیقه با ویلچر از خانه تا آموزشگاه می‌رفتم و دوباره همان مسیر را برمی‌گشتم.

هفته‌ای دو جلسه این مسیر را طی می‌کردم که برایم سختی‌هایی به همراه داشت، اما چون هدفم را انتخاب کرده بودم، این مشکلات برایم اهمیتی نداشت.

در واقع، این سختی‌ها حتی نوعی لذت و رضایت برای من داشت، چرا که برای رسیدن به هدفم نزدیک‌تر می‌شدم و از مسیر لذت می‌بردم.

توانمندی‌های معلولان اغلب نادیده گرفته می‌شود

خانم کردلو اذعان دارد که حمایت از معلولان و هنرمندان معلول در کشور نیاز به توجه بیشتری دارد و معتقد است توانمندی‌ها و استعدادهای معلولان اغلب نادیده گرفته می‌شود و کمتر کسی به آن‌ها توجه می‌کند.

می‌گوید؛ ما به عنوان فرد معلول، هر جایی که به موفقیت رسیدیم، این موفقیت‌ها به لطف همت و اراده خودمان بوده است.

حتی برای شرکت در کلاس‌های آموزشی و مراجعه به ارگان‌ها و آموزشگاه‌ها، همیشه با مشکلات زیادی روبه‌رو بودم، چرا که بسیاری از این مکان‌ها اصلاً مناسب‌سازی نشده‌اند.

فضاها مناسب‌سازی نمی‌شود

این هنرمند خرم‌دره‌ای ادامه می‌دهد؛ من خودم تجربه‌های زیادی در این زمینه دارم، به‌ویژه زمانی که برای یادگیری و ارتقاء توانم به آموزشگاه‌ها مراجعه می‌کردم، با مشکلات زیادی مواجه می‌شدم، به دلیل عدم مناسب‌سازی، بسیاری از امکانات برای افراد معلول در دسترس نیست.

متاسفانه بحث مناسب‌سازی فضاها برای معلولان در بسیاری از مناطق نادیده گرفته شده و مشکلاتی همچون نبود رمپ مناسب، عدم دسترسی به اماکن عمومی و حمل‌ونقل غیرمناسب، زندگی روزمره معلولان را با چالش‌های زیادی روبرو کرده است، متاسفانه این کمبودها باعث محدودیت در استقلال و مشارکت کامل آنها در جامعه شده است.

سوال می‌کنم، به نظرتون الان وضعیت مناسب سازی به چه شکل است بهتر شده؛ هنوز هم وضع به همین شکل است. این سختی‌ها و چالش‌ها همیشه با من بوده، ولی چون هدفم را داشتم، همچنان با تمام توان ادامه دادم.

واقعیت این است که اگر امکانات مناسب‌سازی وجود داشت، می‌توانستم راحت‌تر پیشرفت کنم و مسیرهای بیشتری برای رسیدن به اهدافم باز می‌شد.

طرح‌های سنتی را دوست دارم

این هنرمند ویلچر نشین، با تکنیک‌ مداد رنگی تصاویری خارق‌العاده‌ای خلق می‌کند که توانمندی‌های انسانی را فراتر از هر محدودیتی به نمایش می‌گذارد.

دوباره سوال می‌کنم، خانم کردلو چه موضوعاتی بیشتر الهام بخش شما در نقاشی و طراحی هستند؛  جواب می‌دهد؛ من بیشتر به موضوعاتی علاقه دارم که خودم به آن‌ها رغبت زیادی دارم. مثلاً طرح‌های سنتی را خیلی دوست دارم و همین علاقه باعث شده بیشتر نقاشی‌هایم در این زمینه باشد.

همچنین، به سبک رئال علاقه زیادی دارم، چون می‌خواهم نقاشی‌هایم به واقعیت نزدیک‌تر باشند، تکنیک مداد رنگی هم یکی از تکنیک‌هایی است که به شدت به آن علاقه دارم.

اثر «بازارچه فرش»

می‌گویم ماشاالله همه آثارتان چشم نواز است، کدام اثر را بیشتر دوست دارید؛ ادامه می‌دهد؛ از بین همه آثاری که تا به حال خلق کرده‌ام، دو نقاشی برایم بسیار خاص هستند. اولین اثر من،  «بازارچه فرش» است که نام این اثرم را «سرای روشن» گذاشته‌ام...

