سرویس فرهنگ و مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، هانیه باقری یکی از نویسندگان کتاب «مهمان حبیب» است که به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده. این کتاب روایتگر حادثه تروریستی است که در چهارمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی در زادگاه ایشان شهر کرمان و در ۱۳ دی ماه ۱۴۰۲ رخ داد.
هانیه باقری در گفتگو با خبرنگار ایبنا به جزئیات بیشتر درباره این اثر تازه منتشر شده پرداخته است؛ در ادامه آن را از نظر میگذرانید:
_به پیشنهاد چه حوزهای در شهر کرمان مستقر شده بودید؟
حوزه هنری کرمان با پیشنهاد برگزاری و میزبانی این رویداد، نویسندگان برجستهای را از سراسر ایران دعوت کرد و مسئولیت میزبانی را بر عهده گرفت. در ابتدا، قرار بر این بود که نویسندگانی که در این دوره برگزیده و انتخاب شده بودند. علاوه بر دورههای آموزشی که قبلاً گذرانده بودند، دورهای ویژه در زمینه روایتنویسی تحت هدایت احسان قائدی را نیز تجربه کنند. این دوره، با رویکردی کارگاهی، از پیش از آغاز رسمی مراسم شروع شد و به طور خاص به آموزش تکنیکهای روایتنویسی اختصاص داشت.
در نخستین مراحل، دوره به صورت مطالعاتی و آموزشی پیگیری میشد. در این جلسات، کتابهایی که در حوزه روایتنویسی شناختهشده بودند و آثار نویسندگان برجسته در سالهای گذشته مورد بررسی قرار گرفت. هدف این بود که از این منابع برای ارتقای مهارتهای نویسندگان استفاده شود و ابزارهایی برای تدریس و آموزش فراهم شود. پس از برگزاری چند جلسه آموزشی، دوره حضوری ایام سالگرد آغاز شد. در نخستین روز، پس از برگزاری جلسهای در هتل، به ستاد عتبات مراجعه کردیم و از برکت این مکان مقدس کار خود را آغاز کردیم. سپس به گلزار شهدا رفتیم تا مراسم ادامه یابد. در این دوره، آقای اسلامی، مسئول بخش ادبیات پایداری و آفرینشهای ادبی، نقش کلیدی در برگزاری این برنامه داشتند.
_برای تکمیل این پروژه پر چالش چه مقدار زمان صرف شده است؟
پس از آنکه ما وارد عرصه کار شدیم و تصمیم گرفتیم پروژه را آغاز کنیم، به طور غیرمنتظرهای حادثه تروریستی هولناکی رخ داد. در لحظهای که این حادثه اتفاق افتاد، نویسندگان هر کدام به سمت مراکز مختلف روانه شدند؛ گروهی به بیمارستانها، گروهی دیگر به سازمان اهدای خون، و برخی نیز به گلزار شهدا رفتند. این تحولات در آن لحظات بحرانی باعث شد نویسندگان و دوستانی که در میدان حاضر بودند، بهطور بیوقفه شروع به روایتنویسی کنند. بهویژه از آنجا که نویسندگان در محل وقوع حادثه حضور داشتند، پیش از خبرنگاران دیگر استانها به ثبت و تولید روایتها پرداخته و خاطرات آن لحظات را جمعآوری کردند.
علاوه بر کارهای روایتنویسی، گروه ما وارد یک عرصه جهادی جدید شد؛ مصاحبه با نزدیکان شهدا، خانوادهها، جانبازان و افرادی که مستقیماً با این حادثه درگیر شده بودند. در آغاز، قرار بر این بود که پروژه به سمت و سوی نمایش عظمت این مراسم و محبتی که حاج قاسم سلیمانی در دل مردم بهجا گذاشته بود، پیش برود؛ اما پس از وقوع حادثه تروریستی، پروژه به سمت دیگری کشیده شد و این مسیر، رنگ و بوی تازهای پیدا کرد. بهنظر میرسید که تقدیر الهی خواسته بود تا ارزش بودن در مسیر مکتب حاج قاسم بهطور ملموستری نمایان شود.
در ادامه، کار بر روی روایتها و سوژههای جدید ادامه یافت و علاوه بر تولید محتوای جدید، وظیفه ثبت خاطرات و گفتوگو با خانوادههای شهدا، جانبازان و دیگر افراد مرتبط با حادثه نیز بر عهده تیم ما قرار گرفت. این روند بهطور مستمر و با دقت در طول دو ماه پیگیری شد. نویسندگان، هر کدام به نوبه خود، روایتهایشان را برای استاد قائدی و سایر اساتید ارسال میکردند و پس از بررسیهای دقیق و رفع ایرادات، نوشتهها به تدریج به مرحله نهایی نزدیک میشد.