قلم از توصیف اثر «بازارچه فرش» خانم کردلو عاجز است؛ برای درک کامل آن، باید اثر را از نزدیک ببینید، جلوه‌های بی‌نظیر رنگ‌های متفاوت، که با تکنیک مداد رنگی به تصویر کشیده شده‌ است، روح آدمی را به طرز شگفت‌انگیزی نوازش می‌کند.

هر چه نگاه می‌کنم سیر نمی‌شوم، با تصویر زنده مو نمی‌زند، هر گره، هر نقش و هر رنگ به دقت به تصویر کشیده شده است. بازارچه پر از فرش‌های دستباف با طرح‌های سنتی و زیبا است.

اثر «سمار»

در حالی که محو اثر سرای روشن شده بودم سوال می‌کنم دلیل خاصی دارد که به این نام، نام‌گذاری کرده‌اید، می‌گوید؛ «سرای روشن» اسم یکی از دالان‌های بازارچه قدیم تهران است.

این کار چقدر طول کشید؛ شش ماه بکوب کار کردم، این اثرم را خیلی دوستش دارم.

در مورد اثر نقاشی «سماور» هم توضیح می‌دهید؛ ادامه داد؛ نقاشی سماور اثر دوم من است که این اثرم هم با تکنیک مداد رنگی کشیده‌ام.

این اثر در سوم دی ماه سال ۴۰۲، در نمایشگاه کاخ سعدآباد به عنوان اثر نمونه انتخاب شد و این برای من افتخار بزرگی بود. این دو اثر را با تمام وجودم کشیده‌ام و واقعاً به آن‌ها افتخار می‌کنم.

اراده‌اش مرز نمی‌شناسد

خانم کردلو به خاطر شرایط خاصی که دارید از ابزار خاصی هم استفاده می‌کنید؛ می‌گوید؛ نه اصلا، کارهای نقاشی‌ام را با همان ابزار معمولی و ساده مثل دیگران انجام می‌دهم.

شاید خانم کردلو به لحاظ جسمی با بقیه فرق کند اما اراده و پشتکارش صد برابر انسان‌های سالم است به طوری که اراده‌اش مرز نمی‌شناسد، تمام توان و تلاشش را گذاشته تا به آن چیزی که می‌خواهد برسد.

صاحب یک آموزشگاه هستم

او از هنرجوهایش حرف به میان می‌آورد و می‌گوید؛ در حال حاضر، من صاحب یک آموزشگاه هستم و الان به خاطر اینکه فصل مدرسه است تقریباً ۳۰ هنرجو دارم که با آن‌ها کار می‌کنم، بیشتر زمانم به تدریس می‌گذرد و وقتی هم که در خانه هستم، به تکمیل سفارشات و پروژه‌هایم می‌پردازم.

در ادامه از او در مورد اینکه برای آثارش نمایشگاهی برپا شده سوال می‌کنم، می‌گوید؛  بله، نمایشگاه‌های زیادی برای من برگزار شده و نمایشگاه‌های گروهی زیادی هم داشته‌ایم.

در چند مورد هم موفق به کسب مقام شده‌ام، چندان خاطرم نیست فکر کنم در سال ۹۷ مقام اول را برای یک نقاشی ذهنی کسب کردم، آن نقاشی«دختری ویلچرنشین بود که داشت ستاره می‌چید» متأسفانه این نقاشی را دیگر ندارم.

شرکت در نمایشگاه‌ها

پس از آن هم در نمایشگاه‌های زیادی شرکت کرده‌ام، اما مهم‌ترین آن‌ها همان‌هایی هستند که در صحبت‌های قبلی ذکر کردم؛ نقاشی «سرای روشن» و «سماور» بود که از آن‌ها بسیار راضی هستم.

می‌گوید؛ استقبال مردم از کارهایم خوب بوده، ولی فروش آنچنانی نداشته‌ام.

معلولیت نمی‌تواند مانع رشد و خلاقیت شود

سوال می‌کنم، خانم کردلو آیا از طریق هنر توانسته‌اید پیام خاصی به جامعه منتقل کنید، می‌گوید؛ افزایش آگاهی در زمینه هنر می‌تواند نقش مهمی در تغییر نگرش جامعه نسبت به معلولین داشته باشد.