_ برای این فعالیت چه تعداد نویسنده مشغول به کار بودند؟
تقریباً ۳۰ نویسنده، که برخی از آنها فرزندان کوچک خود را نیز همراه آورده بودند، به این رویداد پیوستند. بسیاری از این نویسندگان در مسیر سفر، با تمام سختیها و دشواریها، در فصل سرما و باران، از شهرهای مختلف کشور به کرمان آمده بودند. این مسافرت با تمام چالشهایش، نشاندهنده فداکاری و علاقه آنها به این رویداد فرهنگی بود.
در حال حاضر، نزدیک به ۲۰ نویسنده در این پروژه نهاییشده مشارکت داشتهاند، اگرچه تعداد کسانی که در این مدت به نوشتن و کمک به پیشبرد کار پرداختهاند، بسیار بیشتر از این تعداد است. هر یک از این نویسندگان، با حضور و تلاششان، در این برهه حساس تأثیرگذار و حائز اهمیت بودند.
_در این مسیر با چه چالش هایی روبرو بودید؟
چالشهای این پروژه، بهویژه در ارتباط با حادثه تروریستی، بهطور قابلتوجهی پیچیده و سنگین بود. حضور در دل میدان، در جایی که خطر همیشه در کمین بود، احساساتی ویژه را به همراه داشت. نویسندگان گاهی مجبور میشدند به مکانهای حساس و پرخطر همچون سردخانهها، بیمارستانها و غسالخانهها بروند و با دلی آکنده از درد، به ثبت وقایع بپردازند. برخی از نویسندگان با حضور در چنین مکانهایی و مواجهه مستقیم با داغهای سنگین خانوادههای شهدا، فشار روحی بسیار زیادی را متحمل میشدند. بهویژه بسیاری از خانمهای نویسنده، از شدت تأثر و دردهایی که خانوادههای شهدا تحمل میکردند، بهشدت آسیب روحی دیده و دچار رنج و اندوه میشدند. این، یکی از بزرگترین چالشهای این پروژه بود.
با وجود این سختیها، یک نکته قابلتقدیر و شایسته تشکر، همکاریهای موثر و هماهنگیهای صورتگرفته از سوی حوزه هنری کرمان، و دیگر مسئولان بود. این افراد با تمام توان در کنار ما بودند و مجوزهای لازم را برای حضور در مکانهای حساس صادر میکردند، بهطوری که میتوانستیم بهدرستی در مکانهای کلیدی حاضر شویم و روایتهای دقیق و حقیقی از سوژهها به دست آوریم. این همراهی و حمایتهای معنوی و عملی واقعاً ارزشمند و شایسته قدردانی است.
_برای تکمیل این پروژه از منابع دیگری استفاده شده است؟
علاوه بر پیگیری اخبار روزانه از خبرگزاریهای مختلف، که هر یک را بهطور دقیق مورد بررسی قرار میدادیم، نویسندگان ما همواره در میدان حضور داشتند و مستقیماً در حال کار بودند. بسیاری از نویسندگان، برای مدتها با خانوادههای شهدا در ارتباط بودند و جلسات متعدد برگزار میکردند. برخی حتی به خانههای شهدا سر میزدند، ساعتها در کنارشان مینشستند و صحبت میکردند تا بتوانند روایتهای عمیقتری از آنان استخراج کنند. علاوه بر این، هر نویسنده بسته به نیاز خود به کتابها و منابع دیگری مراجعه میکرد تا اطلاعات دقیقتری به دست آورد و روایت خود را غنیتر کند.
این حادثه تروریستی نهتنها یک چالش بزرگ برای همه ما بود، بلکه بهنوعی دروازهای را باز کرد که همه ما را به سمت بازخوانی مکتب حاج قاسم و مکتب عشق سوق داد. احساس میکردیم که در اعماق این مکتب، در میان جامعه کرمان و حتی در سطح کل کشور، حضور داریم و آن را لمس میکنیم. وقتی از واکنشهای استانهای دیگر و نویسندگان سایر نقاط کشور مطلع میشدیم، میفهمیدیم که این حادثه چطور در تمامی بخشهای جامعه انعکاس یافته و همهجا در حال بازخوانی مفاهیم عمیق مکتب حاج قاسم و آنچه او برای کشور و مردم به ارمغان آورد، هستیم.
∎