هنر، به‌ویژه نقاشی، برای من ابزاری است که می‌توانم از طریق آن استعدادها و توانمندی‌هایم را به نمایش بگذارم و به جامعه نشان دهم که معلولیت نمی‌تواند مانع رشد و خلاقیت شود.

اما متأسفانه، گاهی با دیدگاه‌هایی روبه‌رو می‌شوم که می‌گویند؛ «عیب ندارد، برای خودش مشغول است» یا «فقط برای گذراندن وقت این کارها را می‌کند»، این نوع نگاه مرا ناراحت می‌کند.

می‌گوید؛ من در ابتدا به نقاشی به‌عنوان یک حرفه و یک هنر نگاه می‌کنم، نه صرفاً برای «مشغول بودن».

اگر قرار باشد همه کسانی که در هر حرفه‌ای مشغول هستند، فقط به عنوان کسانی دیده شوند که «وقت‌شان را می‌گذرانند»، پس تفاوتی بین من و دیگران نمی‌ماند.

هر کسی در رشته و کاری که در آن استعداد دارد، باید دیده شود و ارزش پیدا کند، برای من نقاشی تنها یک سرگرمی نیست، بلکه یک مسیر جدی برای بروز استعدادهایم است.

این نوع صحبت‌ها واقعاً تاثیر منفی بر من می‌گذارد و باعث می‌شود که احساس کنم درک درستی از ارزش کارم ندارند.

حمایت‌های بی پایان مادر

سمیرا از حمایت‌های مادرش در این مسیر می‌گوید، مادری که همیشه پشتیبان او بوده، به طوری که سمیرا هر قدمی که برداشته است، مادر با عشق و حمایت‌های بی‌پایانش همراهی‌اش کرده است.

مادرش هیچ‌گاه نگذاشته که محدودیت‌های جسمی‌ او مانعی برای رسیدن به اهدافش باشد، می‌گوید؛ حمایت خانواده‌ام همیشه در کنارم بوده است.

به ویژه مادرم که به مانند کوهی پشت من بوده و در تمام مراحل پا به پای من حرکت کرده است، مادرم همیشه در هر زمینه‌ای کنارم بوده و از من حمایت کرده است.

معلولان نباید خانه‌نشین باشند

خانم کردلو توصیه‌های هم به هم نوع‌های خودش می‌کند، آنهایی که دوست دارند مثل سمیرا وارد عرصه هنر یا هر رشته‌ای دیگری شوند، می‌گوید؛ معلولان جسمی حرکتی، نباید خانه‌نشین باشند، باید تا جایی که توان داریم، دنبال رشته و علاقه‌مندی‌های خود برویم.

اگر گاهی به نظر می‌رسد که از پس برخی چالش‌ها برنمی‌آییم، باید بدانیم که سختی‌ها جزئی از مسیر هستند.

بله، این راه سخت است و چالش‌های زیادی دارد، اما برای رسیدن به آنچه که می‌خواهیم، باید این سختی‌ها را به جان بخریم.

این نقاش زنجانی ادامه می‌دهد؛ البته مهم است که اگر مسئولان از ما حمایت کنند، این مسیر برای ما راحت‌تر خواهد شد و می‌توانیم راحت‌تر به جلو پیش برویم و به اهداف خود برسیم.

آرزوی سمیرا

در پایان از خانم کردلو از آرزویش سوال می‌کنم اینکه آرزویش  در زمینه حرفه‌ای و شخصی چیست؛ می‌گوید؛ همه چیز حول هدف‌ها و آرزوهایم می‌چرخد.

اگرچه ممکن است محدودیت‌های جسمی داشته باشم، اما این محدودیت‌ها هرگز نمی‌توانند جلوی رویاها و تلاش‌هایم را بگیرند.

آرزوی من این است که روزی در نمایشگاه حراج تهران شرکت کنم. می‌دانم که برای حضور در این نمایشگاه، باید از طریق یک ارگان یا فرد شناخته‌شده معرفی شوم، چرا که هر کسی را نمی‌پذیرند. با این حال، من واقعاً علاقه‌مندم که در این نمایشگاه شرکت کنم و آثارم را به نمایش بگذارم.

این فرصت برای من خیلی ارزشمند است و امیدوارم روزی بتوانم در آنجا حضور داشته باشم و آثارم به فروش برسد.

به امید آن روز...